عقبافتادگي
از تحولات پرشتاب جهاني
اينها مفاهيم جدي است كه اگر به آن توجه كافي نشده يا كمافيالسابق نسبت به آن تغافل داشته باشيم آيندگان و تاريخ قضاوت خوبي را نسبت به ما نخواهند داشت. به همين دليل است كه وقتي در همسايگي ما در شمال و جنوب اتفاقات به ظاهر غيرعادي رخ ميدهد براي ما شوكبرانگيز و حيرتآور ميشود. هنگامي كه سفر شي جي پينگ به عربستان، با آن موضعگيريهاي غيرعادي و بيسابقه چين عليه ايران صورت ميپذيرد همه ما شوكه ميشويم و كاملا براي ما غيرمنتظره است. دليل اصلي اين سردرگميها شكسته نشدن نظام تفكر كلاسيك و قالبي در نخبگان ايران نسبت به تحولات جهاني و نظام بينالملل است. از آن مهمتر دستگاه ديپلماسي ما كه بايد هدايتكننده سياست خارجي در عصر پرتحول فعلي در دوران گذار باشد، به شكل فاحشي در ساليان اخير ضعيف و از مديريت هوشمند اين تحولات عميق و سنگين عاجز مانده و نتوانسته است خود را همگام با آن به روزرساني نمايد. امروزه نظام تصميمگيري در عرصه ديپلماسي ما علاوه برنداشتن اختيارات كافي و فقدان جسارت لازم در يك چرخه معيوب و بسيار كند و در چنبره بروكراسيهاي بيهوده و پروتكلهاي زايد گير افتاده و نميتواند سريع و آسان و روان از فرصتها استفاده و بهره لازم را ببرد، در نتيجه ايران از حضور به موقع در عرصههاي حياتي و مهم به دور مانده و نميتواند ثمره و بهره لازم را از موقعيتها ببرد. دستگاه ديپلماسي در چنين شرايط حساسي بايد داراي اختيارات كافي بوده و نظام تصميمگيري رواني را ايجاد كند و چابك و چالاك در يك هماهنگي كامل با ساير اجزاي تصميمگيرنده و با دارا بودن نيروهاي طراح و خلاق و ورزيده براي ترسيم پازلهاي مختلف و اجراي به روز آن در شرايط متحول فعلي بوده و با جسارت و شجاعت آن را در عرصه بينالمللي به پيش ببرد. براي بسياري از پيشكسوتان و سفراي سابق نظام اين سوال اساسي و جدي به وجود آمده است كه چگونه در اين شرايط بسيار حساس و شكننده فعلي از اين پتانسيل عظيم و با تجربه استفاده نشده و از آنان جهت ارايه راهحل براي برونرفت از چالشهاي فعلي در اين كلاف سردرگم و پيچيده جهاني درخواست مشورت نميشود. بدون شك كشورهاي ديگر از چنين نيروهاي زبده براي مشورت و ارايه طريق بهترين و بالاترين بهرهبرداري را ميكنند، اما اكنون از اكثر سفرا و كارشناسان ارشد نظام در عرصه سياست خارجي كمترين استفاده لازم صورت ميپذيرد. تا آنجا كه ذهن ياري ميكند دولت آقاي رييسي براساس گفتمان ملي و استفاده از تجربيات خبرگان شكل گرفت و تعجببرانگيز است كه چگونه اين امر مهم و اساسي به بوته فراموشي سپرده شده است. ما شاهد هستيم كه چگونه بعضي كشورها چه روان و راحت در عرصه سياست خارجي به تصميم رسيده و بهترين استفاده را از شرايط ميكنند. به عنوان مثال اگر تركيه را به عنوان كشوري كه در همسايگي ما هست، بخواهيم در نظر بگيريم ملاحظه خواهيم نمود اگر مجموعه كادر رهبري به تصميمي رسيد كه در جهت منافع ملي كشور هست بلافاصله از رييسجمهور تا سلسلهمراتب بعدي و بدون درنظر گرفتن پروتكلهاي مرسوم از سفر چند ساعته تا يكي، دو روزه براي تحقق آن هدف وقت و فرصت گذاشته و كار را به نتيجه ميرسانند. آيا اين امر در مورد ما صدق ميكند؟ اين سوالي است كه با بررسيهاي دقيق بايد به آن جواب داده و به نقاط ضعف و قوت آن رسيدگي شود. بنابراين براي اينكه بتوانيم در اين عصر پرتلاطم و توفاني و دوران پرشتاب تحولات خود را دريابيم بايد اول به «تحليل واحد نخبگاني» از وضعيت جهاني و پيراموني برسيم و براساس آن نقشه راه ترسيم و با تكليف روشن پيرامون چگونگي تعامل با جهان دستگاه ديپلماسي متناسب با اين تحولات را پا به كار كنيم و در عرصه سياست خارجي حضوري مبتكر و خلاق و فعال داشته باشيم. در دولت جديد كه آقاي رييسي بر مسند آن تكيه زدهاند انتظارات و اميد بالايي نسبت به چگونگي تعامل با اين رويدادهاي عظيم ايجاد شده بود كه معالاسف روز به روز اين اميدها در حال ضعيفتر شدن است و بايد جناب آقاي دكتر رييسي به عنوان رييسجمهور محترم در اين مورد شخصا دخالت و اوضاع را در عرصه سياست خارجي سر و سامان دهند والا فرصتها بدون شك در آينده نزديك تبديل به تهديد و چالش براي كشور و مردم خواهد شد.
سفير سابق ايران در لبنان و اردن