سكوت رازآلود رياض
چرا نوع موضعگيري رسمي عربستان در قبال اعتراضات ايران
با سياست ايران اينترنشنال متفاوت است؟
كيم قطاس
ترجمه مقالات منتشر شده در مجلات معتبر خارجي صرفا به منظور آشنايي مخاطب ايراني با نظرات كارشناسان بينالمللي بوده و به معناي تاييد كامل اظهارات آنها نيست.
بسياري از رهبران و چهرههاي سياسي در جهان به صورت علني درباره اعتراضات در ايران موضعگيري كرده و حمايت خود را از معترضان در ايران اعلام كردهاند؛ از جو بايدن رييسجمهور امريكا و ميشل اوباما بانوي اول سابق ايالات متحده گرفته تا امانوئل مكرون رييسجمهور فرانسه و جاسيندا آردرن نخستوزير نيوزيلند.
با اين حال در شرايطي كه اعتراضات براي بيش از دو ماه ادامه يافته و در برخي موارد حتي با شدت بيشتري نسبت به گذشته در جريان است، نزديكترين كشورها به ايران يعني كشورهاي همسايه اين كشور در خليج فارس - جداي از برخي پوششهاي رسانهاي - آشكارا درباره اين اعتراضات سكوت پيشه كردهاند. سكوت عربستان سعودي و فقدان هرگونه واكنش رسمي از سوي دولت رياض بارزترين نمونه بود. در حالي كه انتظار ميرفت در اين تحولات در ايران كه رياض آن را دشمن خود ميداند معترضان از سوي عربستان تشويق و حمايت شوند، دولت سعودي هيچ واكنش رسمي به اتفاقات ايران نداشت.
سكوت رياض در حقيقت به درسهايي كه پادشاهي سعودي از اتفاقاتي كه از بين رفتن نظام پادشاهي در ايران و استقرار جمهوري اسلامي آموخت، بازميگردد؛ تا زماني كه نتيجه نهايي اتفاقات مشخص شود صبر كنيد و بعد از آن باز هم تا مدتي صبر پيشه كنيد.
اعتراضاتي كه در 1979 به سرنگوني حكومت شاه منجر شد بيش از يكسال پيش از آن آغاز شده بود. امروز اگرچه اعتراضات در ايران به عنوان يكي از مهمترين چالشهاي جمهوري اسلامي از زمان پيدايش بدل شده است، اما رسيدن اين اعتراضات به نتيجهاي مشخص محتمل به نظر نميرسد. از همين رو است كه عربستان سعودي تصميم گرفته سياست سكوت را در پيش گيرد. در زمان انقلاب ايران، مقامهاي وقت عربستان سعودي رفتن شاه را كه متحد آنها به شمار ميرفت، نظاره كردند و تصورشان اين بود كه ميتوانند با نظام جديد همكاري كنند، اما در نهايت متوجه شدند كه ساختار جديد در ايران نه يك متحد كه يك رقيب است. اينبار فارغ از آنكه چه نتيجهاي در پس اعتراضات باشد، قطعي به نظر ميرسد كه عربستان همزمان با اينكه وضعيت خود را در داخل بهبود ميبخشد، قصد ندارد موضع خود را به صورت رسمي علني كند.
خاندان آل سعود ممكن است شرايط را چنين در نظر بگيرد كه با اصلاحاتي كه در سالهاي اخير از سوي محمد بن سلمان به عنوان وليعهد انجام شده، موقعيت اين خاندان تثبيت شده است. واقعيت اين است كه در برخي جنبههاي مهم حاكميتي، پادشاهي عربستان سعودي وارد قرن بيست و يكم شده است: زنان در اين كشور ميتوانند رانندگي كنند، حجاب اجباري ديگر اجرا نميشود و پليس مذهبي تا حد زيادي از انظار عمومي ناپديد شده است. دختران و پسران نسل جديد در عربستان سعودي ميتوانند در ملاعام با هم حاضر شوند، ميتوانند برقصند، به سينما بروند و در استاديومها براي تشويق تيم محبوبشان در كنار هم بنشينند.
در نتيجه اينكه عربستان سعودي با توجه به آموختههاي گذشته سكوت پيشه كرده، يك رضايت نسبي در پس آن نهفته است، چراكه تا اين لحظه، كارنامه آنها در مديريت فشارهاي اينچنيني بهتر بوده است.
