• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5380 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۸ آذر

تصميم نظام حركت به سمت شرق نيست بلكه تقابل با غرب است

  بله با احياي برجام مي‌توانستيم حداقلي از توازن را ايجاد كنيم.
حتي اگر مذاكرات احياي برجام را هم به نتيجه مي‌رسانديم اصول كلان سياست خارجي ما يا كساني كه جريان كلي سياست خارجي ايران را مي‌نويسند اجازه نمي‌دادند كه رابطه ما با روسيه - در شرايطي كه روسيه با غرب در يك تعارض جدي قرار گرفته- چيزي غير از اينكه الان هست، باشد.
  در سياست خارجي ما تصميم نظام حركت به سمت شرق است؟
تصميم نظام الزاما حركت به سمت شرق نيست بلكه تقابل با غرب است. بعد دوم آن را شرايط تعيين مي‌كند. شرايطي مانند اينكه در اين تقابل با غرب، روسيه كجا قرار گرفته است. آنچه تغيير نكرده و پيش‌بيني‌پذير شده اين است كه قرار نيست روند رابطه ما با غرب تغيير كند. اين سياست عملا ما را ناگزير به توجه بيشتر به روسيه و چين مي‌كند. اگر در اين روند، روسيه و چين هم دلايلي براي تقابل با غرب داشته باشند فرصت بيشتري براي ايران فراهم خواهد شد. اگر هم شرايط طوري باشد كه روسيه و غرب تنش‌هاي خود را مديريت كنند ما سياست تقابل با غرب را به تنهايي پيش مي‌بريم. 
  بنابراين اساس سياست خارجي متوازن بيش از آنكه دستور كار باشد شعار است.
بله، سياست خارجي متوازن، شوخي‌ترين موضوعي است كه درباره سياست خارجي ايران چه در دولت روحاني وچه رييسي گفته شده است. در سياست خارجي ايران اصلا رابطه متوازن معنا ندارد، چراكه جهت‌گيري سياست خارجي ما مشخص است. رابطه متوازن براي كشوري است كه براي او فرقي نكند با كدام كشور همكاري اقتصادي داشته باشد. اما براي ما قبل از اينكه بخواهيم همكاري اقتصادي را دنبال كنيم خط قرمزهاي ديگري وجود دارد كه جهت‌گيري سياست خارجي ما را تعريف مي‌كند. سياست خارجي ما توسعه‌محور نيست كه بگوييم هرجا به توسعه ايران كمك كند ما با آن كشور وارد همكاري خواهيم شد. مثلا ما همين الان به دنبال احياي برجام به‌رغم علم به فوايد آن حداقل در حوزه اقتصادي نيستيم.
و تبعات شكست مذاكرات را هم پذيرفته‌ايم.
بله. همه اينها به تصويري بازمي‌گردد كه سياست‌گذاران خارجي ما از آينده دارند. برداشت آنها اين است كه: 
1. ايران به لحاظ اقتصادي در شرايطي قرار دارد كه مي‌تواند بدون رفع تحريم مسائل خود را پيش ببرد. البته اين يك فرض است و نمي‌دانم چقدر درست است.
 2. ديوار تحريم چه به دليل فشارهاي روسيه و ضعفي كه در غرب ايجاد شده چه به دليل قدرت‌يابي چين فرو مي‌ريزد لذا ما مي‌توانيم بدون برجام هم به موفقيت اقتصادي برسيم.
متاسفانه ما بازيگري را در سياست خارجي بلد نيستيم. نمي‌دانيم كه در هر مذاكراتي بايد متناسب با توانمندي و قدرت خود بازي كنيم. گاهي لازم است براي گرفتن امتيازهاي بزرگ‌تر امتيازهاي كوچك‌تر بدهيم و خود اين حركت مي‌تواند براي ما قدرت مانور در مذاكرات ايجاد كند. متاسفانه سياست ما اين است كه خطوط قرمزي را براي خودمان تعيين مي‌كنيم و حاضر به تغيير آنها هم نيستيم و اين در دنياي امروز روابط بين‌الملل چندان جواب نمي‌دهد. به‌طور خلاصه بگويم كه ما متاسفانه هزينه‌هاي متعددي را مي‌دهيم براي اينكه يك هزينه را نداده باشيم. الان هر اتفاقي كه در گوشه و كنار سياست خارجي ما و در كنار مرزهاي ما از آذربايجان تا تركيه و حاشيه خليج‌فارس رخ مي‌دهد همه و همه متاثر از تحريم‌ها است.
به نظر مي‌رسد مسير امنيتي شدن دوباره پرونده ايران به سرعت در حال طي شدن است و كسي نگران ترمز گرفتن هم نيست. ايران اگر نگوييم منزوي بلكه نيمه‌منزوي براي روسيه و چين چه جذابيتي خواهد داشت؟
 ايران منزوي هيچ جذابيتي براي چين و روسيه ندارد، اما از طرفي آنها هيچ دليلي ندارند كه بخواهند براي ايران هزينه كنند. نكته‌اي كه بايد توجه كنيم اين است كه هيچ دليلي وجود ندارد كه چين و روسيه براي ايران هزينه كنند. شايد تنها خط قرمز براي چين و روسيه باقي ماندن جمهوري اسلامي ايران باشد. تا زماني كه ج. ا. ايران هست و تعارضات خود را با غرب دنبال مي‌كند، منافع روسيه و چين تامين مي‌شود. اما اين كف چيزي است كه ما از روسيه و چين انتظار داريم. براي روسيه و چين قدرتمند شدن ايران، خارج شدن ايران از تحريم‌هاي اقتصادي، رشد اقتصادي ايران و... اهميتي ندارد و براي هيچ‌كدام از اين منافع ما هم هزينه نمي‌كنند.
شرايط امروز ما با آغاز دهه 1390 يا اواخر دهه 1380 متفاوت است. ايران و غرب تجربه مذاكرات هسته‌اي را از سر گذرانده‌اند و مبنايي در روابط دو طرف ايجاد شده كه اسم آن برجام است. هر دو طرف تجربه خروج امريكا از برجام را هم از سر گذرانده‌اند و دست هر دو براي هم باز شده است. لذا در اين پرونده اتفاق تازه‌اي نمي‌تواند رخ بدهد. همزمان طرف مقابل ايران به نتايجي كه به دنبال آن بوده، رسيده است. تحريم‌هاي گسترده به بار نشسته و ايران از نظر اقتصادي تضعيف شده و نارضايتي‌هاي داخلي هم كليد خورده است.
آيا ايران اهرم‌هاي فشار خود را از دست داده؟ مثلا توسعه بيشتر برنامه هسته‌اي نمي‌تواند يكي از اين اهرم‌ها باشد؟
هسته‌اي شدن ايران به نظر من دغدغه اصلي غرب نيست ولي بهانه خيلي خوبي براي تحت فشار قرار دادن ايران است. در بيست سال اخير هم به همين بهانه ما را تحت فشار گذاشتند. چه موضوع ديگري مي‌توانست اين ميزان اجماع جهاني را عليه ايران ايجاد كند؟ اجماعي كه در چند دوره آن روسيه و چين هم كنار طرف مقابل ما بايستند. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون