آزادي بيان بدون عقلانيت همان افراط است
محمدرضا خباز
قرآنسوزي ناشي از تراوشات ذهني افراد يا جريانات بيمار است
اهانت به اعتقادات يك ملت و يك دين كه دومين جمعيت روي كره زمين را دارد، نه عقلي است و نه منطقي؛ آن هم در اين شكل و شمايل كه سوزاندن قرآن مجيد است. اين كار هم غيرمنطقي و هم غي منطقي است و هم غيرقانوني. متاسفانه در شرايطي كه آزادي بيان و انديشه كاملا مبتني بر عقلانيت است، اين رفتارهاي افراطي به بهانه آزادي بيان صورت ميگيرد. واقع آن است كه آزادي بيان و انديشه به معني اهانت به اعتقادات ديگران نيست. اگر فردي در اروپا يا ساير نقاط جهان ادعا يا نقدي درخصوص قرآن، مطرح ميكرد و ميگفت اين آيه شريف قرآن ايراد دارد و افراد معتقد به دين اسلام را به مناظره و گفتوگو دعوت ميكرد، باب گفتوگو باز ميشد و تبادل افكار در مسير آگاهي بخشي صورت ميگرفت. كما اينكه ما به عنوان مسلمان ميتوانيم نسبت به فلان فراز و ديدگاه مطرح شده در انجيل يا تورات و... نقد و نظري داشته باشيم. كساني كه به محتواي انجيل يا تورات تسلط دارند و طرفدار آن هستند، وارد ميدان ميشوند، نظر ميدهند، گفتوگو ميكنند و ديدگاهها با هم تبادل ميشود. اين روند باعث رشد و بالندگي جامعه ميشود، چراكه تضارب افكار موجب رشد جامعه است. اساسا گفتوگو باعث بالا رفتن سطح بينش مردم و جامعه است. اما اهانت كردن اوج ذلت و خواري يك فرد يا جامعه است، چه ما باشيم، چه ديگران. چه مسيحي باشد، چه مسلمان و چه يهودي. مسلمانان هم چنانچه به ديدگاههاي ساير ملل توهيني داشته باشند و آنها را نفي كنند، اشتباه است. يك چنين رفتارهاي افراطي هم براساس عقل و هم براساس قانون اشتباه است. بنابراين افرادي كه به بهانه آزادي بيان به يك چنين رفتارهايي اقدام ميكنند، به نظر من دست به نوعي فرافكني و مغالطه ميزنند. آزادي بيان و انديشه بايد در راه رشد، بالندگي و پيشرفت و هدايت جامعه به كار گرفته شود.
وقتي به يك ميليارد و 700 ميليون مسلمان اهانت ميكنند، تخم كينهاي را ميكارند كه نه تنها باعث نزديكي ديدگاهها نميشوند، بلكه باعث تنفر، دوري و جدايي ميان انسانها ميشوند. شاعر ميگويد؛ «پدر كشتي و تخم كين كاشتي/ پدر كشته را كي بود، آشتي...» در اين شرايط زماني كه افراد و جرياناتي در جوامع مختلف بخواهند حرف حسابي بزنند و تلاش كنند جوامع مسلمان و مسيحي را به هم نزديك كنند، صدايشان به جايي نميرسد و عملا بيش از يك ميليارد و 700 ميليون مسلمان را نسبت به طرف مقابل بدبين ميكند. اين كار نه عقلاني است، نه منطقي و نه قانوني. قانوني كه برخي افراد براي اين نوع رفتارهاي افراطي به آن استناد ميكنند، مبنايش عقلانيت است. در شرايطي كه عقل اهانت به ديگران حتي اگر به يك فرد باشد را نميپسندد. اهانت به يك جامعه وسيع كه جامعه مسلمانان باشد، هرگز قبول نميكند. اگر اهانت به يك فرد قبيح باشد، اهانت به يك جمع در اين وسعت اقبح است. من اين نوع رفتارهاي افراطي را به جز تراوشات ذهني يك فرد يا جريان مريض چيزي نميبينم. اين افراد يا جريانات يا بايد بيمار باشند يا بايد براي رودر رو قرار دادن جوامع مسلمان و مسيحي تحريك شده باشند. معتقدم اين رفتارها بايد از نظر علمي و تحقيقاتي بررسي شود تا اگر جمعي پشت اين رفتارها و اهانتها هستند، اطلاعرساني و آگاهيبخشي صورت بگيرد و اگر يك فرد بيمار در حال انجام اين كار است، تذكرات لازم داده شود. بايد توجه داشت اسلام دين محبت است و مهرباني و قرآن كتاب عشق است و لطافت. فردي كه با حقيقت اين كتاب و اين مكتب آشنا شده باشد، جز محبت از اين كتاب و اين مكتب برداشت نخواهد كرد.