حوادث اين روزها، چرخش قابل ملاحظهاي را نسبت به دهه 1960 ميلادي نشان ميدهد؛ زماني كه شاه ايران در سلسله مكاتباتي با ملك فيصل بن عبدالعزيز آل سعود درخواست ميكرد «به مدرن كردن عربستان بپردازد، اجازه دهد دختران و پسران در مدارس مختلط تحصيل كنند، اجازه دهد زنان دامن كوتاه بپوشند و اجازه دهد ديسكوها داير شود» شاه هشدار داده بود كه «در غير اين صورت نميتوانم تضمين كنم سلطنت شما پايدار باقي بماند.» پادشاه سعودي در پاسخ به شاه نوشت كه او اشتباه ميكند: «شما در فرانسه نيستيد، در كاخ اليزه حضور نداريد، شما در ايرانيد و 90 درصد جمعيت كشور شما مسلمانند.»
در حال حاضر تصور انجام شدن چنين گفتوگوي صريح و صميمانهاي ميان رهبران ايران و عربستان سعودي بعيد به نظر ميرسد، اما پيش از سال 1979، تهران و رياض شركاي منطقهاي و دو پايه اصلي جنگ سرد امريكا عليه شوروي در خاورميانه به حساب ميآمدند.
بهرغم وجود اين رابطه نزديك، سعوديها در ابتدا اعتراضاتي را كه پس از سال 1977 در ايران فراگير شد به عنوان يك موضوع داخلي ايران در نظر گرفتند و ترجيح دادند اظهارنظري در خصوص آن نكنند، اما زماني كه جنبش انقلابي ايران همهگيرتر شد و سقوط شاه محتمل به نظر رسيد، هم رياض و هم واشنگتن به شدت نگران شدند كه يك رژيم طرفدار شوروي تحت سلطه گروههاي چپ و مليگرايان در ايران به قدرت برسد.
در اوايل ژانويه 1979 (اواسط دي ماه 1357) فهد بن عبدالعزيز وليعهد وقت عربستان سعودي رسما حمايت دولت رياض از شاه ايران را اعلام و او را به عنوان «حاكم مشروع ايران» معرفي كرد. اما در اواسط ماه ژانويه (26 دي 1357) شاه از ايران رفت و در كمتر از دو هفته [آيتالله] روحالله خميني به ايران بازگشت. آيتالله خميني كنترل انقلاب را در دست گرفت و سلطنت ايران به جمهوري اسلامي تبديل شد.
با استقرار جمهوري اسلامي ايران، مقامهاي عربستان سعودي كه از به قدرت نرسيدن انقلابيون چپگرا آسوده خاطر شده بودند از روي كار آمدن رهبري كه به زبان مذهب با مردمش سخن ميگفت، استقبال كردند و با تغيير موضع، تغيير در ايران را به رسميت شناختند. در آن زمان، دولت وقت عربستان سعودي به مهدي بازرگان نخست وزير جديد ايران تبريك گفت و انقلاب ايران را به دليل همبستگي با «مبارزه اعراب عليه دشمن صهيونيستي» تحسين كرد. در آوريل همان سال، شاهزاده عبدالله بن عبدالعزيز آل سعود كه بعدها پادشاه عربستان شد، از آسودگي خاطر خود سخن گفت و تاكيد كرد كه حكومت جديد ايران از اسلام «نه به يك اسلحه قدرتمند» بلكه به عنوان «يك سازماندهنده همكاري ميان دو كشور» بهره ميگيرد.
ديري نگذشت كه عربستان نيز درگير مشكلات داخلي شد. در نوامبر 1979، پادشاهي محافظهكار سعودي كه به تازگي با كاهش محدوديتها درباره تلويزيون و سينما از ميزان سختگيريهاي اجتماعي كاسته بود، با شورش تندروهاي مذهبي مواجه شد و اين تندروها به مدت دو هفته مسجدالحرام را محاصره كردند. در مواجهه با اين رويداد، گشايشهاي اجتماعي به يكباره پايان يافت و آل سعود از ترس اينكه سرنوشتي مشابه سرنوشت حكومت شاه پيدا كند، تصميم گرفت از نظر مذهبي سختگيرتر شود، به نهاد روحانيت اهل سنت قدرت بيشتري اعطا كند و بودجه بسيار بيشتري را براي پليس مذهبي در نظر بگيرد.
