دو روز از جشنواره تئاتر فجر گذشت
چند نكته كه نه تو داني و نه من
شورش تسليمي
جشنواره تئاتر فجر دوره متفاوتي را سپري ميكند، خبرنگاران اين حوزه نيز به همين صورت. براي نمونه خبرنگاري كه به هر دليل ابزار و وسايل ارتباطياش را دراختيار ندارد و از امكان حضور در شبكههاي اجتماعي برخوردار نيست، دعوتنامه شركت در نشست رسانهاي جشنواره دريافت نميكند. تنها به اين دليل ساده كه واحد روابط عمومي جشنواره با وجود فيلترينگ گسترده همچنان تمايل دارد از مجاري فيلترشده به خبرنگاران پيام ضروري بفرستد. اين هم از بركات فيلتر و نكات جالبي است كه حيف ميشد اگر در بدو امر به آن اشاره نميكرديم؛ خوب است بعضي اتفاقها بماند به يادگار. امسال براساس اظهارات مستمر مديران، «شهرستانها» در فجر سهم بيشتري دارند و چيزي حدود 20درصد هم شده سهم تهرانيها. اين رويكرد خوبي است اگر در ادامه اتفاق سال گذشته تكرار نشود و گروه برگزيده -كه سال قبل از خوزستان بود-در اجراي عمومي تهران با هزار اما و اگر روبهرو نشود. در سوي ديگر اتفاق خوب است كه مديران اين نگاه «مركز- پيرامون» را در افكار خود منهدم كنند و ايران را همه يك تن ببينند و اينقدر به فضاي تهراني- شهرستاني دامن نزنند. گرچه ظاهرا ذات چنين فستيوالهايي، چنين تقسيمبنديهاي خطايي را هم ايجاب ميكند؛ وگرنه وقتي گروهها در جشنواره ملي تئاتر آلمان روي صحنه ميروند، چه كسي كار دارد كه فلاني از شهر درسدن آمده و ديگري فرايبورگ و آن يكي اهل برلين و مونيخ و غيره است؟ بايد ذهنها را شست! و طور ديگر انديشيد.
1- بليتفروشي متحول شد
اما در اين دوره نكاتي خودنمايي ميكند كه جا دارد بين «اولينها» صورتبنديشان كنيم. مواردي كه بررسي خبرنگار «اعتماد» نشان ميدهد به هر دليل از چشم تيزبين رسانههاي حاضر در جشنواره دور مانده. نخست اينكه، در اين دوره براي اولينبار فروش بليت آثار نمايشي به سايتي جز «تيوال» سپرده شده و اينجا يك مشكل بروز كرده است. به دليل تجربه اندك سامانه جديد در فروش بليت تئاتر، از انتشار اسامي و جزييات مرتبط با نمايشها خبري نيست. به هر حال اگر جشنواره براي مردم برگزار ميشود، مخاطبان حق دارند هنگام خريد بليت نمايش بدانند مضمون كار چيست، چند نفر بازيگر دارد و در فرم به چه شيوهاي ميل ميكند. البته سامانه يادشده در فروش بليت تئاتر آزاد يد طولا دارد. سوال مهمي كه پاسخش هيچگاه در جشنوارههاي تئاتري ما مشخص نشده، اين بوده كه اصلا اين واگذاري فروش بليت به يك پلتفرم برچه اساس صورت ميگيرد؟ ضوابط يا روابط؟
2- توليد اول؟
مديران تئاتر در ماههاي منتهي به برگزاري جشنواره بارها بر اين نكته كه بعد از مدتها جشنواره توليدمحور (نمايشهايي كه براي اولينبار به صحنه ميروند) خواهد بود، تاكيد كردهاند. برهمين مبنا انتظار ميرفت مثلا در مورد گروههاي تهراني شركتكننده شاهد تحقق اين مهم باشيم، اما ظاهرا اينطور نشده. در مجموع حدود 12 گروه از پايتخت در دو بخش «صحنهاي» و «بينالملل» جشنواره مشاركت دارند كه طبق اعلام دبيرخانه به حضور 20درصدي تهرانيها تعبير شده است. آثار تهرانيها عبارتند از: «دختران» نوشته علي دلپيشه و كارگرداني مشترك او با كيانوش ايازي، «روز دهم» نوشته اصغر گروسي به كارگرداني علي برجي، «آخرين راه» نوشته و كارگرداني محسن متينوفا، «افليا» نوشته و كارگرداني مسعود طيبي، «ژيك» نوشته و كارگرداني ناصر علاقبندان، «كه» نوشته و كارگرداني بهمن علاقبندان، «آسمان پابهماه» نوشته و كارگرداني سعيده آجربنديان، «مكبث زار» به نويسندگي و كارگرداني ابراهيم پشتكوهي، «داستان اسفانگيز...» نوشته و كارگرداني غلامحسين دولتآبادي، «آلاء» نوشته و كارگرداني محمد كاظمتبار، «هي ميخوابم خوابتو ميبينم» به كارگرداني رضا بهنامي و نوشته محمد خرمآزادي، «رستم و سهراب» نوشته داريوش نصيري، مرتضي وكيليان به كارگرداني رضا حسينخاني.
