در حوالي سالگرد درگذشت سيد جعفر شهيدي
صاحب مكتب تاريخنگاري اسلامي
محمود فاضلي
سيدجعفر شهيدي از جمله شخصيتهاي فرهنگي است كه كمتر شناخته شده است. شهيدي دانشمندي دينپژوه بود كه علاوه بر تعهد علمي، بر تعهد مذهبي نيز اصرار ميورزيد. در سال 1320 براي تحصيل علوم ديني و فقه و اصول راهي نجف شد. پس از هشت سال بهعلت بيماري به ايران بازگشت. در فقه و اصول و ادبيات عرب چنان تبحر يافت كه از سوي آيتالله سيدابوالقاسم خويي به كسب درجه اجتهاد نائل آمد. پس از بازگشت به ايران به قم رفت و در كلاسهاي درس آيتالله بروجردي و بسياري از بزرگان ديني حضور يافت. همزمان تحصيلات دانشگاهي را هم پي گرفت. در دو رشته معقول و منقول (الهيات) و زبان و ادبيات فارسي مدرك ليسانس گرفت.
سپس دكتراي زبان ادبيات فارسي را از استادان صاحبنام دانشگاه تهران دريافت كرد و بلافاصله عضو هيات علمي دانشگاه شد. تدريس براي او يك شغل نبود، او به اين كار عشق ميورزيد. دوران تدريس و فعاليت او در دانشگاه تهران دوران طلايي دانشكده ادبيات بود. در دهه 1350 شهيدي و استادان جوان دانشگاه محيط آنجا را به يك آكادمي علمي تبديل كردند، چنانكه بسياري از دانشمندان و دانشجويان خارجي به ايران روي آوردند. همزمان به بسياري از كشورهاي اسلامي و غير اسلامي همچون مصر، عراق، اردن، الجزاير، عربستان، عمان و چين سفر كرد و در نشستهاي ادبي - اسلامي شركت كرد. تسلط شهيدي به زبان و ادبيات عرب و سابقه اقامت نسبتا طولاني در كشورهايي همچون عراق با پيچيدگيهاي مزمن سياسي، قومي و مذهبي، از او شخصيتي فرامنطقهاي ساخته بود.
بعد از تشكيل موسسه لغتنامه دهخدا، معاونت سازمان را برعهده گرفت. دهخدا از سيدجعفر شهيدي دعوت به همكاري كرد. بعد از درگذشت محمد معين، شهيدي مسووليت اداره سازمان لغتنامه دهخدا را برعهده گرفت و نقش مهمي در به پايان رساندن لغتنامه دهخدا داشت و كار نيمه تمام دكتر معين را نيز در نگارش فرهنگ معين به پايان رساند. اولين كتابش را در نجف در رد احمد كسروي نوشته بود، هرچند بر خوب بودن كارهاي تاريخي او تاكيد داشت. ديگر كتابش، سه جلد «جنايات تاريخ» توسط ساواك توقيف شد اما در چاپ بعدي بعضي مطالب انتقادي را حذف كرد. او در زمينه ادبيات عرب و فارسي استادي بنام بود. شهيدي به دليل دانش گسترده اسلامي و تسلط بر متون ادبي و تاريخي، مهارت و شناخت جامعي كسب كرده و صاحب سبك و شيوهاي نو در درك متون تاريخي بود. ميتوان او را صاحب مكتب تاريخنگاري در تاريخ اسلام دانست. نگاه او به تاريخ اسلامي بر اين اساس بود كه تاريخ بهدليل ارتباطي كه با سياست دارد، با منافع ارباب قدرت تضاد پيدا ميكند و در نتيجه كمتر اثر تاريخي را ميتوان يافت كه بدون گرايشات سياسي يا كلامي مورخ نوشته شده باشد. در تاريخنگاري شهيدي، تاريخ مانند شمشيري دولبه است كه اگر نادانسته و از سر ناخبرگي با آن برخورد شود و ساده لوحانه به ناقلان و نويسندگان آن اعتماد كنيم، به خطا رفتهايم. تاريخ جاي سادهانگاري نيست. مورخ رسالتي بزرگ بر دوش دارد، زيرا همه طبقات جامعه با آن سروكار دارند. مورخ بر لبه پرتگاه گام برميدارد و بهتر است همه عوامل و اسباب را به شيوهاي محققانه بررسي كند و به اقتضاي عصر و شرايط زمانه توجه كند، تا به نگارش تاريخي صحيحي موفق شود و نسل آينده را از آنچه درگذشته اتفاق افتاده آگاه كند.
از نگاه شهيدي، تاريخ مجموعهاي انباشته از افسانه، داستان و رويدادهاي حقيقي است و براي استفاده از متون مربوط به تاريخ اسلام و طبقهبندي اين متون و استخراج تاريخ صحيح، نيازمند ابزار هستيم. او تاريخ را چون انباري دربسته ميداند كه در آن سنگهاي گرانبها و تقلبي هر دو موجود است. براي ورود به انبار به كليد نيازمند است و كليد براي گشودن اين گنجينه «زبان» است. با توجه به اينكه نخستين اسناد درباره تاريخ اسلام به زبان عربي نوشته شده است، شهيدي اطلاع از زبان عربي را در حد دريافت مطالب از متنهاي دست اول، ضروري ميدانست و باور داشت محقق تاريخ بايد حادثه تاريخي را با شرايط جغرافيايي، فرهنگي، اعتقادي، اجتماعي و اقتصادي همان عصر بسنجد.
كتابهاي «پس از پنجاه سال» و «تاريخ تحليل اسلام» از مهمترين تاليفات او درباره حوادث قرون اوليه اسلامند. او نگاه نقادانه به منابع اصلي تاريخ اسلام داشت و بسياري از مطالب نوشتهشده مستشرقان را در اين باره نميپذيرفت. شهيدي با نگاهي جديد كتاب «تاريخ تحليلي اسلام» را نوشت كه تا پيش از او در ايران سابقه نداشت. او كه انديشمندي باسواد، سختكوش و علاقهمند به فرهنگ بود، در 23 دي 1386 در 89 سالگي درگذشت و در 26 دي 1386 در امامزاده عبدالله (شهرري) به خاك سپرده شد.