قتل جان لنون
مرتضي ميرحسيني
يك: نامش مارك چپمن بود و جان لنون را به حد افراط دوست داشت و همان روز، يعني هشتم دسامبر 1980 از او امضا گرفته بود، اما چهار گلوله به هنرمند محبوبش شليك كرد و او را در ورودي خانهاش (آپارتماني در منهتن نيويورك) كشت. هيچ كوششي هم براي فرار از صحنه قتل نكرد و چنين به نظر ميرسيد كه خودش تصميم به ماندن دارد. همانجا ماند تا پليسها سر رسيدند و دستگيرش كردند.
البته لنون را كه به شدت خونريزي ميكرد به بيمارستان بردند، هر چند او در مسير راه آخرين نفسهايش را كشيد و پيش از رسيدن به مقصد تمام كرد. لنون آن زمان چهل ساله بود و طرفداران پروپاقرصي در گوشه و كنار دنيا داشت.
بيشتر اين طرفدارانش، حداقل در ساعات نخست انتشار خبر، مرگ او را باور نكردند و بسياري ديگر نيز تا يك هفته در خيابان -و عده زيادي جلوي خانه لنون- سوگواري ميكردند. لنون را مردي فراتر از يك هنرمند دوستداشتني ميديدند و سبك و معنايي متفاوت از زندگي را همراهش تجربه كرده بودند.
به سركشي و ضديت با فرهنگ رسمي و شوخطبعي شناخته ميشد و گاهي در مصاحبههايش، ارزشها و خط قرمزهاي گروههايي از جامعه را به چالش ميكشيد. شهرت و اعتبارش در همراهي با جنبش ضدجنگ بيشتر شد و حتي در دورهاي دولت امريكا تصميم به اخراج او از اين كشور گرفت (لنون متولد ليورپول، و اصالتا انگليسي بود).
دو: لنون گروه بيتلز را تاسيس كرد و مدتي هم آن را رهبري ميكرد، اما به مرور اين نقش را به پل مككارتي واگذار كرد و پس از چندي از آنان جدا شد.
موسيقي را از همان سالهاي كودكي در گروه كر كليسايي از كليساهاي ليورپول شروع كرد و بيشتر از همه عاشق الويس پريسلي بود. مثل بسياري از هنرمندان مشهور، عادتهاي خاص و ديدگاههاي نامتعارفي داشت.
مثلا ميگويند گاهي در تابوت ميخوابيد، از صداي خودش نفرت داشت و آهنگسازي را هم نوعي شكنجه توصيف ميكرد.
اواخر دهه 1960 و اوايل دهه 1970 دوره اوج فعاليتهاي هنري او بود و بعد، از 1975 كمي به خودش استراحت داد.
از موسيقي فاصله گرفت و بيشتر وقتش را به همسر دومش يوكو اونو -كه تبار ژاپني داشت- و پسرشان اختصاص داد.
سپس در 1980 آلبوم «فانتري دو برابر» را منتشر كرد. آلبومي كه در چند هفته نخست از آن استقبال چشمگيري نشد، اما متاثر از قتل لنون به محصولي پرفروش در بازار موسيقي تبديل شد.
نوشتهاند زماني خبرنگاري از لنون درباره مرگ و اينكه آيا او به آن فكر ميكند پرسيد و او با همان طنزي كه در كلامش بود، پاسخ داد: «فكر ميكنم ديوانهاي كارم را يكسره ميكند.» چند روانشناس كاركشته، با قاتل 25 سالهاش صحبت كردند و همگي آنان از وجود نشانههاي جنون در او گفتند.
اما دادگاه اين نشانهها را براي اعلام بيگناهي او كافي نميديد و با تبرئه يا حتي كاهش مجازات او به علت ديوانگي موافق نبود. حتي يكي از چند نظر مقامات قضايي اين بود كه انگيزه چپمن از كشتن لنون، جلبتوجه و كسب شهرت بوده است. او را به 20 سال زندان محكوم كردند، هر چند گويا هنوز در زندان است و قرار شده سال 2024 بار ديگر درباره ادامه حبس يا آزادي او تصميمگيري شود.