ادامه از صفحه اول
ايران قرباني اشتباه را انتخاب كرد
تا به امروز دولت ايران انجمن ايرانشناسي فرانسه را تحمل كرده بود و به نظر من اگر مديريت خوبي ميشد، خروجي نهايي اين انجمن و موسسه BIPS با همه نگرانيهايي كه از سوي دستگاه ديپلماسي و امنيتي جمهوري اسلامي ايران وجود داشت، به سود ايران بود. اين ارتباطات فرهنگي، نسبت به رسانههاي فارسيزبان و غيرفارسيزباني كه نسبت به ايران مغرض هستند، چهره متوازنتري از ايران ارايه ميكند و نمايش متعادلتر نسبت به ايران در خارج از كشور دارند. به نظر من فعاليت اين موسسات شرايطي را ايجاد ميكرد كه ايران همواره در آن برنده بود. اينكه عدهاي در ايران دوست دارند، هر كسي در ايران فعاليت ميكند، در مشت و رصد بخشهايي خاص از حكومت باشد، يك مطالبه ناممكن و غيرعملي است. در مجموع با هر مقياس و محكي، وجود و فعاليت انجمن ايرانشناسي فرانسه در ايران، از نبود و تعطيلياش سودمندتر بود و ضررهاي احتمالي فعاليت چنين مجموعهاي خيلي كمتر از فوايد قطعي فعاليت آن است. اگر تصور منفي از اين مركز وجود دارد، تصور نادرستي است. اقدامي كه توسط وزارت خارجه در تعطيلي انجمن ايرانشناسي فرانسه صورت گرفت، يك اقدام واكنشي و عكسالعملي در برابر اقدام مجله شارلي ابدو است و طبيعتا اقدامي تلافيجويانه محسوب ميشود. تصور من اين است كه به احتمال زياد اين تعطيلي دايمي نيست و صرفا يك اعتراض با صداي بلند است. اما قرباني اين اعتراض خيلي نادرست انتخاب شده است. به نظر من انجمن ايرانشناسي فرانسه با همه اختلاف نظرهايي كه هميشه با حكومت ايران داشته، در مجموع باز بودنش نسبت به بسته بودنش براي ايران همواره سودمندتر بود. با توجه به تلاشي كه براي انزواي سياسي، ديپلماتيك، نظامي و اقتصادي در دنيا ميشود، بستن همين كورهراهها و منافذ به دست خود ايران، نوعي خودسوزي و خودزني است. البته در گذشته اقدام ايران در تعطيلي فعاليتهاي شوراي فرهنگي بريتانيا
(British Council) در ايران، يك اقدام دايمي بود. اما موضوع آن مركز متفاوت بود و مقايسه آن با انجمن ايرانشناسي فرانسه، قياس دقيقي نيست. شوراي فرهنگي بريتانيا در سال ۱۳۸۸ قرباني تاسيس تلويزيون فارسي BBC و چالش و تنشهاي ديپلماتيك ميان تهران و لندن شد. تعطيلي شوراي فرهنگي بريتانيا در مقابل تعطيل شدن رايزني فرهنگي ايران در لندن و خانه فرهنگي ايران در لندن شد. اگر بخواهيم انجمن ايرانشناسي فرانسه را با معادل انگليسياش مقايسه كنيم، بايد فعاليتهاي آن را با BIPS مقايسه كنيم كه عليرغم چالشهاي موجود در روابط تهران و لندن به كار خود ادامه داده است، كتابخانهاش هم داير است و تا چندي پيش همچنان جلساتي مرتبط با باستانشناسي ايران برگزار ميكرد. هر چند فعاليتهاي BIPS به شكل تمامعيار ادامه ندارد، اما اين مركز همچنان باز است. از زماني كه حدود ۳۰۰ سال پيش بحث ايرانشناسي، خاورميانهشناسي، اسلاميشناسي و شرقشناسي مطرح شده است، هميشه اين شائبهها وجود داشته كه آدمهايي كه در اين زمينهها فعاليت ميكنند و تخصص دارند، افراد مستقلي نيستند و خيرخواه ايران نيستند. الان هم بعد از گذشت سه قرن، به دليل تنشهاي موجود در روابط تهران با اروپا و امريكا، همچنان اين ديدگاه وجود دارد و نسبت به گذشته تشديد شده است. اما واقعيت اين است كه اصل موضوع مطالعات ايران، عليرغم چالشهايي كه هرازگاهي در روابط ايران و بقيه كشورها پديد ميآيد، براي ايران منفعت زيادي داشته است و ايرانشناسان چهرهاي مناسبتر، منصفانهتر و بهتري را به دنيا عرضه كردهاند و موجب كاهش غرضورزي و نگاههاي سياهنمايانه، منفي و دروغپردازي نسبت به ايران در جوامع غربي شدهاند. توقع اينكه اين ايرانشناسان غربي نوكر، پيرو، تحت نظارت و تحت اختيار حكومت باشند، توقع بيجايي است. اما در مجموع ميتوان اين انتظار را داشت كه با وجود اين افراد و انجمنها، چهره متوازنتر، سالمتر، درستتر و راستينتري از ايران چه در مطالعات كلاسيك و چه در مطالعات معاصر از ايران عرضه شود.
در تكريم مادران و همسران شهدا
نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره به فراموشي سپرده شوند» و از خداي شهيدان بخواهيم «خداوندا، كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نيازمند به مشعل شهادت؛ تو خود اين چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.» (صحيفه امام خميني، ج ۲۱، ص ۹۳)