• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5407 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۱ بهمن

درباره پاسخ تئاتر به بحران‌هاي اجتماعي

مأمن بازگشت تراژدي‌هاي انسان

بابك احمدي

آيا مي‌توان با پناه بردن به سالن‌هاي تئاتر و تماشاي آثار نمايشي بحران‌هاي اجتماعي و تروماهاي جمعي را پشت‌سر گذاشت؟ هنرهاي نمايشي در دوران كلاسيك و مدرن چه پيشنهادهايي پيش روي انسان مي‌گذارد؟ مثلا مي‌توان از واژه «كاتارسيس» در يونان باستان به دوران معاصر و پست درام نقب زد؟ «كاتارسيس» يك واژه يوناني به معناي تطهير، تزكيه و تخليص است كه بعدها به يك واژه علمي براي محققان بدل شد. اين واژه از كلمه يوناني كاتارين به معني «پاك كردن» گرفته شده و در ادامه تطورش از حوزه مذهب، پزشكي و ديگر سنت‌هاي عالمانه يوناني به مباحث معاصر راه يافته است. اما نخستين و جدي‌ترين تعريف كاتارسيس در حوزه هنرهاي نمايشي همان تعاريف ارسطو در «فن شعر» را شامل مي‌شود: «احساسي كه يك روح را تحت تاثير قرار مي‌دهد، روح ديگران را هم به همان ميزان متاثر مي‌كند و اگر هم تفاوتي ميان اين تاثيرات وجود داشته باشد فقط در يكي از درجات است؛ مثلا تفاوت در دلسوزي و ترس يا به عنوان نمونه؛ در اشتياق. بعضي از مردم براي به دست آوردن احساس اشتياق مستعدترند اما هنگامي كه مجبور باشند از ملودي‌هايي كه روح را با احساس شادي و شعف متاثر مي‌كنند استفاده نمايند، با اين ملودي‌هاي مقدس به وضعيتي عادي بازمي‌گردند و مانند معالجه از طريق پزشك، تطهير (كاتارسيس) مي‌شوند.» البته كاتارسيس در طول زمان تعاريف ديگري نيز به خود ديد اما عمدتا با همين تعريف در تراژدي‌هاي كلاسيك مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد. اما آيا مي‌توان در فاصله دوران كلاسيك و مدرن پيوندي رهايي‌بخش براي پاسخ به پرسش‌هاي ابتداي يادداشت يافت؟ پاسخ مثبت است، چراكه در اين ميان يك نام مي‌درخشد؛ آنتونن آرتو. 
هانس تيس لمن، در سال 1999 با انتشار كتاب «تئاتر پست دراماتيك»، به جمع‌آوري و تشريح اجراها و آثار آوانگارد بعد از دهه 1960 پرداخت كه بازتعريف جديدي از تئاتر نو به حساب مي‌آمد. اصطلاح موردنظر لمن با تئاتر پست مدرنِ مدِ روز تفاوت داشت. به اعتقاد او «پست» اينجا به ‌معناي مقوله‌اي تاريخي يا سلسله مراتبي بعد از درام نيست، بلكه بايد به عنوان گسست ارتباطي از درام معنا شود. او با اين كار تئاتر جديد را به ‌طور مشخص به آيين‌ها و كهن‌الگوهاي آغازين بشر پيوند زد كه براي اولين‌بار توسط آرتو مطرح شد. تلاش لمن را مي‌توان در ادامه تئاتر خشونت آرتو فهم كرد. بازگشتي به «ناخودآگاه» تاريك بشري كه زير يوغ فشار تحميلي ازسوي هژموني و قدرت سركوب شده و نياز به برون‌ريزي و تبديل ناكامي به كام دارد. اين تعريف مي‌تواند مقدمه‌اي باشد براي ارتباط دنياي تئاتر نو و ناخودآگاه بشر. در سال 1980، جمعي از روانشناسان امريكايي، انجمني براي تعريف و تشخيص «اختلالات اضطرابي پست تروماتيك» تشكيل دادند و روش درمان اين بيماري را به ‌طور مشخص، مشابه نتيجه‌گيري ژانت و فرويد، به كام درآوردن تروماهاي سركوب شده در طول زندگي انسان دانستند. دو تن از مهم‌ترين سخنگويان اين گروه «جوديث هرمن» و «كتي كروث» با بازتعريف جديد نظريات فرويد و لكان و پيروان آنها، اصطلاح «بازنمايي تروماتيكي» را در شرح درمان كلينيكي اين بيماران 
به كار بردند. هرمن در كتاب خود با عنوان تروما و درمان يك اين مراحل را در ارتباط سه‌گانه شكل گرفته ميان قرباني، متجاوز و ناظر تعريف كرده است. به اين ترتيب اجراي تئاتر و تماشاي آن راهي مي‌شود براي درمان قربانيان ترومازده، طي تمام اتفاقات و رخدادهاي مهم تاريخي قرن بيستم و بيست و يكم: از اتفاقاتي چون جنگ، تروريسم، تجاوز و حقوق پايمال شده زنان تا مسائلي شخصي‌تري چون ارتباط ميان خانواده و اجتماع. در اين نگرش براي از سرگذراندن تجربه رهايي، بايد كه از مرزهاي تراژدي زندگي فردي و معمول خود فراتر رفت؛ چون بازماندگان ترومازده براي تسويه‌حساب به نظم نمادين بازمي‌گردند و خواستار برپايي يادبودي براي خاكسپاري و سوگواري طبق آيين سنت مي‌شوند. جامعه نيز بايد تاريخ را به ياد آورده و با آن زندگي كند تا امكان بازيابي حال و ساختن آينده به وجود آيد. صحنه تئاتر پست دراماتيك، با از نو ساختن تنش ميان فرد و اجتماع، تماشاگر را به عنوان عنصري فعال و درگير در فعل ترجمه به حساب مي‌آورد. ساختمان نمايش، با تمركز بر يك رويداد تروماتيك مشخص و تكين، به وضوح در يك قاب «پست تروماتيك» تصوير مي‌شود. بر اين اساس مي‌توان صحنه اين تئاتر را فضاي تقابل سه‌گانه قرباني، متجاوز و ناظر درنظر گرفت كه با حمله به مرزهاي واقعيت موجود در اين نظم نمادين، به عميق‌ترين لايه‌هاي ناخودآگاه نفوذ كرده و آن را درهم مي‌شكند. مخاطب و اجراگر با هر آنچه دايم منكر آنها بود، به يك‌باره روبه‌رو شده و صحنه تئاتر به فضايي براي رهايي او بدل مي‌شود. با حركت هر دوي مخاطب و اجراگر، به سوي ضرورت يك حافظه مشترك، اين صحنه تبديل به صحنه بازگشت قربانيان فراموش شده‌اي مي‌شود كه براي تسويه‌حساب و سوگواري آمده‌اند، چون تا آن زمان كه تروماي مرگ قربانيان در حافظه تاريخ گنجانده نشده، آنها بارها و بارها بازخواهند گشت تا تهديدي براي اجتماع باشند، زيرا اين حق آنهاست كه جايگاه درست و درخورشان را در متن سنت بيابند. در اين ساختار، تئاتر به آييني براي به‌يادآوردن هر آنچه تاكنون سركوب شده و به سياستي براي حركت به سوي حافظه‌اي جمعي بدل مي‌شود.
* اين يادداشت با نگاهي به مقاله «بازنمايي تروماتيكي تراژدي نو در قاب تئاتر پست دراماتيك» (1395) اثر نيوشا ستاري نوشته شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون