درباره طفل گمشده اميد
اين حس تبعيض و بيعدالتي كه شهروندان را نااميد كرده است ريشه در همين موضوع دارد. پرداختن به راهكارهاي سياسي ارتقاي اميد اجتماعي، بدون توجه به راهكارهاي فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي به تقويت اميد اجتماعي نخواهد انجاميد.
در نهايت و بهطور خلاصه ميتوان به موارد زير به عنوان راهكارهاي سياسي ارتقاي اميد اجتماعي اشاره كرد.
۱. تقويت احزاب به عنوان نهادهاي متشكل سياسي در كنار نهادهاي منتخب دمكراتيك كه برآمده از يك انتخابات آزاد، عادلانه و رقابتي باشد و در جهت تفاهم ملي باشد از گسترش شكاف بين حاكميت و ملت جلوگيري ميكنند و با زمينهسازي آموزشهاي عمومي و گفتوگوهاي بيشتر به تقويت اميد اجتماعي كمك كند.
۲. ارتقاي رشد و توسعه اقتصادي، توزيع عادلانه ثروت كه ميتواند به كاهش تعارضها و تنشهاي اجتماعي و افزايش اميد اجتماعي منجر شود.
۳. احزاب و گروههاي سياسي بايد در جهت تقويت آرامش و مصالحه داخلي تلاش كنند.
۴.حاكميت بايد به رواج خصيصههاي فرهنگي مانند مدارا و تساهل كه امكان پذيرش تنوعات و اختلافات فكري و سياسي و تنوع سبك زندگي را در جامعه افزايش ميدهد، كمك كند تا از اين طريق امكان ديده شدن و شناخته شدن براي همه طبقات و گروههاي اجتماعي و قومي و مذهبي و سياسي و زنان فراهم شود. حذف نيمي از جمعيت كشور از فرآيند پيشرفت و توسعه خود پديد آورنده يكي از شكافهاي عميق و گسترده بين حاكميت و مردم است كه در صورت تداوم اين فقدان بايد نگران امروز و آينده ايران بود.»
سالهاست جامعهشناسان، فعالان سياسي مدني ضمن ترسيم ابعاد شكاف بين حاكميت و ملت هشدار ميدهند و صدايشان به جايي نميرسد. آنچه به حاكميت يكدست انجاميد، انتخاب مردم نبود. چه بسا اگر به مجموعه ظرفيتهايي كه ميتوانست به ترميم اين شكافها كمك كند، با سياست امنيتي صرف نگاه نميشد، ايران پس از انقلاب ۵۷ هيچگاه به اين نقطه نميرسيد.