بيانيه جمعي از كنشگران منابع طبيعي و محيطزيست كشور پيرامون مزايده بيش از ۵۰۰۰ معدن در سطح كشور
بابت چرايي توسعه رانتخواري
پاسخگو باشيد
گروه اجتماعي|جمعي از كنشگران منابع طبيعي و محيط زيست كشور با صدور بيانيهاي نسبت به مزايده بيش از 5000 معدن در سطح كشور و تاثيرات منفي اين اقدامات بر محيط زيست، اموال ملي و منابع طبيعي كشور هشدار دادند.
در اين بيانيه آمده است: «درست در سختترين روزهاي وطن، روزهاي بيم و اميد، روزهايي كه مسوولان بايد به خواستهها و مطالبات بر حق مردم تن دهند، بيش از ۵۰۰۰ معدن در سطح كشور، از گواهي اكتشاف گرفته تا پروانه بهرهبرداري، به مزايده گذاشته ميشود، ما جمعي از كنشگران محيطزيست و منابع طبيعي كشور ضمن محكوم كردن اين اقدام فرصتطلبانه و مغاير با منافع عموم، خواهان پاسخگويي مسوولان هستيم كه آيا صداي عدالتخواهي مردم را نميشنوند كه همچنان بر رويه نادرست پيشين خود تاكيد ميورزند؟! آيا سالها منبعخواري و تهي كردن سرمايههاي اين كشور، نابودي منابع طبيعي، بحران آب و خشك كردن سرزمين و تبديل ايران آباد به كشوري با آينده حيات نامطمئن كافي نيست؟! آيا نابودي نيمي از جنگلهاي هيركاني و زوال زاگرس برايشان زنگ خطري نبود؟! آيا اين همه رانتخواري در واگذاري معادن، تغيير و تضعيف قوانين معادن براي گريز از ضرورت مجوزات دستگاههاي متولي حفاظت از اين منابع، طي اين سالها كم بود؟! تبديل معدنكاوي به بنگاه املاك چطور؟! آيا صدور مجوز معدنكاوي در بيش از ۷۰ درصد از سطح منابع ملي كشور به معناي عبور از اصول آمايش سرزمين، توسعه و در نهايت تهي كردن منابع كشور نيست؟! مگر همين مزايده را دولت پيشين در پايان عمر خود طراحي نكرده بود كه با مطالبهگري دغدغهمندان اين سرزمين متوقف شد، حال چگونه است به يكباره مزايدهاي كه برچسب رانتخواري گسترده از سوي دستگاههاي نظارتي بر آن زده شده بود، اكنون اجرايي ميشود؟! به راستي تا به كي مردم بايد شاهد منبعخواري با رانتخواري باشند و اين جز تهي كردن كشور، فقيرتر كردن مردم و افزودن بر سرمايههاي افرادي خاص چه حاصلي دارد؟! معدنكاوي بيضابطه و بدون نظارت سالهاست كه صدمات جبرانناپذير بر پيكره محيطزيست اين كشور وارد آورده، معادني كه حتي جوامع محلي هم از حداقل منافع آن بيبهرهاند و صداي اعتراضات آنها به نحوه صدور مجوزات، بهرهبرداريهاي غيراصولي و بعضا غيرقانوني و تخريب محيطزيست مناطق و... شنيده نشد.چنين اقداماتي، تيشه زدن بر ريشههاي محيطزيست اين كشور و در حقيقت تهديد حيات است و فرصتطلبان بدانند كه كنشگران اين سرزمين همچنان طبيعت اين كشور را ديدباني ميكنند و اجازه نخواهند داد در ميانه درد و رنج و گرفتاريهاي مردم، عدهاي سودجويانه اين سرزمين را به تاراج بگذارند، لذا اعلام ميكنيم كه اين مزايده چوب حراج است بر منابع كشور، منابعي كه تضمينكننده حيات در كشور عزيزمان ايران است و آنچه در جريان است خلاف منافع عموم و سرزمين است كه بايد سريعا متوقف شود.»