طيبه سياووشي در گفتوگو با «اعتماد»:
مردم خودشا ن حجاب عرفي را رعايت ميكنند
سياووشي در گفتوگوي اختصاصي با «اعتماد» ميگويد زنان و جوانان ايراني بدون ساختارشكني از چالشهاي اخير عبور كردهاند: «برخلاف تصور برخي افراد و جريانات تندرو، اين روزها نه ساختارشكني خاصي رخ داده و نه آسمان به زمين رسيده است. مردم با رعايت حجاب عرفي و در عين متانت، خودشان فضاي فرهنگي مورد نظر را بر اساس عرف جامعه رعايت كردهاند.»
اخيرا نمايندگان از راهاندازي گشت ارشاد و برخوردهاي قضايي با جوانان و زنان صحبت كردهاند. چرا بلافاصله پس از فروكش كردن نسبي ناآراميها دوباره اين بحثها مطرح ميشود؟
40سال است در اين كشور اقدامات سلبي در موضوعات فرهنگي صورت گرفت و بسياري از نهادها بودجههاي نجومي دريافت كردند تا اقدامات آموزشي و فرهنگي در بحث حجاب داشته باشند، اما نتيجهاي نداشت. افرادي كه معتقد به حجاب هستند، حجاب خود را دارند و باقي مردم هم براساس رويكردهاي عرفي جامعه در عين تفاوتها، پوشش مورد نظر خود را انتخاب ميكنند. نتيجه همه اقدامات سلبي نهادهاي مسوول در شهريورماه 1401 و مرگ مهسا اميني نمايان شد. اين رفتارهاي غلط سلبي باعث فوران و منفجر شدن حوزه اجتماعي شد و هنوز اين انفجار ادامه دارد. صحبتهاي اين نمايندگان در حكم بنزين ريختن روي آتش خشم مردم است.
اگر دوستان حرف نزنند و سكوت كنند بهتر است. اظهارات نسنجيده به جز اينكه جامعه را عصبانيتر كند، فايدهاي ندارد. مجلس يازدهم تا امروز اقدامي در جهت كاهش آلام مردم نكرده است. وضعيت اقتصادي كشور وخيم است، اخيرا تورم بالاي 45درصدي اعلام شده است و طبقه محروم و متوسط در حال نحيفتر شدن هستند. بايد از نمايندگان پرسيد چرا به جاي واكنش به گرانيها، درباره حجاب صحبت ميكنيد؟ بايد ديد تعمدي در كار است يا پاي جهل عميقي در كار است.
هر زمان كه آمارهاي اقتصادي ارايه و مشخص ميشود كه دولت و مجلس در اين بخش عملكرد نامناسبي داشتهاند، بحثهايي مانند گشت ارشاد و برخورد با زنان و جوانان مطرح ميشود. آيا ارتباطي ميان اين دو حوزه مشاهده ميكنيد؟
همان زمان هم كه دولت سيزدهم بحث افزايش گشت ارشاد و ابلاغ مصوبه حجاب و عفاف را در بوق و كرنا كرد، به دنبال پوشش گذاشتن بر ناتواني اقتصادي و وعدههاي بر زمينمانده خود بود. امروز هم دوباره دارند از همان الگو استفاده ميكنند. آنها ميدانند زماني كه اين تبعيض ناروا را عليه جوانان و زنان اجرا ميكنند، باعث شعلهورتر شدن خشم جامعه ميشوند. اين دختران و زنان، پدران، برادران، همسران و خانوادههايي دارند كه نسبت به اين تبعيضها واكنش نشان ميدهند. متاسفانه نمايندگان و دولتمردان از وقايع جاري در جامعه كاملا بيخبرند. اي كاش مسوولان ايراني از محيطهاي گلخانهاي خود خارج شوند و به ميان مردم عادي كوچه و خيابان بيايند تا از واقعيت ديدگاههاي آنان آگاه شوند.
در نوبت قبلي هم كه وزير كشور دولت سيزدهم، مدام بر مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي راهاندازي گشت ارشاد استناد ميكرد، دبير شورا اعلام كرد هيچ مصوبهاي براي راهاندازي گشت ارشاد وجود ندارد. يعني دولت از نهادهاي بالادستي هم استفاده ابزاري ميكند؟
موردي كه آقاي عاملي اعلام كردند، بسيار مهم بود. گفتند اساسا مصوبهاي به اسم گشت ارشاد و برخورد سلبي در شورا وجود خارجي ندارد. گفتند نيروي انتظامي در اين زمينه مسووليتي ندارد. البته چند ماهي است اين برخوردهاي سلبي متوقف شده، اما باز هم برخي نمايندگان همزمان با افزايش گرانيها يك چنين بحثهايي را پيش ميكشند.
