واكنش رسانههاي اصولگرا به شكست يوزها
بالاخره تيم ملي سياسي هست يا نه؟
از چند وقت پيش كه بحثها در مورد موضعگيري سياسي بازيكنان تيم ملي در سطح جامعه شكل گرفت عدهاي تلاش كردند مفهوم تيم ملي را چيزي وراي سياست يا شكل حاكميت هر كشور نشان بدهند. به اين معنا كه تيم ملي تحت هر شرايطي تيم ملي است. اين تيم نه متعلق به حكومتهاست و نه دولتها. متعلق به مردم است. در اين راه رسانه ملي و رسانههاي اصولگرا بيشترين نقش را ايفا كردند. اين تاكيد تا به آنجا پيش ميرفت كه مثلا ميگفتند ببينيد! ممكن است بازيكنان تيم ملي انگليس و هواداران سه شيرها همه با سياستهاي كشور بريتانيا و ملكه فقيد موافق نباشند اما وقتي پاي فوتبال وسط ميآيد اختلافات را كنار ميگذارند و صرفا روي مفهومي به نام مليت و وطن متمركز ميشوند.
با اين وجود بعد از شكست سنگين تيم ملي ايران مقابل انگليس در جام جهاني مشخص شد اتفاقا بيشترين كساني كه نگاهي سياسي به تيم ملي داشتند و نتايج آن را با حاكميت گره زدند همين افراد بودند. همانهايي كه ميگفتند تيم ملي وراي سياست است. نگاهي به تيترهاي اين رسانهها نشان ميدهد آنها كاملا نتايج تيم ملي را در بستر روابط بينالملل تحليل ميكنند.
مثلا يكي از رسانهها تيتر زد در زمين فوتبال زورمان به انگليس نرسيد. به اين معنا كه ما در ساير حوزهها توانستهايم انگليس را مقهور كنيم اما فوتبال آنها از ما جلوتر است. فارغ از اينكه چنين گزارهاي درست است يا غلط اين يك تيتر كاملا سياسي است. يكي ديگر از رسانهها تيتر بسيار جنجالي و تعجببرانگيزي را انتخاب كرد و نوشت: ايران ۲- انگليس، اسراييل، آل سعود و وطنفروشان داخلي و خارجي6 ؛ تيتري كه موجب خوشحالي صفحه توييتر فارسي اسراييل هم شد. آنها با انتشار تصوير اين تيتر نوشتند: «هم نرفتيم جام جهاني هم ۶ تا گل زديم. آفرين به ما»
برخي ديگر از فعالان رسانهاي اصولگرا هم چيزهايي نوشتند در مورد مستجاب شدن دعاي مادر مهدي طارمي كه گفته بود اميدوارم پسرم به انگليس و امريكا گل بزند.
در رسانه ملي هم از اين جور واكنشها زياد به چشم ميخورد. مخصوصا بعد از برد عربستان جلوي آرژانتين كه روز گذشته رقم خورد و مجريان تلويزيون تلاش ميكردند برد عربستان را زير سوال ببرند. اقدامي كاملا سياسي كه هيچ ارتباطي با نگاه فوتبالي نداشت. چرا كه مثلا بعد از برد اكوادور برابر قطر يا با نتايج ساير بازيها هيچ واكنش خاصي به وجود نيامد.
واقعيت اين است كه نميشود با طرح چنين ديدگاههايي از مردم انتظار داشت كه به تيم ملي جدا از سياستهاي جاري در كشور نگاه كرد. اگر باخت ايران برابر انگليس در زمين فوتبال، باخت مقابل اسراييل و آل سعود است پس حتما اين تيم سياسي است.
آنهايي هم كه از تيم ملي و بازيكنانش انتظار داشتند در اين مدت موضعگيري داشته باشند هم ميگويند فوتبال و تيم ملي سياسي است و اتفاقا بعد از اين تيترها و واكنشها بيشتر بر عزم خود راسخ شدند.
اگر قرار است نگاه سياسي به تيم ملي نباشد بايد همه طرفها اين نگاه را بگذارند كنار نه اينكه عدهاي نتايج تيم ملي را به وضعيت سياستهاي حاكم در كشور گره بزنند و از ديگران بخواهند صرفا نگاهي فوتبالي و ملي و فارغ از سياست به تيم ملي داشته باشند.