پذيرش وجود بيش از 900 هزار بازمانده از تحصيل در كشور
فقر معيشتي و فرهنگي، عامل افزايش آمار بيسوادي و كمسوادي در كشور
گروه اجتماعي
مسوولان وزارت آموزشوپرورش بالاخره با يك عقبنشيني سوالبرانگيز به پذيرش واقعيت وجود بيش از 900 هزار كودك بازمانده از تحصيل رضايت دادند.
از اواخر تابستان امسال، اظهارات پراكنده و محافظهكارانهاي از سوي برخي مسوولان وزارت آموزش و پرورش درباره آمار 935 هزار نفري كودكان بازمانده از تحصيل مطرح شد از جمله كه مديركل آموزش ابتدايي وزارت آموزشوپرورش تاييد كرده بود كه حدود ۱۸۵ هزار دانشآموز بازمانده از تحصيل و ۷۵۰ هزار دانشآموز تارك تحصيل در كشور وجود دارد. نيمه پاييز بود كه محمد محمدي؛ مديركل دفتر آموزش دبستاني وزارت آموزشوپرورش از ترسيم اطلس جغرافيايي كودكان بازمانده از تحصيل خبر داد و در توضيحات بيشتر گفت: «از ثبت احوال، اطلاعات افراد در محدوده سني شش تا ۱۷ سال كه وظيفه رسمي آموزش آنها برعهده ماست را احصا كرديم و اطلاعات موجود را با دانشآموزاني كه تا امروز ثبتنام كردهاند تطبيق داديم. به اين ترتيب تفاوت آمارها مشخص شد. يكي از مهمترين مشكلات ما در مبادي ورودي به ويژه اول ابتدايي است. ما ملزم هستيم هرساله نرخ جذب خالص پايه اول ابتدايي را بهروزرساني كنيم كه يكي از مشكلات ما در اين زمينه دانشآموزان بازمانده از تحصيل هستند. تمركز ما بيشتر بر شناسايي چهره به چهره و انسداد مبادي بيسوادي در پايه اول است.»
اين مقام مسوول، بيماري صعبالعلاج كودكان، مشكل معيشتي خانوادهها و پديده كار كودكان و كودكان كار، مهاجرتهاي داخل و خارج از كشور و حتي كوچ روي عشاير و ازدواج زودهنگام دختران را از جمله علل بازماندگي از تحصيل كودكان دانست و تاييد كرد كه عوامل و كاركنان مركز بهداشت، دهياري و بخشداريها از جمله بازوهاي معرفي كودكان بازمانده از تحصيل هستند.
بازماندگي از تحصيل البته يك مشكل فراگير در كشور است و حتي طي سالهاي گذشته آماري از وجود حدود 3 ميليون بازمانده از تحصيل هم مطرح شد اما به دليل فقر بانك اطلاعاتي، ضعف نظام آموزشوپرورش در جمعآوري بهروز و دقيق آمار كودكان بازمانده از تحصيل، اهمال شديد دولتهاي وقت در پيگيري از علل بازماندگي از تحصيل و ترك تحصيل كودكان، دلايلي بوده كه امروز مسوولان آموزشوپرورش، يا با حدس و گمان درباره تعداد جمعيت محروم از تحصيل حرف ميزنند يا تعدادي را به عنوان جمعيت بازمانده از تحصيل و تارك تحصيل شمارش ميكنند كه عددشان همچنان با واقعيت فاصله دارد.
نكته مهم اين است كه مسوولان وزارت آموزشوپرورش در اغلب اظهاراتشان از به زبان آوردن لفظ «تارك تحصيل» خودداري كرده و بيشتر بر وضعيت كودك «بازمانده از تحصيل» تمركز و تاكيد دارند كه به نظر ميرسد ترك تحصيل كودكان به معناي اعلام مستقيم و صريح قصور دولت در محروميت كودك از ادامه تحصيل است در حالي كه بازماندگي از تحصيل ميتواند به دلايل مختلفي همچون بيماري كودك يا شرايط جغرافيايي منطقه محل سكونت كودك باشد.
استانهاي خوزستان، خراسان رضوي، خراسان جنوبي، همدان، كهگيلويه و بويراحمد، گيلان، يزد، كرمان، فارس، خراسان شمالي، آذربايجان غربي، سيستانوبلوچستان و خوزستان از جمله استانهايي هستند كه يا بيشترين تعداد كودكان بازمانده از تحصيل و تارك تحصيل را دارند، يا محروميت استان در حدي است كه به ترك تحصيل تعداد بيشتري از كودكان در سن تحصيل منجر ميشود يا مسوولان استاني در اين استانها، شهامت بيشتري براي اعلام شرايط موثر در تصميم به ترك يا محروميت از تحصيل كودكان اين مناطق دارند.
معاون آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش اخيرا اعلام كرد كه بيشترين تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصيل در كشور، پسران هستند كه ناچارند براي كمك به معيشت خانواده، از سن كودكي به جاي تحصيل مشغول به كار شوند.
چندي قبل علي ربيعي؛ وزير تعاون دولت نهم كه از جمله سخنرانان همايش فقر و نابرابري آموزشي بود نسبت به آثار سياسي بازماندگي از تحصيل هشدار داد.
در اين همايش همچنين اعلام شد كه گراني هزينههاي زندگي در سالهاي اخير به كاهش ۲۳ درصدي سهم آموزش از سبد خانوار منجر شده است.
اخيرا هم يك جمعيتشناس هشدار داد كه حدود 30 درصد جمعيت 15 تا 18 ساله رهاشده در كشور داريم به اين معنا كه يا ترك تحصيل كردهاند يا بازمانده از تحصيل هستند. شهلا كاظميپور در اين هشدار گفته بود: «طبق آمارهاي موجود مربوط به سال گذشته ۱.۲ درصد پسران ۱۰ تا ۱۴ ساله و حدودا ۱.۴ درصد دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله داراي همسر بودهاند، همچنين ۲.۲ درصد از پسران ۱۵ تا ۱۸ سال و ۲۱ درصد يا به تعبير ديگر يكپنجم از دختران ۱۵ تا ۱۸ سال داراي همسر بودهاند. حدود ۰.۲ درصد جمعيت پسران ۱۰ تا ۱۴ ساله و ۰.۲ درصد جمعيت دختران همين رده سني، بيكار بودهاند. اين آمار براي پسران ۱۵ تا ۱۸ ساله ۲.۸ درصد و براي دختران ۱۵ تا ۱۸ ساله نيز ۴ درصد بوده است. همچنين اين جمعيت بيكار يا به تعبير ديگر در جستوجوي كار، محصل هم نبودهاند. در گروه سني ۱۵ تا ۱۸ سال تنها ۷۰ درصد در حال تحصيل هستند. بخشي از اين گروه سني كه تحصيل نميكنند به علت مشكلات مالي و نياز در حال اشتغالند و برخي بيكار و برخي دختران نيز ازدواج كردهاند.»