نكته اينجا است كه در اين ميان نمايش «افليا» در جدول اجراها ديده ميشود ولي در سامانه فروش بليت غايب است. نمايشي كه يك بار 9 تا 27 اسفند 1400 در سالن شهرزاد روي صحنه رفته و پيش از آن 13 آبان تا 4 آذر حضور در سالن استاد انتظامي خانه هنرمندان ايران را تجربه كرده است؛ بنابراين توليد اول به حساب نميآيد. نمايش ديگري كه مشابه چنين رويهاي داشته «مكبث زار» به كارگرداني ابراهيم پشتكوهي است كه تا همين چند دوره قبل به عنوان كارگردان مستعد اهل جنوب كشور با حال و هواي خاص اين خطه و در قالب گروه «تيتووك» به جشنواره ميآمد. «مكبث زار» سال 97 در تهران روي صحنه رفت و سپس راهي خارج از كشور شد. گروه اينطور گزارش داده كه «مكبث زار» موفقيت بينالمللي بسياري ازجمله اثر برگزيده شبهاي مسكو، نمايش تقديرشده در جشنواره مونيخ، شركت در جشنواره آوينيون فرانسه و اجرا در انستيتو تئاتر گتيس مسكو داشته و در كشورهاي ارمنستان، آذربايجان و هند اجرا شده است. «مكبث زار» همچنين در شهرهاي آمل، شهركرد، يزد و بندرعباس روي صحنه رفته و در بخش تجربههاي نو جشنواره تئاتر به عنوان اثر برگزيده شناخته شده است. بنابراين اين نمايش نيز جزو توليدات اول محسوب نميشود؛ حتي اگر مسوولان امر مدعي بازنگري كارگردان در اثر نهايي شوند. اين نمايش در حقيقت سال 96 توليده شده و سال 97 حضور جهاني تجربه كرده است.
«ژيك» نمايش ديگري است كه پيش از جشنواره از 11 تا 28 دي ماه به مدت 17 شب در تماشاخانه «سنگلج» روي صحنه بوده و به نظر ميرسد جستوجوي بيشتر، اطلاعات متفاوتي درباره اجراهاي اول ديگر گروهها دراختيار ما قرار ميدهد. فعلا به همين چند نمونه بسنده كنيم.
3- غياب برگزيدگان ادوار
اين شايد براي اولينبار است كه جشنواره با غيبت نمايشنامهنويسان، كارگردانان و بازيگران شناختهشده ادوار گذشته خود مواجه ميشود. اسامي به قدري زياد است كه اشاره به همه آنها در اين فضا ميسر نيست. براي نمونه ولي از نسل ميانه ميتوان به علياصغر دشتي، حميد پورآذري، علي شمس، محمد مساوات، يوسف باپيري، جابر رمضاني، رضا ثروتي، آزاده گنجه، آروند دشتآراي، اشكان خيلنژاد، سياوش پاكراه، عاطفه تهراني، شهاب آگاهي و ديگركارگردانان از جمله آرش دادگر و حميدرضا نعيمي كه همواره مخاطب داشتهاند، اشاره كرد. همچنين باتوجه به برگزار نشدن جشنواره تئاتر دانشجويان ايران توسط وزارت علوم در دولت سيزدهم، جاي خالي برگزيدگان اين رويداد نيز حس ميشود كه قابل چشمپوشي نيست.
