«جمع» ميكنيم، «حل» نميكنيم
عادت كردهايم وقتي بحران پيش ميآيد به فكر چاره بيفتيم. عادت نكردهايم كه واقعه را قبل از وقوع علاج كنيم. گشت ارشاد و مساله حجاب، 40 سال است به عنوان يك مقوله اجتماعي ـ سياسي ـ اعتقادي حلنشده باقي مانده اما ساختار سياسي دايما عنوان ميكند كه اكثريث مثلا 80 درصد موافق حجاب (به همان شيوهاي كه مدنظر مسوولان است) هستند؛ اما كف جامعه واقعيت ديگري را نشان ميدهد. حلنشدن اين موضوع، كار را در روزهاي اخير به جايي كشانده كه در شهرهاي بزرگ تعداد زناني كه بدون روسري در معابر حضور مييابند، بسيار چشمگير است و نهتنها گشت ارشاد وجود ندارد كه برخورد (به صورت نهي از منكر لساني) هم صورت نميگيرد و بعيد نيست آنچه را كه شاهديم، بهتدريج به عرف تبديل شود و جامعه آن را بپذيرد، همانطور كه در مورد ماهواره پذيرفت. در اينجا هم در واقع مساله را حل نكردهايم بلكه با همه تلاشي كه براي جمعكردنش داشتيم، توسط عرف در حال حلشدن است! در موارد ديگر ديگر معلوم نيست اوضاع به همين سادگي ختم به خير! شود. مثلا «ردّ صلاحيت» گسترده در انتخابات رياستجمهوري، مجلس، خبرگان و شوراهاي شهر و روستا) يك معضل كهنه سياسي است كه هرگز حل نشده. بلكه هر بار كه قرار است انتخابات برگزار شود كشمكش و دعواي سياسي راه ميافتد و شوراي نگهبان و ساير مراجع نظارتي با كوتاهنيامدن قضيه را «جمع» ميكنند. در سالهاي 96 و 98 واكنشهاي جامعه به ردّ صلاحيتها به حضور بسيار كمرنگ در انتخابات مجلس يازدهم و رياستجمهوري سيزدهم منجر شد. در واقعه جامعه عكسالعملي نشان داد كه اگر سيستم سياسي به آن توجه ميكرد آن را «تب» تلقي و براي معالجه عفونت اقدام ميكرد اما نهتنها چنين نشد، بلكه عدهاي عملا اصل «تب» را انكار كردند و گفتند مشاركت ضعيف با دموكراسي هيچ تعارضي ندارد و در امريكا و اروپا هم حضور پاي صندوق راي ضعيف است و آسمان هم به زمين نميآيد. آنها فراموش كردند كه دارند به همان نظام ليبرال دموكراسي استناد ميكنند كه صبح تا شب به آن ناسزا ميگويند و آن را مغاير با عزت انسان ميدانند.
مثال ديگر، قصه پرغصه برجام است. اواخر دولت دوازدهم، ميرفت كه غائله 19ساله بر سر انرژي هستهاي به نتيجهاي قابلقبول برسد و از رهگذر آن اقتصاد كشور نفس بكشد. دولت سيزدهم اما با ندانمكاري و ضعف ديپلماسي كاري كرد كه متاسفانه بايد به تكرار سالهاي تحريم شديد فكر كنيم. تيم مذاكره بهجاي آنكه حرف ديپلماتيك بزند، دنبال كليات ابوالبقاء رفت. منتظر انتخابات مجلسين امريكا ماند و خندهدار آنكه چشم بهراه زمستان سرد اروپا بود تا مردم آنجا يخ كنند كه برجام ما گرم شود. يعني باز هم دنبال «جمع» كردن موضوع بود.
بحران 1401 ريشههايش طولاني است. ميتواند و بايد آن را كاويد و بهسمت حل مشكلات حركت كرد نه «جمع» كردن آن.