ناهار در مدرسه
جواد ماهر
بوفه مدرسه راه افتاد. با نظر مدير و تصويب شوراي دانشآموزي. من مخالف بودم. به اين دليلِ ساده كه وقتي بوفه باز ميشود، دانشآموزان ساندويچِ سالم خانه را كنار ميگذارند. مدير و اعضاي شورا براي دلِ من گفتند عدسي و ميوه هم بدهيم. بوفه را مستخدم مدرسه اداره ميكند. مستخدمها حقوق ناچيزي ميگيرند و به بوفه به چشم يك كار اقتصادي نگاه ميكنند. با اين نگاه، فروش در درجه اول اهميت است. من به تغذيه رايگان در مدرسه معتقدم. طبق قانون اساسي، آموزش و پرورش رايگان است و وقتي دانشآموزان را تا پس از ظهر در مدرسه نگه ميداريم؛ اين حق آنهاست كه ناهار دريافت كنند. ناهار در مدرسه باعث ميشود يكي، دو زنگ آخر به دليل ضعف و گرسنگي بچهها هدر نرود. از طرفي به عدالتِ اجتماعي هم نزديك است. در شرايطِ دشوارِ اقتصادي، خانوادهاي كه يك يا چند بچه دارد، بچهها يك وعده غذايي مناسب در مدرسه دريافت ميكنند كه از فقر غذايي ميكاهد. پنج زنگ خصوصا براي دانشآموز ابتدايي زياد است. زماني كه ابتدايي چهار زنگ داشت، زنگ آخر براي اول و دوم و سوميها خستهكننده بود. حالا با پنج زنگ، طفليها كباب ميشوند. زنگ پنجم پس از ظهر است و بچهها گرسنهاند و با ضعفي كه دارند كلاس را از دست ميدهند. بيشتر تنشها و دعواها و دلخوريهاي بچهها در همين زنگِ خستهكننده اتفاق ميافتد. اگر ناهار نميدهيم بايد آنها را از زنگ آخر معاف كنيم. پنجشنبهها را دوباره راه بيندازيم و هر روز چهار زنگ داشته باشيم. اين جوري براي آموزش بچهها بهتر است.
٭براي روشن شدن بحث يك نكته ميگويم. ما در دانشگاه به فكر تغذيه دانشجويان كه به لحاظ جسمي از دانشآموزان بزرگتر و تواناترند، هستيم و از دانشآموزان كه خردسال و در حال رشدند، غافليم.