سعوديها نميدانستند رهبر انقلاب ايران چه در سر دارد. آيتالله خميني خيلي زود موضع عربستان سعودي به عنوان رهبر جهان اسلام را به چالش كشيد. عربستان براي جلوگيري از گسترش نفوذ ايران، تصميم گرفت نگاه خود به اسلامي سني را به كشورهاي منطقه از مصر تا پاكستان صادر كند.
شوك ناشي از انقلاب ايرانيها همانطور كه منطقه را متحول كرد، ترسي عميق از خيزشهاي مردمي - چه در درون خاك عربستان و چه در كشورهاي همسايه - در دل حاكمان عربستان سعودي برجاي گذاشت. در سال 2011، وقتي كه آنها شاهد بودند ميليونها معترض در جريان خيزشهاي عربي براي سرنگون كردن حسني مبارك يكي ديگر از رهبران مورد حمايت امريكا در جهان عرب در خيابان جمع ميشوند، اين ترس و وحشت هنوز در ذهن آنها باقي مانده بود.
به همين دليل، امروزه شايد عربستان سعودي و برخي ديگر از كشورهاي عرب منطقه از تغيير حاكميت در ايران استقبال كنند اما عدم قطعيت در خصوص نتايج نهايي اين اتفاق باعث ميشود تا آنها محتاطانه عمل كنند. از طرفي، بعيد به نظر ميرسد كه اعتراضات در ايران در كوتاهمدت يا حتي ميانمدت به تغيير حاكميت در اين كشور منجر شود.
ايران در ماه سپتامبر با استفاده از موشكهاي بالستيك مناطق كردنشين در شمال عراق را هدف قرار داد و در ماه اكتبر، عربستان سعودي با در ميان گذاشتن برخي اطلاعات با ايالات متحده مدعي شد كه ممكن است به دليل نزديكي به امريكا به يك هدف براي ايران تبديل شود.
در پشت پرده سكوت مقامهاي رسمي عربستان سعودي يك موضع فعالتري وجود دارد: خاندان سلطنتي بودجه ايران اينترنشنال، يك شبكه تلويزيوني به زبان فارسي مستقر در لندن را تامين ميكند كه در سال 2017 و به عنوان يك رسانه مخالف حكومت ايران به راه افتاده است. استفاده از ماهواره در ايران ممنوع است، اما تخمين زده ميشود كه حدود 70 درصد از خانوارهاي ايراني ماهواره دارند و ايران اينترنشنال به منبعي براي پخش اخبار و ايجاد تفرقه در كشور بدل شده است.
البته عربستان همچنان در داخل با مشكلاتي مواجه است. اصلاحات بنسلمان در داخل به مذاق همه خوش نميآيد و محافظهكاران با اين اصلاحات مخالفند. از طرفي دولت سعودي زير نظر محمد بن سلمان به دولتي به مراتب اقتدارگراتر از گذشته تبديل شده است. جداي از قتل وحشتناك جمال خاشقجي در كنسولگري عربستان در استانبول، پادشاهي عربستان با هر كسي كه از سياستهاي دولت و تغييرات انتقاد كند، برخورد ميكند. اين برخوردها حتي شامل كوچكترين انتقادات نيز ميشود نظير مادري كه از ليدز براي ديدار با خانواده به عربستان بازگشت و به اتهام «ريتوييت كردن منتقدان و انتشار اطلاعات دروغين» زنداني شد يا يك عربستاني - امريكايي دوتابعيتي كه به دليل توييتهاي انتقادي به 16 سال زندان محكوم شد.
با نگاه كردن به حوادث داخل ايران، ممكن است از عملكرد خود براي خنثي كردن نارضايتيهاي اجتماعي كه طي سالهاي طولاني در داخل پادشاهي ايجاد شده بود احساس رضايت كند، اما در واقع او به دليل درسهايي كه عربستان از انقلاب 1979 ايران گرفت مبني بر اينكه پيامدهاي ژئوپليتيكي تغييرات احتمالي در ايران، منطقه را فرا خواهد گرفت، به سكوت خود - و نايستادن در كنار نوع پوشش رسانهاي ايران اينترنشنال - ادامه خواهد داد.
مترجم: محمدحسين لطفالهي
منبع: آتلانتيك