نگاهي به گفتوگوهاي رسانهاي وزير بهداشت سابق و سخنگوي سابق وزارت بهداشت طي 4 ماهه اخير در انتقاد به طرح ناموفق و غيرعلمي «دارويار»
مسعود پزشكيان؛ عضو كميسيون بهداشت و درمان مجلس: «بنده قبل از آغاز سال نو هم تاكيد داشتم كه با روند موجود، مشكلاتي را در سال جديد در بخش دارو خواهيم داشت. تا پيش از اين توليدكنندگان ماده اوليه دارو را با ارز ۴۲۰۰ توماني خريداري ميكردند اما در حال حاضر بايد با ارز آزاد ماده اوليه دارو را خريداري كنند و به قيمت
تمام شده هم دارو را به فروش برسانند. حتي ما با قيمتهاي بالاي دارو، كمبود در عرضه دارو خواهيم داشت، به عنوان مثال ما به كارخانهدار و توليدكننده دارو نميتوانيم بگوييم برود و با قيمت ۳۰ هزار تومان ماده اوليه به كشور وارد كند و به قيمت ۴۲۰۰ تومان به فروش برساند. لذا اين قيمت حداقل بايد هفت برابر شود تا توليدكننده سرپا بماند. از سوي ديگر با منابعي كه توليدكننده دارو دراختيار دارد حتما قدرت خريد همه مواد اوليه دارو را نخواهد داشت، چراكه نقدينگي لازم را نداشته و براي تهيه ارز بايد هزينه بيشتري پرداخت كند. توليدكنندگان هزينه بيشتري براي تهيه ارز صرف ميكنند،
از اين رو توليدكننده كمتر مواد اوليه ميخرد و كمتر توليد ميكند و با قيمتي كه خريده به فروش ميرساند؛ يعني با چهار برابر افزايش قيمت و اين موضوع از ابتداي حذف ارز ترجيحي دارو مشخص بود. مسوولان ميبايست از طريقي مابهالتفاوت ارز را به افراد يا به بيمهها ميديدند كه نديدند. مسوولان ميگويند كه ما ميخواهيم جراحي اقتصادي كنيم. حداقل بايد مسوولان جراحي اقتصادي را بلد باشند و بعد دست به جراحي اقتصادي بزنند يعني اگر شكم بيماري را شكافتند و اين بيمار خونريزي كرد در وسط كار هاج و واج نمانند. وقتي كه فردي كار را بلد نيست و موجب ميشود مريض خونريزي كند، حتما اين خونريزي باعث مرگ مريض خواهد شد، در اين شرايط ديگر چه كار ميشود كرد؟ در تئوري يك حرفي ميزنند كه در عمل ديده نميشود؛ مردم در خريد دارو با قيمتهاي زياد مواجه بوده و از طرفي بعضا از نبود دارو دچار مشكل ميشوند وقتي با آقايان صحبت ميكنيم ميگويند قرار است فلان كار انجام شود اما در واقعيت اين كار رخ نميدهد. براي فهميدن اين موضوع كافي است كه به صورت رندوم به داروخانهها رفته و از مردم اين سوال را بپرسيم كه چقدر توانستهاند داروهاي مورد نيازشان را به دست آورند. با سياستي كه دولت در پيش گرفته است كمبود دارو امري طبيعي است و شرايط بدتر هم خواهد شد. اينكه دولت ميگويد براي دارو و مواد اوليه كمبود نداريم دروغ است، چراكه واقعيت چيز ديگري ميگويد. بايد از ابتدا درست تصميم ميگرفتند. اگر قرار بود ارز آزاد شود بايد ريال كارخانهداران را ميدادند كه بتوانند مواد اوليه را بخرند و بياورند، چون ارز آزاد شد قيمتها بالا رفت. بايد شركتهاي داروسازي با ريال، ارز آزاد ميگرفتند و مواد اوليه دارو وارد ميكردند، چون ريال نداشتند كمتر خريدند و در نتيجه وارد كردند و به همين دليل نيز دارو كمتر توليد ميكنند.معتقد بودم بايد ارز ترجيحي براي دارو حذف شود ولي بايد مديريت ميشد. نبايد شركتهاي داروسازي را رها ميكردند كه پول نداشته باشند كه مواد اوليه بخرند. اين بيبرنامگي فقط مردم را دچار بحران و مشكل ميكند. پشت اين سياستها چيزي جز بيتجربگي و عدم هماهنگي نميتوان ديد. توان و تجربه علمي در دولت وجود ندارد. مديريت علم است. اينكه برخي ميگويند فلان مدير بد است خوب بگويند مدير خوب كجاست؟ كجا دوره ديده است و چه تربيتي داشته است و چگونه اين مديريت را ياد گرفته است؟ مديران كه يهويي ظاهر نميشوند كدام يكي از اين افرادي كه در حال حاضر مدير هستند دوره مديريت ديدند و كجا ديدند كجا را توانستند درست كنند كه اين دومياش باشد؟ قطعا همه بيماران چه بيماران خاص و چه ساير بيماران با اين روند براي تامين دارويشان دچار مشكل ميشوند و گرفتاري مردم بيشتر ميشود، علاوه بر اينكه سلامت جسمي افراد تهديد ميشود، آرامش فكري و روحي خانوادهها نيز بههم ميريزد. وقتي يك نفر در خانواده مريض است ده نفر گرفتار ميشوند. وقتي دارو نباشد آرامش همه اعضاي آن خانواده بههم ميريزد و اين درد بدي است.»
كيانوش جهانپور؛ سخنگوي سابق وزارت بهداشت: «مشكل امروز دارو فراتر از حوزه دارو و سلامت است؛ فرابخشي است. بروز مشكل كمبود مقطعي دارو، حتي در داروهاي معمول و OTC كه البته برخي از آنها به غلط دوباره در طرح دارويار به فهرست داروهاي تحت پوشش بيمه همگاني الحاق شد، فراتر از طرح دارويار و سازمان غذا و دارو است. مشكل در نگاهي است كه در دهههاي اخير به اقتصاد، به سلامت و به مديريت و اقتصاد سلامت از سوي گروههاي مختلف ترويج و القا و گاهي اوقات تحميل ميشود و متاسفانه در ماههاي اخير هم تحت عناويني، چون جريان اصلي اقتصاد جهاني و اقتصاد متعارف به نظام سلامت تحميل شد. البته بخشهاي مختلف نظام سلامت هم در ماههاي گذشته منفعلانه با آن مواجه شدند، اگر مقاومتي در سالهاي گذشته در مقابل اين جريان در نظام سلامت بود همان هم شكست و البته هزينه آن را هم وزارت بهداشت و هزينه نهايي آن را مردم متحمل خواهند شد. ابايي ندارم به تأسي از علماي علوم اجتماعي نام آن را نگاه نوليبرال بگذارم، آخرين صحنهاي كه خلق شده انتخاب بر سر دوراهي و دو گزينه كمبود يا گراني بيسابقه داروست. قابل پيشبيني هم بود و اصلا غيرمترقبه نبود، از همان آغاز سال ۱۴۰۱ مشخص بود كه حلقه پاياني يا پذيرش قيمتهايي است كه دولت از آن واهمه دارد يا كمبود گسترده دارو، اما آيا اين همه ماجراست؟ خير. البته عدهاي از دوستان داخل و خارج از نظام سلامت علاقهاي به طرح كل موضوع ندارند، سالهاست انكار ميكنند. دارويار همزمان از يك دوگانگي رنج ميبرد؛ دوگانگي كالايي ديدن سلامت، كاهش نقش دولت و حذف ارز ترجيحي و حمايتي و...، و از سوي ديگر سياست رفاهي و حمايتي حداكثري مبني بر پوشش وسيعتر بيمهاي و افزايش پوشش بيمهاي به ۹۰درصد و توسعه دارونامه رسمي و... همه اين اتفاقات شايد خوب هم در دارويار قرار است در چند ماه خلاصه شود و به سرعت اعجازي در حوزه دارو واقع شود، خب نتيجه اين نگاه خوشبينانه افراطي يا ساده انديشانه هم اينكه از قضا سركنگبين صفرا فزود. اينكه تصور كنيم به كشف بزرگي دست يافتيم، حس خوبي است، اما اين حس چقدر بر واقعيت استوار است داستان ديگري است. اساسا حجم اقتصاد يا به تعبيري بازار سلامت شما چقدر است كه باز كردن ارزانكده همهچيز فروشي دارو هم بدان ملحق شود؟ هزينه كلي سلامت چقدر است كه مثلا نيمي از آن يا بيشتر به دارو تخصيص يابد؟ اگر چنين شد يعني يك جاي كار مشكل اساسي وجود دارد، يا ساير هزينههاي شما تعديل نشده و ساختار شما متعادل نيست يا يك پاي اين تعديل اقتصادي دارو ميلنگد. كدام بخش سلامت و كدام حلقههاي زنجيره دارو براي اين انقلاب آماده است؟ اتكا به وعده و وعيد بيرون از نظام سلامت براي استارت زدن چنين مسابقه دو سرعتي كافي نيست. حوزه سلامت ميدان تركتازي اقتصاد بازار آزاد نيست. سلامت، كالا نيست. اگر هم كالا مفروض شود، كالاي خصوصي نيست، اگر هم به همان پيش فرض تخصيص منابع محدود در ميان نيازهاي نامحدود ملتزم باشند باز هم بخشي از طرحهاي بديعي كه داده ميشود از اين دايره بيرون ميزند. حذف ارز حمايتي همزمان با توسعه فهرست دارويي آنهم فهرست بلند داروهاي تحت پوشش بيمه همگاني و بالا بردن سهم بيمه از قيمت دارو و پهن كردن سفره دارونامه رسمي بدون ملاحظات اقتصادي يك روياست. اين رويا تعبير ندارد، خواب آشفته است. شوك درماني علاج معضلات سلامت نيست، شعري نگوييم كه در قافيه آن بمانيم، كميسيون قيمتگذاري جاي قافيهبندي اين سرودهها و بداههها نيست، ابركميسيونها هم نميتوانند به اين شتاب منطقيسازي قيمتها را سامان دهند. سلامت جاي اين مانورهاي آكروباتيك نيست، دارو كالاي استراتژيك است، سلامت حوزه اجتماعي است. دوستاني كه حذف ناگهاني ارز حمايتي را مهمترين اقدام در حمايت از اقشار كمتر برخوردار ميدانستند الان نظري ندارند؟ عزيزاني كه ميفرمودند آثار مثبت اين كار در حال پديدار شدن است در دو ماهه اخير اين آثار را به بيماران نسخه به دست نشان دادند؟
به شخصه اميدوارم همه چيز به خير و خوشي ادامه يابد، ولي فكر نميكنم شركاي اين طرح در ادامه مسير توان و ياراي ايفاي تعهدات را داشته باشند و نظام سلامت ميماند و حوضش. طبق معمول هم نظام سلامت به خصوص سازمان غذا و دارو سيبل ميشود و اينبار گران را كه نبايد به عهده ميگرفت به دوش خواهد كشيد. نوليبراليسم هم كه به مزاح برخي علما كلا گردن ندارد كه برعهده گيرد، يكي، دو لگد فوريتي هم به تابوت توليد داخل زده ميشود و...!»