وزيري كه طعم بازداشت را چشيده است
نگاهي به سوابق سردار احمد وحيدي وزير كشور
از فرماندهان قديمي سپاه پاسداران است؛ از موسسان حزبالله لبنان همراه با برخي سرداران سپاه كه بعدا نيروي قدس سپاه نامگذاري شد؛ الان هم وزير كشور است: سردار «احمد وحيدي» يا بنا به برخي منابع، «احمد شاهچراغي». وحيدي يا شاهچراغي؛ فرقي ندارد؛ او متولد ۱۳۳۷ در شيراز است.
ليسانس الكترونيك از دانشگاه علم و صنعت دارد؛ فوقليسانس صنايع از پليتكنيك و دكتري مطالعات استراتژيك از دانشگاه امام صادق.
او سال ۱۳۵۹ و در ۲۲ سالگي به سپاه پاسداران پيوست. از آن زمان در سپاه حضور داشت و از سال ۱۳۶۳ به معاونت اطلاعات سپاه منصوب شد. از وحيدي، در كنار حسين شيخالاسلام، حسين دهقان، فريدون وردينژاد و علياكبر محتشميپور به عنوان ۵ فرد موثر در تاسيس حزبالله لبنان ياد ميشود.
او پس از سال ۱۳۶۳ در موضوع لبنان نيز فعال بود. لبنان آن روزها صحنه درگيري داخلي و گروگان گرفتن شهروندان غربي توسط گروههاي لبناني بود.
نام احمد وحيدي در خاطرات روزانه هاشميرفسنجاني بارها آمده است. هاشمي ۱۷ بهمن ۱۳۶۴ نوشته كه «وحيدي» از «اطلاعات سپاه» آمد و «راجع به حركتهاي اسلامي در خارج از كشور گفت و راهنمايي خواست.» او ۱۲ اسفند همان سال هم به ديدار هاشمي ميرود؛ اما اينبار گزارشي از مذاكره با امريكاييها ميدهد. آنچه هاشمي از مذاكره با امريكاييها نام برده، همان ماجراي معروف مكفارلين است كه طي آن هيات بلندپايه امريكايي وارد تهران شدند تا مذاكراتي درباره مبادله موشك و لامپ رادار و ساير تجهيزات مورد نياز ايران در جريان جنگ با عراق داشته باشند. اين مذاكرات پس از افشا شدن، به يك رسوايي در امريكا تبديل شد و ايران هم فرصت مناسب براي تجهيز به سلاحهاي مورد نيازش را از دست داد. البته تا پيش از افشاي ماجراي مكفارلين، ايران و امريكا با واسطهگري منوچهر قربانيفر دلال اسلحه، در چندين نوبت داد و ستد موشك و لامپ رادار كرده بودند.
از سال ۶۵ در كنار فعاليتهايش به عنوان مسوولي بلندپايه در اطلاعات سپاه، نيمنگاهي هم به گروههاي همسو با جمهوري اسلامي در خارج از كشور داشت. به گواه هاشمي ۴ ارديبهشت ۱۳۶۵، وحيدي همراه با «فريدون مهدينژاد» به ديدن او آمدند و وحيدي «در مورد فعاليتهاي خارج از كشور مشورت كرد.»
سال ۶۵ وقتي بنا بود هيات امريكايي وارد تهران شود، چند روز پيش از آن، هاشمي به محسن كنگرلو مشاور ميرحسين موسوي نخستوزير دستور ميدهد كه در مورد امنيت هيات امريكايي با وحيدي هماهنگ شود.
كنگرلو و وحيدي كه گويا در جريان سفر هيات مكفارلين به تهران با يكديگر همكاري نزديكي پيدا كرده بودند، هنگام حضور امريكاييها در تهران به دفتر هاشمي ميروند و از «وضع هيات امريكايي» گزارش دادند و گفتند كه «يكچهارم قطعات هاك درخواستي را آوردهاند.»
تابستان همان سال، وحيدي كه همچنان معاون اطلاعات سپاه است، با هاشمي درباره «آزاد كردن يكي از گروگانهاي امريكايي در لبنان» مشورت ميكند. غربيها معتقد بودند به سبب نفوذ ايران در لبنان، ايران ميتواند گزينه خوبي براي وساطت با گروههاي گروگانگير در اين كشور باشد و به همين جهت ايران را واسطه قرار ميدادند.
اما تابستان ۱۳۶۷ براي احمد وحيدي تابستان داغي بود.
در جريان عمليات مرصاد، علي شمخاني فرمانده وقت نيروي زميني سپاه از هاشمي كه جانشين فرمانده كل قوا بوده، درخواست ميكند تا به وحيدي «حكم اداره امور نظامي و انتظامي كرمانشاه» را بدهد. اين حكم همان حكم فرماندار نظامي است.
