صداي
مردم
عباس عبدي
صداي مردم كدام است؟ اين روزها بحث درباره اينكه صداي مردم چيست، بالا گرفته است. منتقدان معتقدند كه حكومت صداي مردم، يعني معترضين را نشنيده يا شنيده ولي نميپذيرد يا خود را به نشنيدن زده است. از سوي ديگر در حكومت تعبير و تفسير ديگري از مصداق راي مردم ارايه ميشود كه بازتاب آن در سخنان مقام عالي رهبري نمود يافته است كه راهپيمايي ۱۳ آبان يا تشييع سردار سليماني مصداق اين صدا دانسته ميشود. واقعيت اين صدا كدام است و چگونه ميتوان آن را دريافت؟ اولين و شايد تنها نكته مشترك ميان دو رويكرد اين است كه هر دو طرف به اين صدا اصالت ميدهند. در واقع هر دو طرف ماجرا ميپذيرند كه صداي مردم را بايد شنيد و اصيل دانست و به آن تمكين كرد. اين نكته مشترك خيلي مهمي است. اين صدا را فصلالخطاب ميدانند. اگر بر اين نكته مشترك تمركز كنيم، در تطبيق مصداق يا مضمون اين صدا نيز ميتوانيم دير يا زود به توافق برسيم. اين فرق ميكند با گروهها و جامعهاي كه اصولا اصالتي و اعتباري براي اين صدا قائل نميشوند. در مرحله بعد بايد ديد كه صداي مردم كدام است؟ به نظرم اين نيز راهحل دارد. اول اينكه در هر دو موقعيت حكومتداري و سياستورزي نميتوانيم صداي مردم را تقليل دهيم به بخش خاصي از مردم، حتي اگر اين بخش اكثريت باشند. بعيد است كه در هيچ جامعهاي بتوان صداي واحدي از مردم شنيد. صداي مردم نه تنها متكثر است، بلكه مهمتر از آن اين است كه در حال تغيير و تحول نيز هست. پس چارهاي نيست جز اينكه صداي مردم را متنوع دانست و به همه آن صداها احترام گذاشت و خواهان بازتاب همه اين صداها در عرصه سياست و جامعه بود. آنها را بايد به رسميت شناخت و نديدن يا نفي هر يك از آنها مشكلي را حل نميكند. اگر اصالت و تنوع صداي مردم را پذيرفتيم در اين صورت بايد بپرسيم كه مفهوم اين صداها چيست؟ واقعيت اين است كه هر كدام از ما ميتوانيم با تفسير خود، معنايي را بر رفتار و شعارها و اقدامات صداهاي گوناگون مردم بار كنيم و آن را صداي غالب مردم تعريف كنيم. تفسير و معنايي كه ميتواند درست يا نادرست باشد. ميتواند كامل يا ناقص باشد.
براي مثال همين رفتار معترضان در خيابان را ميتوان واجد بارهاي معنايي متفاوتي تعريف كرد. از اينرو براي درك معنا و مفهوم صداي مردم چارهاي نيست جز اينكه مستقيما به خود مردم مراجعه كرد. يكي از راهها رفراندوم است ولي اين مساله فعلا خارج از بحث ماست، ولي راههاي بهتري براي درك صداي مردم وجود دارد. نظرسنجي و پيمايشهاي معتبر، يكي از بهترين و كمهزينهترين شيوههاست و تقريبا در تمامي جوامع توسعهيافته همين شيوه را به كار ميبرند. اكنون ميتوان طرحي را براي سنجش صداي مردم در حوزه سياست داخلي، خارجي، اقتصادي و... و نيز راهحلها و پيشنهادهاي مردم به اجرا گذاشت. بنده شخصا معتقدم كه اين كار مفيد و نتايج آن كاملا معتبر و به سود همه مردم و كشور و حكومت خواهد بود.