فيلسوفانه زندگي كرد
محسن آزموده
نخستين آشناييهاي جدي فارسيزبانان با انديشهها و آثار هانا آرنت به لطف ترجمههاي خوب و خواندني استاد عزتالله فولادوند از دو كتاب او يعني خشونت (چاپ فارسي 1359) و انقلاب (1361) صورت گرفت. چندي بعد در سال 1366، محسن ثلاثي، مترجم ارزنده و پركار حوزه علوم انساني، ترجمهاي از ويراست انگليسي كتاب توتاليتاريسم او ارايه كرد. تا اين زمان شناخت ما از آرنت عمدتا به عنوان يك متفكر سياسي بود. مقالهاي هم كه دكتر حسين بشيريه در سال 1375 درباره آرنت در فصلنامه سياسي- اقتصادي نوشت، چنان كه از عنوانش برميآيد، به انديشههاي سياسي او اختصاص داشت. البته خود آرنت هم از اينكه «فيلسوف» خوانده شود، ابا داشت و در جايي گفته ترجيح ميدهد، يك «متفكر سياسي» قلمداد شود. اما واقعيت اين است كه آرنت به معناي واقعي كلمه يك فيلسوف است.
شناخت ايرانيان با آرنت فيلسوف به اواخر دهه 1380 و ترجمههاي مسعود عليا از آثار فلسفيتر او همچون وضع بشر (1389) و حيات ذهن (1392) بازميگردد، همزمان آثار متعددي درباره كليت انديشه آرنت به فارسي ترجمه شد كه نشان ميداد انديشه سياسي آرنت با ديدگاههاي هستيشناختي و معرفتشناختي او پيوسته است. آرنت حتي در سياسيترين كتاب خود، «آيشمن در اورشليم: گزارشي درباب ابتذال شر» (1398، ترجمه زهرا شمس) براي توضيح رفتار آيشمن از عاملان و طراحان اصلي راهحل نهايي براي ازبين بردن يهوديان در جريان جنگ جهاني دوم، استدلالي فلسفي ارايه ميكند و مدعي ميشود كه جنايتكاراني چون آيشمن توانايي تفكر و انديشيدن ندارند.
امروز و با گذشت چندين دهه از مرگ هانا آرنت، آنچه بيش از هر چيز جلبتوجه ميكند آن است كه هانا آرنت، نه فقط فيلسوفي تمامعيار است كه در عرصههاي مختلف فلسفه همچون معرفتشناسي، هستيشناسي، فلسفه اخلاق و فلسفه سياست مباحثي روزآمد و متناسب با شرايط روزگار ما دارد، بلكه مهمتر از آن متفكري است كه فيلسوفانه زندگي كرده يعني در زمانهاي بسيار دشوار، به ايدهها و انديشههاي خود پايبند بوده و مسووليت خود به مثابه يك انسان اخلاقمدار را فراموش نكرده و هيچگاه حقيقت را فداي مصلحت يا مناسبات قدرت نكرده است.