• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5342 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۱۴ آبان

ادامه از صفحه اول

رويكرد بي‌نتيجه دولت

يكم تهيه «روايت اول» از حوادثي كه حساسيت در مورد آنها وجود دارد تا مانع از ايجاد شبهه در اذهان جامعه شود. دوم انتشار آنها در شبكه‌هاي اجتماعي و كانال‌هاي اطلاع‌رساني داخلي. اين رويكرد به رسانه و اطلاع‌رساني يا اجرا نمي‌شود يا اگر هم بشود، نتيجه بهتري از اينكه هست نخواهد داشت. چرا؟ در درجه اول موضوع را رسمي و دولتي مي‌بيند و گمان مي‌كند كه مي‌توانند يا مجاز هستند كه واقعيت و حقيقت را گزارش كنند ولي نهادهاي رسمي در انجام وظيفه گزارش‌دهي خود ضعيف هستند. اين برداشت به كلي نادرست است. چگونه ممكن است كه نهادهايي در انجام همه وظايف خود خوب عمل كنند، ولي در اطلاع‌رساني آنها ضعف داشته باشند؟ اين نگاه ساده‌انگارانه است.
اطلاع‌رساني فشل، يكي از اجزاي عملكرد فشل و ناكارآمد مديران است. شما خيال مي‌كنيد كه كار آنان درست است و فقط بايد خوب بازتاب داده شود. بارها گفته‌اند كه كارهاي زيادي صورت گرفته ولي اطلاع‌رساني نشده، مگر ممكن است؟ حكومت و دولت كارهاي نكرده را هم تبليغ مي‌كنند و بعضا كارهاي دولت‌هاي پيش را چند بار به حساب خود مي‌گذارند و حتي نقاط ضعف را به كلي منكر مي‌شوند و مسووليت نمي‌پذيرند، ولي هيچ‌ كدام اين تبليغات در افكار عمومي موثر نيست. براي چه؟ براي اينكه مساله شما «روايت» است. گمان مي‌كنيد هر كس روايت اول را بگويد، فضاي خبري را به تصرف خود درآورده. اين تصور به غايت نادرست است. بگذريم از اينكه در عمل روايت دهم هم متعلق به نهادهاي رسمي نيست؛ ولي اگر روايت اول همان روايت حقيقت باشد، اثرگذار خواهد بود، ولي اگر روايت اول، روايت توجيه و پوشاندن نقايص باشد، به ضد خودش تبديل مي‌شود. كافي است به همين قضيه شاهچراغ توجه كنيد كه چگونه روايت‌هاي اول مقامات رسمي موجب اغتشاش فكري و خبري شد.
به علاوه فرض كنيد كه يك روايت قطعي و درست و مطابق واقع را دولت داد، آيا مردم باور خواهند كرد؟ خير. چرا بايد باور كنند؟ اساسا چه توقعي داريد كه ديگران بايد روايت دولت يا هر نهاد يا هر فردي از دولت را باور كنند يا باور مي‌كنند؟ اين انتظار خلاف رويكرد حقيقت‌جويي است. در اين باره يادداشت مستقلي خواهم نوشت كه تفاوت مبنايي اعتماد به مقامات و اخبار در دنياي جديد با دنياي قديم را نشان خواهد داد. نبايد در اين دنياي جديد انتظار داشته باشيم كه مردم بر مبناي مفهوم اعتماد در دنياي قديم رفتار كنند.
جالب‌تر اينكه تاكيد كرده‌ايد در شبكه‌هاي اجتماعي داخلي منتشر شود و اين نشان مي‌دهد كه درك درستي از رسانه وجود ندارد. اساسا هنگامي كه اطلاع‌رساني يك‌سويه باشد و مجراي آن نيز از پيش تعيين شده باشد، چه نيازي به حرفه اطلاع‌رساني است. صدا و سيما حي و حاضر است، اگر كاري از دست آن برمي‌آمد، وضعيت به اينجاها نمي‌رسيد. اطلاع‌رساني مبتني بر حقيقت بايد همراه با پاسخگويي در برابر خبرنگاران باشد، مجراي انتشار را هم روزنامه‌نگاران تعيين مي‌كنند. همين قيد انتشار در شبكه‌هاي داخلي موجب بي‌اعتمادي بيشتر و حتي موجب زيان مادي به همين شبكه‌هاي اجتماعي داخلي است. با چنين رويكردهايي آنها را از اعتبار دور مي‌كنيد. راه‌حل چيست؟ كافي است كه بفرماييد هر اتفاقي كه افتاد، بايد سخنگوي واحدي تعيين شود (برحسب هر مورد)، او روايت خود از حقيقت را بگويد، خبرنگاران از او سوال كنند و اين پرسش‌ها ادامه داشته باشد، مجراي انتشار خبر نيز ربطي به دولت و حكومت ندارد، هر جا مي‌تواند منتشر شود. شبكه‌هاي اجتماعي داخلي نيز با اين رانت‌ها و انحصارگري‌ها تضعيف مي‌شوند نه تقويت. تجربه شكست بزرگ صدا و سيما جلوي چشمان همه است. رجوع مردم به شبكه‌هاي اجتماعي به دليل ترجيح اين نوع رسانه به رسانه راديو و تلويزيون نيست، به دليل غرق شدن اين رسانه در «جنگ روايت‌ها» است.
زمان زيادي براي اثبات نادرستي اين بخشنامه نياز نخواهد بود.