4- نسل اول كجاست؟
يك تفاوت عمده دوره چهل و يكم با دورههاي گذشته اين است كه بين حاضران در جدول اجراها، نام گروههاي اصطلاحا نسل اول مشاهده نميشود. اگر گروههاي مشاركتكننده را براساس تركيب نسلي بررسي كنيم، اين جنبه نيز قابل توجه به نظر ميرسد؛ غياب هنرمندان نسل اول جشنواره كه با عناوين گوناگون چون كارگردان، نويسنده و داور در اين رويداد حاضر بودند. مثلا بهروز غريبپور كه همواره با اجراي اپراهاي عروسكي گروه «آران» رونقبخش اين رويداد بوده، دكتر علي رفيعي، حسين پاكدل، حميد امجد، مسعود دلخواه، محمدرضا خاكي، قطبالدين صادقي، زهرا صبري، مرضيه برومند، ناصر حسينيمهر، حسن معجوني، مريم كاظمي و بسيار اسامي ديگر از اين جملهاند. البته اين مورد بايد به طور ويژه بررسي شود؛ چراكه علاوه بر كارگردانان و نمايشنامهنويساني چون عليرضا نادري و محمد چرمشير و غيره، بازيگران مهم نسلهاي گذشته ما نيز مدتها است غايب صحنههاي تئاتر ايران به شمار ميروند.
5- اعلام ديرهنگام داوران
روز شنبه رسانهها گزارش دادند كه بهرغم برگزاري اختتاميه چند بخش جشنواره (راديو تئاتر و پژوهش و...) همزمان با برپايي مراسم افتتاحيه، اسامي داوران بخش مختلف مشخص نبوده. اين امر به سرعت موردتوجه ستاد برگزاري قرار گرفت و اسامي داوران معلوم شد؛ اما براي نخستينبار است كه داوران جشنواره همزمان با روز اول معرفي ميشوند. [...] به هر حال صلاح مملكت خويش خسروان دانند و گزارش
پيشِ رو قصدي براي قضاوت كيفي افراد ندارد. قضاوت و انتخاب «بهتر» و «بدتر» در امر هنر معيار روشني ندارد و كار درستي به نظر نميرسد
به خصوص در ايران و در تئاتر.
6- قيمت بليت نمايشها
بهاي بليت نمايشها در اين دوره از 80 هزار تومان براي آثار ايراني و 120 هزار تومان براي اجراي گروههاي خارجي تعيين شده كه در نوع خود جالب است. نخست به اين علت كه تئاتر فجر يك جشنواره دولتي است و معلوم نيست چرا بايد بهاي بليت نمايش سالنهاي خصوصي را مبناي كار خود قرار دهد. در سوي ديگر اين تفاوت بين نمايش گروه عراقي يا عماني، دو كشوري كه ابدا كيفيت تئاتري همعرض و همارز ايران ندارند، قابلتوجيه نيست.
كما اينكه اگر قرار بر قيمتگذاري هم باشد، آثار ايراني (نمايش رضا صابري از مشهد مثلا) حتما كيفيت بالاتري در مقايسه با نمايش بيكلام گروه عراقي دارد كه صداي غيركاربردي كركنندهاش تماشاگران را از سالن اصلي تئاتر شهر فراري داد. خبرگزاريها در اين باره گزارش دادهاند «طلقالرحمه» از عراق نخستين نمايش بخش بينالملل بود كه با نيمساعت تاخير روي صحنه رفت. اين نمايش به عنوان اثري بيكلام كه مبتني بر فرم و حركات بدني بوده تا خيالها آسوده باشد. از جمله نكاتي كه در اين نمايش به چشم كه نه، به گوش آمده، صداي بلند آن بوده كه علاوه بر فضاي تالار اصلي تئاتر شهر در راهروهاي مجموعه هم پيچيده و براي تماشاگران ايجاد پرسش كرده است. ظاهرا كارگردان تاكيد داشته صداي اجرا بايد به همين اندازه بلند باشد! از آنجا كه جشنواره تمهيدي براي ارايه اطلاعات جزئي در نظر نگرفته، اين نمايش نيز بروشوري نداشته و پيش از اجرا هم كسي درباره كار توضيح نداده تا همه گيج و گنگ سالن را ترك كنند.
«اعتماد» در روزهاي آينده گزارشهاي ديگري مرتبط با جشنواره تئاتر فجر منتشر خواهد كرد.