ادامه از صفحه اول
از حزبالله حزباللهيتر؟
مخالفان برجام چند سال است مشكلات اقتصادي را صرفا به سوءمديريت گره ميزنند و كلا نقش روابط خارجي را در آن انكار ميكنند. رخدادهاي ديپلماسي يكسال اخير، تشديد تحريمها و نيز بياثر بودن اتكاي كامل به شرق نيز جواب نداد زيرا روسها اوضاعشان خرابتر از آن است كه بتوانند كمك موثري به ايران كنند و چينيها هم عملا در پازل تجارت اروپا و امريكا بازي ميكنند. اتخاذ رويكردي مشابه حزبالله لبنان ميتوانست و هنوز هم ميتواند سنگهاي بزرگ را از پيش پاي اقتصاد ايران بردارد. ما كه از حزبالله لبنان حزباللهيتر نيستيم؟ هستيم؟
روزنامهنگاري چشم و چراغ جامعه
عده بسيار زيادي شغل شريف روزنامهنگاري را براي رسيدن به اهداف خودپرستي خود و ديگران اشتباهي ميگيرند. روزنامهنگاري دامن پر نفسي دارد و ميطلبد به قول شاعر لب دوخته فرخي يزدي: هر كس را نتوان گفت كه صاحب هنر است/ عشقبازي دگر و نفسپرستي دگر است. روزنامهنگاري و روزنامهنگار را با نفسپرستي و منفعتپرستي سر و كاري نيست. اين شغل بزرگ و شريف را اشتباهي نگيريد و روزنامهنگاران واقعي را با آنها كه براي رسيدن به جايي يا در خدمت جايي بودن آمدهاند اشتباهي نگيريد. نيتهاي ناداني بر اين شغل شريف نچسبانيم و آن را با شغلهاي دوگانه يا چندگانهسوز بودن اشتباهي تلقي نكنيم. روزنامهنگاري اگر توام و همجوار با حقيقت نباشد روزنامهنگاري نيست و ...نگاري است. نور تابيدن بر تاريكيهاي جامعه شغل و وظيفه روزنامهنگار است. غير از اين روزنامهنگاري نيست.
گفتوگو و واقعيت فاصلهها در ايران امروز
در يكي از باورها، حقايق از پيش تعيين و تعريف شده و كاملا مشخص است و در ديگري ارزشهاي جهاني مشترك يك واقعيت است و حقايق پراكنده در دست مردمان مطمع نظر قرار ميگيرد. اختلافات فوق، از مرز دنياي حقيقي ملموس عبور كرده و به دنياي حقيقي ناملموس يا دنياي مجازي، تسري پيدا كرده است. واقعيت وجودي دنياهاي نوين و رو به گسترش مجازي در عصر IT و ICT كه اصليترين قدرت نرم و اقتدارآفرين تعيينكننده در دنياي امروز و فردا هستند؛ به شكافها و فاصلههاي بزرگ نسلي، بلكه به فاصلههاي بزرگ همزيستان برخورداران و نابرخورداران از آن در يك عصر انجاميده است. در ايران ما، در هندسه فكري يك قطب، فضاي مجازي قبل از پاكسازي و اطمينان از طهارت آن ممنوع و حرام تلقي ميشود. چنين موضع متقيانه در برابر فضاي مجازي؛ البته طرح سانسور و صيانت از آن را با انواع محدوديتها الزامي ميكند! در قطب ديگر اما بر استفاده روزآمد از فضاي مجازي تاكيد ميشود و عقبماندگي ناشي از پرهيز فوق را نميپذيرد؛ بلكه آن را پرآسيبتر ميبيند. اين دو رويكرد با مابهازاي كاركردي هر يك، البته فاصلهها را بيشتر ميكنند. من در اين نوشتار كوتاه، تنها به سه مورد يا سه موضوع برانگيزاننده و تشديدكننده فاصلهها اشاره كردم. موارد مشابه ديگر در فرصتي ديگر يا توسط ديگران تبيين شده يا ميشود. مهم آنكه فاصلهها و شكافها فرصت گفتوگو را ميگيرند. منطق گفتوگو را متفاوت ميكنند و ارزشهاي حاكم بر گفتوگو را دگرگون ميسازند. بخش بزرگي از دشواري گفتوگو در ايران امروز ناشي از همين موارد و مانند آن است. يادآوري آنكه گفتوگو در ايران، برخلاف باورهاي موجود در اسلام بنيادگرا و افراطي كه سرلوحه اعتقادي و رفتاري برخي شده است؛ شايد گذر از برخي ارزشهاي سياسي باشد اما در عين حال، ميتواند گذر از ارزشهاي اصيل ديني باشد. اصولا، در زيست مومنانه فردي يا جمعي ميتوان با حفظ اصول و فرو گذاردن فروع؛ راه را بر زندگي، همزيستي و صلح گشود.