گردونه ويرانگر خشم و خشونت

حتي در نزاع‌هاي بين دو نفر نيز رفتار خشونت‌بار، دامنه خشم و اختلافات را افزايش مي‌دهد تا چه رسد به اعتراض‌هاي جمعي كه در آنها احساسات برانگيخته مي‌شوند و ويژگي‌هاي رفتار جمعي بر رفتار عادي اجتماعي غلبه مي‌كند. بهره‌گيري از قوه قهريه، در رويارويي با اعتراض‌ها و حتي تهديد به برخورد، به بازتوليد خشم منجر مي‌شود نه فرونشاندن آن. همان‌گونه كه بارها گفته شده، گفت‌وگو و پرهيز از اقدامات تنش‌زا بهترين سازوكار رويارويي با اعتراض‌ها است. كافي است ادبيات مسوولان و رسانه‌هاي رسمي در چند روز گذشته مرور گردد تا آشكار شود تا چه اندازه براي پرهيز از بازتوليد خشم تلاش شده است. شوربختانه، چنين فضايي به مدارس نيز رسوخ يافته است و نحوه برخورد و سخنان برخي از مديران و كاركنان دستگاه‌هاي آموزشي و غيرآموزشي كه براي پرداختن به اين مسائل و «تنوير افكار دانش‌آموزان» به مدرسه‌ها مي‌روند، در برخي موارد منجر به نگراني دانش‌آموزان و حتي برانگيختن احساسات آنها شده است. سبك‌هاي به‌كار بسته شده درباره اعتراض‌ها و ناآرامي‌ها، كمك چنداني به حفظ آرامش جامعه نمي‌كند. مرور موضع‌گيري‌ها كه تند و آتشين است و همچنين برخي اقدامات نشان مي‌دهد كه نشانه‌اي از رويكرد مديريت مطلوب اعتراض‌ها و حل مسائل شكل‌دهنده آنها وجود ندارد. مديريت خشم جمعي و اعتراض‌ها در جامعه نيازمند بازنگري و بازانديشي در اموري است كه زمينه اعتراض را پديد آورده است تا جامعه در دام و چرخه باطل خشم و خشونت فراگير و ويرانگر قرار نگيرد. برخوردهاي قهري، تهديد و بازداشت ممكن است براي مدتي دامنه اعتراضات را كاهش دهد، اما به پايان يافتن خشم نمي‌انجامد، بلكه با افزودن بر خشم‌هاي نهفته، زمينه بروز آنها را در آينده فراهم مي‌سازد. بنابراين، پافشاري بر رويه‌هاي نادرست و ناكارآمد، خود بر دامنه ناآرامي‌ها مي‌افزايد. عقلاني‌تر اين است كه به حل مسائلي كه به شكل‌گيري اعتراضات انجاميده‌اند، پرداخته شود تا جامعه بيش از اين وارد گردونه خشم و خشونت نگردد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون