گپي كوتاه با منصور خلج، پژوهشگر تئاتر
بدون پژوهش متوجه كاستيها نخواهيم شد
گروه هنر و ادبيات
تعطيلي سالنهاي تئاتر از يك سو و بيانگيزگي گروههاي جدي و تماشاگران حرفهاي ظاهرا موجب شده رسانهها بيشتر از سروصداهاي ظاهري و حاشيههاي پيراموني گروهها و هنرمندان تئاتر به امور جديتر توجه نشان دهند. ازجمله اينها ميتوان به گپوگفتي اشاره كرد كه با منصور خلج، پژوهشگر هنرهاي نمايشي انجام شده است. او در اين گفتوگو پژوهش را امري مستمر و بلندمدت دانسته كه با پيگيري و تداوم به جرياني پويا بدل ميشود. اين كارشناس و پژوهشگر تئاتر همزمان با روز پژوهش در گفتوگويي با ايسنا، پيشينهاي از شكلگيري موضوع پژوهش در جهان ارايه كرده و تاكيد دارد بسياري از اهالي تئاتر به بازيگري و كارگرداني گرايش دارند، چراكه پژوهش، كاري است دشوار با درآمدي ناچيز.
خلج ابتدا مقدمهاي درباره شكلگيري پژوهش در جهان ارايه و يادآوري كرده «پژوهش، سنتي دانشگاهي است و از زماني شكل ميگيرد كه دانشگاهها شروع به فعاليت كردند، يعني از قرن سيزده و چهارده كه همزمان ميشود با رنسانس. در قرن سيزده، چهارده، با ايجاد دانشگاههايي مانند آكسفورد، كمبريج، سوربن و... دانش از حوزه كليسا و دِيرها بيرون ميآيد و به اهل دانشهاي جديد و روز سپرده ميشود و فلاسفهاي مانند كانت، دكارت، هگل و ... شروع ميكنند به ظهور كردن كه هر يك بر انديشههاي ديگري كار ميكند.»
او با اشاره به تحول علوم انساني در دوره رنسانس، از ويژگيهاي اين عصر چنين ياد ميكند: «سال ۱۴۵۳ آغاز رنسانس است كه سه مشخصه غالب دارد؛ نخست با فتح قسطنطنيه يا بيزانس توسط مسلمانان، متفكران مسيحي به ناچار به رم، زادگاه اصلي خود بازميگردند. اين بازگشت نتايج حيرتانگيزي در بر دارد، زيرا پيش از رنسانس، كليسا مانع رشد انديشه بود و عنوان ميكرد در جهان فقط يك كتاب هست و آن انجيل است كه همه چيز در آن گفته شده. از ديدگاه كليسا، در دانش زياد، اندوه زياد نهفته است و با همين نگاه از مردم ميخواست به دنبال امور ديگر نروند. در چنين وضعيتي، وقتي دانشمندان مسيحي به رم بازميگردند، درمييابند كه دهها قرن است چشم خود را بر بسياري از آثار مهم همچون «ايلياد» و «اوديسه»، آثار سوفوكل، اشيل، افلاطون، ارسطو و ... بستهاند. بنابراين شروع به بازخواني اينها ميكنند و اين سرآغازي است براي پژوهش.»
خلج با يادآوري اختراع دستگاه چاپ توسط گوتنبرگ كه سببساز انقلاب عظيمي بوده، ادامه ميدهد: به كمك دستگاه چاپ، كتابهاي مهم دنيا كه تا آن زمان بسيار اندك بودهاند، منتشر ميشوند. در آن دوره كتاب بسيار نادر بوده و در دسترس همگان نبوده است. ضمن اينكه اغلب مردم بيسواد و عامي بودهاند. بنابراين با اختراع دستگاه چاپ، كتابهاي بزرگي همچون انجيل، ايلياد، آثار افلاطون و ارسطو، نمايشنامههاي يونان باستان و ... نه تنها چاپ، بلكه به سرعت به زبانهاي ديگر ترجمه هم ميشود و در دسترس مردم قرار ميگيرد. بعد از ۱۰ قرن سلطه كليسا، شوقي هم براي مطالعه اين كتابها وجود دارد. تاريخ نشان ميدهد به فاصله ۵۰ سال بيشتر كتابهاي بزرگ و مهم دنيا به زبانهاي مهم آن زمان چاپ و ترجمه ميشوند و سنت دانشگاهي شكل ميگيرد. به اين معنا كه اين كتابها خوانده ميشوند و كار بر آنها آغاز ميشود. با پايان قرون وسطي، فضا باز شده و تئاترها هم دوباره فعال ميشوند. بر همين اساس نمايشنامههاي تاريخي شكسپير مانند «ژوليوس سزار»، «ريچارد سوم» و ... مبتني بر سنت تاريخنگاري نگاشته ميشوند. هرچند خيالپردازيهاي قوي دارند ولي مبتني بر تاريخ هستند. يعني سنت پژوهش شروع شده و حوزههاي دانش بسيار وسيع شدهاند. اين پژوهشگر با اشاره به شكلگيري دايرهالمعارفها در قرن ۱۷ و ۱۸ عنوان ميكند كه با راهاندازي دايرهالمعارفها، دانش جديد در اختيار جهانيان قرار ميگيرد. خلج با ابراز تاسف از ورود ديرهنگام دستگاه چاپ به ايران ميافزايد: اين دستگاه ۳۰۰ سال بعد از اختراع آن يعني در زمان قاجار به ايران ميرسد . حالا دستگاه چاپ وارد شده ولي آدم باسواد زيادي نداريم. بسياري از مردم روستانشين و فاقد سواد و دانش هستند. بدين ترتيب در زمان قاجار خيلي از كتابها در استانبول يا دهلي چاپ ميشود.
او در ادامه اين گفتوگو درباره وضعيت پژوهش تئاتر در شرايط فعلي توضيح ميدهد: اغلب دوستان تئاتري ما به بازيگري يا كارگرداني گرايش دارند. پژوهش براي كمتر كساني جذاب است، زيرا كاري است بسيار دشوار و نيازمند خواندن، جستوجو و استمرار بسيار. بنابراين كار هر كسي نيست و لازم است تا فرد صاحبِ نظر، انديشه، ايده يا سوژهاي شود كه بخواهد درباره آن تحقيق كند.
خلج با بيان اينكه حلقههاي مفقوده در زمينه پژوهش زياد است، درباره دلايل اين مساله توضيح ميدهد: «اولا پژوهش جنبه مادي چنداني ندارد. چاپ اثر با مشقاتي روبهرو است به ويژه با توجه به وضعيت نشر و استقبالي كه چندان چشمگير نيست يا اصلا سفارشدهندهاي وجود ندارد. حتي تعداد نمايشنامهنويسان در قياس با كارگردانها و بازيگران كمتر است، چون نويسنده بايد صاحب ديدگاهي باشد و نوشتن براي همه آسان نيست. بنابراين مشكل پژوهش مضاعف ميشود. مثلا چند نفر داريم مثل بهرام بيضايي كه هم پژوهش دارد و هم نمايشنامه مينويسد. جالب است كه نمايشنامههاي او بسيار در پژوهشهايش ريشه دارد. يعني وقتي كتاب پژوهشي «نمايش در ايران» را مينويسد، متوجه غناي انواع نمايشنامههاي ايراني ميشود. بنابراين پژوهش كار اقليت خاصي است و واقعيت اين است كه متقاضي زيادي هم ندارد. پژوهشكدههاي زيادي داريم كه بودجههايي هم دارند و گاهي كارهايي ميكنند و آماري هم ميدهند ولي پژوهش بر اساس ذوق و سليقه شخصي اتفاق ميافتد. يعني كسي بايد شور و علاقه و انگيزه انجام يك پژوهشي را داشته باشد و البته دستمزد اين كار زندگي آن پژوهشگر را تامين نميكند. با اين حال مراكزي كه بودجه و امكانات دارند، ميتوانند سفارشدهنده باشند.»
او در پاسخ به اين پرسش كه ضعف پژوهش چقدر به پيكره تئاتر ما آسيب وارد ميكند، گفت: «شكي نيست كه در هر زمينهاي تا پژوهش نكنيم و نواقص و كمبودها يا نيازهايمان را نشناسيم، نميتوانيم محصول درستي به دست آوريم. پژوهش است كه براي ما بسترسازي ميكند. پژوهشگر ميتواند بازوي فكري باشد و به داشتن چشمانداز يا برنامهريزي براي آينده كمك كند.» منصور خلج تاكيد ميكند: «پژوهش روز و هفته ندارد، بلكه امري مستمر و بلندمدت است كه با پيگيري و تداوم، به جرياني پويا تبديل ميشود ولي بدون بسترسازي درست، استمرار پيدا نميكند.»
او در پايان درباره تازهترين آثار پژوهشي خود كه بخشي از آن در مجموعه كتابهايي با نام ماندگاران صحنه از سوي انتشارات نمايش و بخشي ديگر در قالب مجموعهاي از سوي نشر ثالث منتشر شده است، ميگويد: «در مجموعه ماندگاران صحنه دو كتاب پرويز پورحسيني و داود رشيدي را دارم. قرار بود كتاب آقاي رشيدي همزمان با سالروز تولد ايشان رونمايي شود ولي بعد از تغيير مديريت در تئاتر و تغيير مديريت انتشارات پژوهش و بعد هم كه به وضعيت اجتماعي فعلي رسيديم، اين موضوع به تعويق افتاد. جز اينها مجموعه تاريخ شفاهي با فعالان تئاتر كودك داريم كه تاكنون ۷ كتاب آن را منتشر كردهايم و ۱۰ كتاب ديگر نيز در آستانه نشر است.»