روز جهاني لغو بردهداري
محمود فاضلي
در سراسر جهان حكومتهاي بيشماري در نتيجه جنگهاي خود با ملل ديگر يا به عنوان ابزاري براي كنترل گروههاي قومي ويژه، بردهداري را ايجاد كردند. در دوران چارلز دوم پادشاه وقت انگليس و در 1663 ميلادي كمپاني سلطنتي آفريقايي بريتانيا به عنوان نهاد رسمي و سازمانيافته تجارت برده در آفريقا تشكيل شد. اين كمپاني بردههاي شكارشده را به مستعمرات انگليس در قاره امريكا صادر ميكرد، بهطوريكه در سالهاي پاياني سده هجده، ۳۰۰ هزار برده در ويرجينيا زندگي ميكردند. با ورود انگليس به تجارت برده، اين پديده به اوج رسيد. در سدههاي 17 و 18 ميلادي انگليس تجارت برده را آغاز كرد و وارد شدن ناوگان عظيم دريايي اين كشور به بردهداري باعث شد تا اين تجارت با رشدي بيسابقه مواجه شود.
در اواخر سده ۱۸ ميلادي تجار انگليسي برده با دراختيار داشتن ناوگاني متشكل از ۲۰۰ كشتي با ظرفيت ۵۰ هزار برده، نيمي از تجارت برده را دراختيار داشتند. با انتقال بردگان آفريقايي به سرزمينهاي جديد، از آنها براي كار در معادن و مزارع ساختهشده در كشورهاي خودشان نيز استفاده ميشد. بهترين نمونه كهن ناسيوناليسم بردگان، شورشهاي بردگان «سن دومينيك» بود كه از سال 1791 تا 1803 به درازا كشيد. بردگان سن دومينيك به رهبري «توسان لورتور» و با الهام از انقلاب سال 1789 فرانسه براي كسب آزادي خود در برابر برقراري مجدد بردگي به دست ناپلئون بناپارت جنگيدند.
نيمه دوم سده 19 سالهاي اوج بردهداري در آفريقا بود. در جريان تجارت برده نه تنها ثروتهاي مادي و نيروي انساني قاره آفريقا به تاراج رفت، بلكه سكنه اين قاره نيز به جوامعي ناموزون و فاقد ساختار متعادل جمعيتي و فرهنگي و بيگانه با ميراث تاريخي خويش بدل شدند و درنتيجه ساختهاي سياسي و اجتماعي آنان نيز منهدم شد. اين فاجعهاي بزرگتر از كشتار و اسارت انساني و تاراج ثروتهاي مادي است زيرا امكان نوزايي قاره آفريقا را براي دوراني طولاني از ميان برد.
در سال 1804، هاييتي اعلام استقلال كرد و نخستين جمهوري بردگان آزادشده را در نيمكره غربي و دومين ملت (بردگان) آزاد جهان را تشكيل داد. در قاره امريكا اوج مقاومت بردگان و ناسيوناليسمي كه بهدنبال آن ايجاد شده دو سده پيش از انقلاب هاييتي رخ داد. بردگان بومي برزيل براي كسب آزادي و حفاظت از ميراث فرهنگي خود عليه مالكان شورش كردند. بردگان آفريقاييتبار در سراسر كاراييب و امريكاي لاتين با ايجاد جوامع منزوي در مناطق محصوري كه بردگان سابق با نظام حكومتي خود در آنجا زندگي ميكردند، ناسيوناليسم را تقويت كردند.
جديدترين نمونه بردگي حكومت آلمان نازي در سده بيستم است. آدولف هيتلر و حكومت او ميليونها يهودي، كولي و زندانيان جنگي را به بردگي گرفتند تا جاي خالي 13 ميليون كارگر آلماني را كه به ارتش پيوسته بودند، پر كنند. ناسيوناليسم وحشيانه نازيها نيز در به بردگي گرفتن اقوام غير آريايي نقش داشت. بردگان خود آفريننده ناسيوناليسم بودند. احساسات ناسيوناليستي بردگان معمولا از مقاومت آنها ناشي ميشد كه از نافرماني گرفته تا ايجاد جمهوريهاي آنها را در بر ميگرفت.
سازمان ملل متحد بهدليل پذيرش «پيمان توقف قاچاق و بهرهكشي از انسانها» از سوي مجمع عمومي اين سازمان در تاريخ ۲ دسامبر ۱۹۴۹ ميلادي، روز دوم دسامبر را «روز جهاني لغو بردهداري» اعلام كرد. تمركز اين روز بر ريشهكن كردن شكلهاي معاصر بردهداري مانند قاچاق انسان، بدترين شكل كار كودكان، ازدواج اجباري و استخدام اجباري كودكان براي استفاده در منازعات مسلحانه است.
هماكنون سه نوع از بردهداريهاي متداول در جهان وجود دارد. يكي از اين موارد «كار اجباري» است. در كنار اشكال سنتي كار اجباري ازجمله «بردهداري قرض» يا «كار امانتي»، اكنون اشكال معاصر بيشتري از كار اجباري وجود دارد كه ميتوان به كارگران مهاجري اشاره كرد كه در دنياي اقتصاد براي هر نوعي از استثمار اقتصادي مانند كار به عنوان بردگان خانگي، كارگران ساختماني، كارگران صنايع غذايي و پوشاك و بخش كشاورزي قاچاق ميشوند.
در دنياي معاصر امروز قربانيان كار اجباري بيشتر مهاجراني هستند كه براي زندگي بهتر به كشورهاي مدرن و صنعتي مهاجرت ميكنند. اين مهاجران براي كارهايي چون«بردگان خانگي، كارگران ساختماني، كارگران صنعتي شامل صنايع غذايي و پوشاك و بخش كشاورزي و ديگر كارهاي سخت» مورد استفاده قرار ميگيرند.
دوم «كار كودكان» است. در سطح جهاني از هر ۱۰ كودك يك كودك كار ميكند. بيشتر كار كودكاني كه امروزه صورت ميگيرد با هدف استثمار اقتصادي است. اين امر عليه كنوانسيون حقوق كودك است كه «حق كودك براي محافظت شدن در برابر استثمار اقتصادي و انجام هرگونه كاري كه براي كودك خطرناك باشد، با تحصيل او تداخل داشته باشد يا براي سلامت جسمي، رواني، روحي، اخلاقي يا پيشرفت اجتماعي او مضر باشد» را به رسميت ميشناسد. اين درحالي است كه كنوانسيون حقوق كودكان كار اجباري براي كودكان را منع كرده بر تحصيل و رفاه كودكان تاكيد ميكند.
«قاچاق» از ديگر عوامل بردگي است. براساس پروتكل ممنوعيت، سركوب و مجازات براي قاچاق افراد بهخصوص زنان و كودكان، قاچاق افراد به مفهوم سربازگيري، انتقال، واگذاري، نگهداري يا گرفتن افراد به وسيله تهديد يا استفاده اجباري يا هر گونه اشكال ديگر اجباري با هدف استثمار آنهاست. استثمار نيز به معني استفاده از ديگران اشكال مختلف بهرهكشي، كار و خدمت اجباري، بردهداري يا ديگر اعمال شبيه به بردهداري، خدمتكاري اجباري يا قاچاق اعضاي بدن است. رضايت افراد براي قاچاق شدن هم از بار اين عمل چيزي نكاسته و در صورتي كه فرد قاچاقشده، كودك باشد حتي در صورت رضايت خود كودك و فقدان هرگونه زور و اجبار، اين عمل جرم تلقي ميشود.