ادامه از صفحه اول
ما كجا، اينجا كجا؟
معترضيني كه امروز به زد و خورد با ماموران نيروي انتظامي روي آوردهاند، سالهاي سال شعار معروفشان در تجمعات فقط اين بود: نيروي انتظامي حمايت حمايت... سال 88 وقتي كه مثلا خيلي خواستند كنايه و زخم زبان بزنند شعار دادند: نيروي انتظامي، سبز تو هم قشنگه... خلاصه اينكه در پيشينه اين معترضان از ابتدا كه خشونت و ضرب و شتم نبود. رزومه طبقه متوسط به راهپيمايي سكوت گره خورده است. روزگاري در مركز شهر تهران سه ميليون نفر با سكوت خود اعتراض كردند اما مگر كسي شنيد؟ اين معترضان خشمگينِ امروز، ديرزماني با راي معنادار خود، اعتراضشان را اعلام ميكردند و اميد داشتند اعتراضشان شنيده شود. بعد تصميم گرفتند با بالابردن آراي باطله بگويند: آقاجان ما ناراضي هستيم. در انتخاباتي ديگر با عدم شركت در انتخابات، اعتراض خود را فرياد زدند. سالها هشتگ زدند، ريتوييت كردند، موجهاي توييتري راه انداختند كه بگويند ما را ببينيد، حرف ما را بشنويد و تغييرات را شروع كنيد. اين اواخر، شهروندان وارد كارزار شدند و امضا پشت امضا ارايه ميكردند تا نسيم تغييرات را احساس كنند. چرا كسي اين همه اعتراض نجيبانه و مدني را نديد؟ چرا كسي قربان صدقه اين همه شعور و مدنيت نرفت؟ از فرداي فوت مهسا اميني، مردم خشمگيني كه دلشان از دخالت در زندگي خصوصي خون بود، بار ديگر به خيابانها آمدند تا بگويند اين چه بساطي است كه پس از سالها تحقير جوانان به نام گشت جندالله و گشت ثارالله و گشت ارشاد، حالا يك نفر در بازداشت همين گشتيها جان سپرده است؟ شهرهاي زيادي شلوغ شد. معترضان زيادي اعتراضشان را فرياد زدند. ولي حتي يك نفر نگفت مردم عزيز ايران، تصدقتان شوم، عذرخواهي ميكنيم. از اين پس به سبك زندگي شما احترام خواهيم گذاشت. ديگر سليقهمان را به شما تحميل نميكنيم. در مقابل واكنش چه بود؟ تعدادي اقليت، جواناني فريبخورده، نوجواناني گمراه، پيادهنظام دشمن... اين مردم نجيب كه در همه اين سالها، فشارهاي اقتصادي، دخالت در زندگي خصوصي، حذف در گزينشها و تبعيض در بهرهمندي از فرصتها را تحمل كرده بودند ديگر چطور بايد مسالمتآميز اعتراض ميكردند تا يك نفر صدايشان را بشنود؟ جالب اينجا است حتي حالا كه سر و صدا بالاگرفته و حوادث تلخي هم رخ داده باز هم كسي اينها را نميبيند و همچنان كتمان ميشوند. اين همه خونسردي و تلاش براي نديدن واقعيات حيرتانگيز نيست؟ ديدن چه بدي داشت كه يك عمر نديديد؟ نجوا چه بدي داشت كه عمري نشنيديد؟ حتما بايد كار به فرياد گوشخراش ميرسيد؟ آقايان، حضرات، علما، بزرگان، يكبار اين مردم و خواستههايشان را ببينيد و فكري كنيد قبل از آنكه دير شود...
در ضرورت تدوين سند ملي پيشگيري از خشونت جمعي
حال پس از مرگ تاثربار مرحومه مهسا اميني، شاهد وقوع دوره تازهاي از خشونتهاي جمعي در اعتراض به تبعيض جنسيتي، فقر فزاينده و ... اما اينبار با شدتي افزونتر هستيم. وقايع بسيار دردناكي همچون فاجعه حرم شاهچراغ، جمعه زاهدان و قتل و مصدوميت در تقابل مردم و نيروهاي امنيتي مويد اين نظريه علمي است كه اگر عوامل زمينهاي ايجاد خشونت مرتفع نشوند، چرخه بازتوليد خشونت سريعتر و شدت آنها سهمگينتر خواهد شد. شوربختانه در فضاي دو قطبي ايجادشده برخي از مسوولان تنشهاي موجود را مهم تلقي نكرده و فضاي رعبآور پيش رو را درك نميكنند. همچنين برخي ديگر از آنها اعتقادي به خشونت تلقي كردن بعضي از اعمال نيروهاي حافظ امنيت ندارند. در چنين شرايطي ضروري است تا با دعوت از صاحبنظران، مراكز تحقيقاتي، ارگانها و مقامات ذيربط و تشكيل اتاقهاي فكر مشترك، نقشه راه جامعي براي آينده تدوين نمود. با استناد به اينگونه اسناد است كه ميتوان در صورت هرگونه قصور، مسوولان مربوطه را به چالش كشيده و به پاسخگويي مضاعف فراخواند. به عبارت دقيقتر، بايد ضمن توجه به گوهر اخلاقي مدارا در فرهنگ اسلامي و ايراني، نسبت به باز تعريف خشونت و مصاديق آن، تحليل وضعيت موجود، تبيين عوارض هنگفت جاني، مالي، اجتماعي، سياسي، بينالمللي و ... در ادوار خشونت جمعي در كشور، آسيبشناسي عوامل ريشهاي و زمينهاي، مرور پژوهشهاي انجامشده، بررسي اسناد بالادستي موجود و منشورهاي بينالمللي، استفاده از تجارب موفق ساير كشورها و ... اقدام نموده و برنامههاي عملياتي براي رفع مشكل طراحي نماييم. همچنين لازم است تا به صورت ادواري اين سند بازبيني شده، مواردي همچون نكات زير بهروزرساني شوند: تحليل وضعيت روند جاري، ارزشيابي راهبردهاي قبلي، سناريوهاي محتمل پيش رو، ارزشيابي برنامههاي عملياتي قبلي و ارايه برنامههاي جديد. جان كلام آنكه، زمان تجديد نظر در برخي رويكردها فرارسيده است. حتي اگر فرض كنيم اين دوره از خشونتها نيز به پايان برسند . براي ساماندهي به يك معضل خطير اجتماعي همچون خشونت جمعي، نياز به تدوين سند ملي، توجه عميق به اركان سند و ارتقاي مداوم آن داريم؛ نكتهاي كه تجارب بينالمللي نيز آن را تاييد ميكنند.