• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5402 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۵ دي

خبر

قصاص مجازات قتل بدون دليل دوست صميمي

 

متهم مي‌گويد دوستش را در حالت مستي كشته و نمي‌داند چرا چنين كاري كرده است

اعتماد آنلاين| پسر مست كه دوستش را بدون دليل كشته است با درخواست اولياي دم به قصاص محكوم شد.
متهم كه مردي جوان است وقتي در برابر قضات قرار گرفت مدعي شد مقتول مانند برادرش بود و اصلا يادش نمي‌آيد چرا دست به قتل زده است. يك سال قبل مرد جواني به نام بهرام در حالي كه به ‌شدت مضطرب بود از خانه بيرون آمد و فرياد كمك سر داد. اين مرد مي‌گفت دوستش را كه مثل برادرش بود كشته است. همسايه‌ها بلافاصله به خانه بهرام رفتند و با پيكر نيمه‌جان دوست ۳۲ ساله او به نام سياوش روبه‌رو شدند كه چاقو خورده بود و به سختي نفس مي‌كشيد. آنها خيلي زود اورژانس و پليس را مطلع كردند. 
به اين ترتيب پيكر نيمه‌جان سياوش با آمبولانس به بيمارستان منتقل شد اما ساعتي بعد به خاطر شدت خونريزي روي تخت بيمارستان جان باخت. بهرام كه شواهد نشان مي‌داد حالت طبيعي ندارد و مست است به قتل دوستش در حال مستي اعتراف كرد. در حالي كه پزشكي قانوني علت مرگ را اصابت چاقو به قفسه سينه اعلام كرده بود بهرام قتل را گردن گرفت و به بازسازي صحنه جرم پرداخت و پرونده‌اش با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. در ابتداي دادگاه جلسه اولياي دم خواستار قصاص شدند. پدر قرباني گفت: پسرم و بهرام سال‌ها با هم دوستان صميمي‌ بودند. آن روز پسرم براي مهماني به خانه بهرام رفته بود اما نمي‌دانم چه اتفاقي ميان آنها رخ داد كه منجر به قتل پسرم شد. من از خون پسرم گذشت نمي‌كنم و براي بهرام قصاص مي‌خواهم. سپس بهرام در جايگاه ويژه ايستاد و در حالي كه سرش را پايين انداخته بود و اشك مي‌ريخت گفت: سياوش مانند برادرم بود. ما سال‌ها با هم دوست بوديم و هميشه رفت‌وآمد داشتيم. آن شب تنها بودم و او را به خانه‌ام دعوت كردم تا با هم مشروب بخوريم. ما مقدار زيادي مشروب خورديم و من از حال عادي خارج شدم. نمي‌دانم چطور شد كه با هم درگير شديم. من چيزي از ماجرا به خاطر ندارم؛ ولي مي‌دانم من دوست صميمي‌ام را با چاقو كشته‌ام. او ادامه داد: من وقتي به خودم آمدم كه جلو در خانه رفته بودم و فرياد مي‌كشيدم و از همسايه‌ها كمك مي‌خواستم. اتهام قتل را قبول دارم و شرمنده پدر و مادر سياوش هستم. مستي زندگي مرا تباه كرد و حالا پشيمان هستم. مي‌دانم اشتباه بزرگي مرتكب شده‌ام اما از پدر و مادر سياوش تقاضا دارم به جواني‌ام رحم كنند و مرا ببخشند. آنها خودشان مي‌دانند من سياوش را مانند برادرم دوست داشتم.

 

درخواست قصاص براي مامور پليس به اتهام قتل مظنون فراري

مامور متهم به قتل مي‌گويد مقتول سوار يك خودرو سرقتي بود و سعي داشت فرار كند 

اعتماد آنلاين| مامور پليس كه يك مظنون در حال فرار را با تير زده و باعث مرگ او شده است با درخواست قصاص اولياي دم روبه‌رو شد. متهم در جلسه رسيدگي به پرونده اتهامي‌اش مدعي شد قانون به‌كارگيري سلاح را درنظر گرفته اما چون مقتول در حال جست‌و‌خيز و فرار بوده تير به نقطه حساس بدنش برخورد كرده است. اوايل زمستان سال ۹۹ ماموران پليس در يكي از خيابان‌هاي منطقه نعمت‌آباد به راننده يك دستگاه پرايد كه در حاشيه خيابان متوقف شده بود مشكوك شدند و خواستند از خودرو بازرسي كنند؛ اما راننده به محض روبه‌رو شدن با ماموران، سوار پرايد شد تا فرار كند. استعلام پلاك خودرو نشان مي‌داد اين اتومبيل سرقتي است. راننده براي اينكه فرار كند دنده‌عقب حركت كرد و به ماشين پليس كوبيد. در اين ميان يكي از ماموران به نام جواد به متهم ايست داد؛ اما متهم ۳۵ ساله به نام كامبيز سعي داشت هرطور شده فرار كند. مامور پليس در ادامه سه تير هوايي شليك كرد و سپس لاستيك خودرو را نشانه رفت اما يكي از تيرها به قلب كامبيز برخورد كرد. او بلافاصله با آمبولانس به بيمارستان منتقل شد ولي ساعتي بعد به خاطر شدت خونريزي جان سپرد. بعد از مرگ كامبيز، اولياي دم او از مامور پليس شكايت كردند و جواد به اتهام قتل عمدي در شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران از خود دفاع كرد. در ابتداي جلسه پدر و مادر قرباني درخواست قصاص را مطرح كردند. سپس مامور پليس در جايگاه ويژه‌ ايستاد و به تشريح ماجرا پرداخت. او گفت: من و همكارم در حال گشت‌زني در منطقه نعمت‌آباد بوديم كه به راننده‌اي كه داخل خودرو پارك‌شده نشسته بود مشكوك شديم. او در حال پياده شدن از ماشين بود و ما مي‌خواستيم ماشين او را بازرسي كنيم؛ اما كامبيز به محض ديدن ما بلافاصله سوار ماشين شد تا فرار كند. او دنده‌عقب به ماشين پليس كوبيد و مي‌خواست هرطور شده فرار كند كه من به او ايست دادم و سه تير هوايي شليك كردم؛ اما او توجهي نكرد. من با به‌كارگيري قانون استفاده از سلاح، لاستيك خودرو را نشانه رفتم اما چون خودرو كامبيز در حركت بود ناخواسته يكي از تيرها به دست او برخورد كرد و سپس در قفسه سينه‌اش نشست. من واقعا قصد كشتن كامبيز را نداشتم و فقط مي‌خواستم او را متوقف كنم .

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون