حجاب
برنده و بازنده دارد؟
محمد مهاجري
بركناري رييس يك شعبه بانك در قم توسط معاون استاندار، به دليل ارايه خدمات به يك خانم بيحجاب، فضاي رسانهاي را مشغول خود كرد. اينكه آيا دستور مزبور امكان اجرا دارد، يا اصولا مقام صادركننده حكم، اهليت صدور دستور را داشته يا نه موضوعي است فرعي. موضوع اصلي اين است كه چنين رخدادي در فضاي اين روزهاي جامعه چه بازتابي دارد و افكار عمومي با آن همدلي ميكند و آيا اين موضوع كمكي به اجراي احكام شرع ميكند يا نه؟ بعد از داستان فوت خانم مهسا اميني كه پس از انتقال او به مقر نيروي انتظامي صورت گرفت، فضاسازي سنگيني عليه گشت ارشاد صورت گرفت و درخواست انحلال آن در سطح گستردهاي مطرح شد. برخي مسوولان ستاد امر به معروف و نهي از منكر و نمايندگان مجلس عليه آن موضع گرفتند و كار تا جايي پيش رفت كه دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي اعلام كرد كه هيچ مصوبه در مورد راهاندازي گشت ارشاد به تاييد اين شورا نرسيده است. از سوي ديگر، بحثهايي در مورد اينكه «حجاب واجب شرعي است» در برخي تريبونها مطرح و عقبنشيني از آن به منزله عدول از احكام دين تلقي شد. در مقابل افرادي به فتواهاي نادري استناد كردند كه الزام به رعايت حجاب را موجه نميدانست. اما در عالم واقع چه اتفاقي افتاد؟ آنچه از مشاهدات ميداني برميآيد، اين است كه در برخي شهرها ـ عموما شهرهاي بزرگ ـ آن هم در برخي مناطق آن، بعضي خانمهايي كه تا پيش از اين روسري ميپوشيدند علاقهاي بر تداوم آن نداشتند. هر چند اين رفتار، اپيدمي و عمومي نشد و همچنان اكثريت بانوان، دستكم پوشيدن روسري را (ولو به شكل شل حجاب) ادامه دادند، اما در مورد همين اقليت نيز سختگيريهايي كه از جانب پليس و آمران به معروف و متدينين متداول بود، رعايت نشد و خانمهاي بدون روسري به راحتي علاوه بر معابر در رستورانها و فروشگاهها حضور يافتند.
اين رخداد اگر مثلا سال گذشته اتفاق ميافتاد، قطعا با واكنشهاي تند محافل مذهبي روبهرو ميشد، اما اينبار تقريبا (جز يكي، دو امام جمعه از جمله جناب آقاي علمالهدي) حساسيت ويژهاي را برنينگيخت. در واقع نوعي تساهل و رواداري به خرج داده شد و فضايي كه ميتوانست با برخي دخالتها متشنج شود، شرايطي نسبتا آرام را پشت سر گذاشت.
ناگفته پيداست، آن بخش بسيار حداقلي كه پيش از اين نيز هنجارها را رعايت نميكردند، هماكنون نيز در مكانهاي خاص رفتار خود را ادامه ميدهند، اما برخلاف انتظار، حجم هنجارشكنيها افزايش نيافت مشاهدات ميداني مويد اين نكته است.
حال يك پرسش پيش ميآيد كه آيا نظام سياسي و ديني عقبنشيني كرده و اصطلاحا شكست خورده و در سمت مقابل افرادي كه خواستهاند بيحجاب تردد كنند، پيروز شدهاند؟
به نظر ميآيد چنين نشده. يعني سيستم انتظامي با سماحت و رواداري، در برابر رفتار بدحجابي كه قبلا هم عملا وجود داشته، موضع تند نگرفته و در سوي مقابل نيز ساختارشكني قابل ملاحظهاي مشاهده نشده است. سكوت معنادار محافل مذهبي به اين رخداد نيز گرچه ممكن است به خاطر جو ناآراميهاي اخير صورت گرفته باشد، اما ادامه همين سكوت، كاملا بخردانه بوده و موجب لجاجت و تحريك نشده است. نتيجه اينكه در عمل بانوان در سطح قابل قبولي حداقلهاي حجاب را رعايت كردهاند و بدحجابي و بيحجابي رشد غيرمتعارفي نداشته است.
به بيان ديگر، سيستم حكومتي اگرچه ممكن است ظاهرا عقبنشيني كرده اما بازي را برده و نتيجه را مال خود كرده است. از آن سوي نيز افرادي كه دنبال سبك زندگي خاص بودهاند بدون آنكه دست به لجاجت بزنند به آن دست يافتهاند. با اين همه قطعا نميتوان گفت اين مساله پايان يافته و اصطلاحا حل شده، بلكه فعلا جمع شده است. بهكارگيري روشهاي روادارانه ميتواند آرامش كنوني را تداوم بخشد.