او در شهريور ماه ۱۳۶۷ بازداشت ميشود. هاشمي نوشته كه «آقاي محسن رضايي اطلاع داد كه دادگاه نظامي، آقاي احمد وحيدي فرماندار نظامي كرمانشاه در عمليات مرصاد را احضار كرده است. گفتم ايشان را رها كنند كه فتنه نشود.» فرداي آن روز هاشمي با علي رازيني رييس دادگاه نظامي صحبت ميكند و دستور آزادي وحيدي را ميدهد. اما رازيني ميگويد بازداشت نبود و فقط از اتاق من خارج نشده بود!
او در مصاحبهاي گفته «از اتاق خودم خارج نشدند. وقتي ميگويم بازداشت بود و زندان نبود يعني اينكه در اتاق خودم بودند. ما با ايشان بحث ميكرديم تا متقاعدش كنيم كه مدارك را تحويل دهد.» مداركي مدنظر رازيني مداركي است كه در جريان عمليات مرصاد به دست آمده بود و به گفته او، هر واحدي كه اطلاعاتي به دست ميآورد، با واحدهاي ديگر به اشتراك نميگذاشتند و هاشمي هم دستور داده بود تا اين مدارك تجميع شود. خلاصه اينكه نهايتا هاشمي دستور ميدهد و وحيدي آزاد شد. پس از آن وحيدي به فرمانده نيروي قدس سپاه منصوب ميشود. پس از اين انتصاب، ۲۸ مهر ۱۳۶۸ او به همراه «جمعي از زندانيان در كويت كه بر اثر اشغال كويت از زندان آزاد شده و 16 نفرشان به ايران آمدهاند» به ديدار هاشميرفسنجاني رفتند و «صحبت مختصري مبني بر مقاومت و ادامه مبارزه كردند.» او در جريان جنگ بوسني با همراهي سردار محمدرضا نقدي نقشآفريني ميكرد. ۳۰ شهريور ۱۳۷۲ هاشمي نوشته كه «وحيدي، تلفني اطلاع داد كه نماينده آقاي عزت بگوويچ، رييسجمهور بوسني و هرزگوين آمده و ميگويد، كرواسي پذيرفته است كه در مقابل گرفتن موشك به بوسني سلاح بدهد؛ پذيرفتم كه اقدام شود.» سال ۱۳۷۳ ماجراي انفجار مركز يهوديان در بوينسآيرس پايتخت آرژانتين اتفاق افتاد كه از آن زمان احمد وحيدي نيز به عنوان يكي از متهمان ادعايي پرونده آميا مطرح شد.
او تا سال ۱۳۷۶ كه قاسم سليماني به فرماندهي نيروي قدس سپاه منصوب شود اين نيرو را هدايت ميكرد. او از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ معاون طرح و برنامه وزير دفاع بود، از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ قائممقام وزير دفاع و از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ هم وزير دفاع شد. او هنگامي كه وزير بود، براي شركت در يك مراسم به دعوت دولت بوليوي به اين كشور رفت كه پس از آن دولت آرژانتين به شدت به بوليوي بابت دعوت وحيدي اعتراض كرد و دولت بوليوي مجبور به عذرخواهي شد.
او در سالهاي پس از وزارت دفاع به كميته دفاعي مجمع تشخيص مصلحت نظام رفت و از سال ۱۴۰۰، به عنوان وزير كشور به مجلس معرفي شد و با راي نسبتا خوبي به ساختمان خيابان فاطمي رفت.
پديده لباس شخصي نداريم و اين بيشتر جوسازي است
احمد وحيدي، وزير كشور در گفتوگو با «ايلنا» درباره موضوع پليسنماها و لباس شخصيها گفت: «چه عزيزاني كه از فراجا بودند و چه عزيزاني كه از سپاه و بسيج بودند، با لباسهاي شناخته شده حضور داشتند و چيزي به مفهوم لباس شخصي ما نداشتيم، اينها عزيزاني بودند كه سر چهارراهها مشخص بودند و اصولا نيازي نبود كسي لباس شخصي باشد.»
وي تاكيد كرد: «طبيعتا ماموران اطلاعاتي در همه جا موظف هستند با لباس خاص خودشان باشند و اسمش لباس شخصي نيست؛ وظيفهشان اين است. لذا ما چيزي به نام پديده لباس شخصي نداريم و اين بيشتر جوسازي است.»
وحيدي خاطرنشان كرد: «شماها و همه عزيزان خبرنگار بارها مشاهده كرديد نيروهاي انتظامي و نيروهاي بسيجي با لباس سر چهارراهها بودند و نيازي نبود با لباس شخصي باشند و با همان لباس هم به وظايفشان عمل كردند ما چيزي به اسم لباس شخصي نداريم اين بيشتر هياهوي تبليغاتي و رسانهاي است.»