در شرايطي كه لايحه تامين امنيت زنان، ماههاي متمادي است كه در مجلس خاك ميخورد، طرح يك چنين موضوعاتي واقعا دغدغه زنان است؟
بيش از 12 سال است كه روي اين لايحه كار شده، از ابتداي مجلس يازدهم، لايحه راهي مجلس شد، اما فراكسيون زنان مجلس يازدهم حتي به خودشان زحمت نميدهند در اين زمينه اطلاعرساني كنند. اين هفته هم در دستور صحن قرار ندارد. به جاي اينكه مخاطبان اين لايحه كه يك جمعيت بزرگ زنان كه دچار خشونت شديدي هستند، مورد توجه قرار بگيرند، خانمهاي نماينده به دنبال افزايش برخوردهاي سلبي با زنان و محروميت برخي از زنان از حقوق اجتماعي خود هستند. اين باور نكردني است كه يك زن نسبت به همنوع خود يك چنين رفتاري داشته باشد.
به نظر ميرسد جامعه در بحث حجاب كاملا عرفي برخورد كرده و بدون هيچ ساختارشكني معادله حجاب را حل كرده است. اين رويكرد از نظر شما به چه معناست؟
اخيرا مقاله خوب آقاي تاجيك در روزنامه اعتماد را ميخواندم. جالب بود. بايد بدانيم اين عصر، عصر فضاي مجازي است. اما مسوولان و مديران دركي از اين نسلها ندارند. جنبش اخير متعلق به دهه هشتاديها است. جوانان و نوجواناني كه مسوولان دركي از آنها ندارند. اگر نميتوانيم آنها را درك و خواستههايشان را عملي كنيم، حداقل ميتوانيم با نظرات غلطمان اين نسل را تحريك نكنيم. نبايد به گونهاي حرف زد كه جوانان احساس كنند به جز حضور در خيابان راه ديگري وجود ندارد. اتفاقا اين نسل هيچ ساختارشكني نداشته و بسيار معقول به پيگيري مطالباتش برخورد كرده است. اي كاش همانطوركه جوانان به يك بلوغ رسيدهاند، مديران، مسوولان و نمايندگان هم به بلوغ فكري برسند.
وقتي اين صحبتها منتشر ميشوند، بسياري از جوانان نگران ميشوند با فروكش كردن اعتراضات، دولت و مجلس و سياستگذاران وعدههاي خود را در خصوص گفتوگو، آزادي رسانهها، داشتن نماينده براي اقشار مختلف در نظام سياسي و... فراموش كنند. اين نگراني منطقي است؟
تا به امروز اقدامي براي تحقق فضاي گفتوگو شكل نگرفته است. همه معتقدند كه اصلاحات و تحول ضروري است. گفتوگو هم دوطرفه بايد باشد و مسوولان بايد شنونده باشند. بايد مطالبات جوانان مورد توجه قرار بگيرد. در هفتههاي ابتدايي بعد از بحران، صداوسيما چند برنامه محدود با حضور طرفهاي مختلف برگزار كرد، اما اين روند به سرعت متوقف شد. در صورت توقف اين روند شك نكنيد، جامعه دوباره با هر تكانهاي در بحران فرو ميرود.
شما از لوازم گفتوگو صحبت كرديد، اين لوازم شامل چه گزارههايي است؟
آزادسازي زندانيان و پايان دادن به برخوردهاي خشن با مردم و جوانان نخستين گام از تغيير و تن دادن به گفتوگوست. امروز متاسفانه هر چهرهاي كه بيشتر از اصلاح، گفتوگو و تعامل صحبت كرده، زنداني است و هر فرد و جرياني كه بيشتر از خشونت، تهديد، باتوم و... سخن گفته است، فضاي بيشتري را در اختيار دارد. اين روند جوانان را به اين نتيجه ميرساند كه راه ديگري جز حضور در خيابان وجود ندارد. البته امروز در خبرگزاري ميزان اين خبر منتشر شد كه دستگاه قضايي قصد دارد به يمن پيروزي تيم ملي فوتبال، عدهاي از دستگيرشدگان حوادث اخير را آزاد كند. اين روند بايد سرعت بيشتري بگيرد و دامنه افزونتري پيدا كند. عذرخواهي، مجازات متهمان خشونت با مردم، برداشتن گامهاي جدي براي تغيير و اصلاح و آزادي دستگيرشدگان، همچنين توسعه مناسبات جهان، از جمله اولويتهايي است كه بايد مدنظر قرار بگيرد.