ناخودآگاه جمعيمان هم عزادار است!
جستاري درباره ميزان روزمرهنويسيهاي توام با شوخي كاربران توييتر فارسي پس از مرگ مهسا اميني
زهرا عليپور
خاصيت مهم فعاليت در فضاي آنلاين، اظهارنظر و روايت آزادانه است. درواقع بايد اينگونه باشد! بنابراين طبيعي است كه كاربران اين فضا، بخشي از تجربيات يا احساسات مرتبط با زندگي حرفهاي و شخصيشان را در آنجا به اشتراك بگذارند. از اين نظر «توييتر» به عنوان مديومي كلمهمحور بستري متفاوت است؛ به شكلي كه در بزنگاههاي سياسي و اجتماعي، محل جدل، بحث و گفتوگو ميشود، تا آنجا كه تلويزيون ملي كشور هم اظهارنظرهاي كاربران توييتر را -بهرغم فيلتر بودن اين پلتفرم- به عنوان شاهد (فكت) در گزارشهاي تحليلي خود استفاده ميكند. اما يكي از مهمترين رخدادهاي سياسي و اجتماعي اخير، مرگ بهتآور مهسا اميني بوده است؛ اتفاقي كه امروز بعد از سه ماه هنوز تبعات آن ادامه دارد. تبعاتي بنا به گفته كارشناسان، نشان از تاثير عميق آن در زندگي ديجيتال و زيستروزمره شهروندان در جامعه داشته است. نكته مهم اما اين است كه آيا راهي براي بررسي يا كشف عمق تاثير اتفاقات سياسي اين ماهها وجود دارد؟ فارغ از اظهارنظرهاي عادي شهروندان ايراني، آيا ميتوان به برونريزيهاي اجتماعيشان در فضاي آنلاين هم به عنوان نوعي افكارسنجي نگريست؟ با توجه به اين سوالات، در اين گزارش به روزمرهنويسي ايرانيان در توييتر فارسي، قبل و بعد از ماجراي مهسا اميني توجه شده است؛ اين گزارش معناي جملاتي است با كليدواژه «امروز»، قبل و بعد از مرگ مهسا اميني!
واژه «امروز»، قبل و بعد از مهسا اميني در روزمرهنويسي كاربران توييتر
شوخي با سوژههاي سياسي و اجتماعي بخش قابل توجهي از محتواي روزمرهنويسيهاي كاربران فضاي آنلاين در توييتر را شامل ميشود. كرونا، گراني، رانت و...، حتي ورود ايلان ماسك به توييتر هم دستمايه شوخي كاربران شده بود. اما توييتر فارسي درباره مرگ بهتآور مهسا اميني -به عنوان يك اتفاق اجتماعي، فضاي متفاوتي را تجربه كرده است: گويي كاربران در خشم، بهت و سوگي جمعي بودهاند، اين را نتيجه جستوجوي كلمه «امروز» در توييتر فارسي ميگويد؛ جستوجويي از ميان حدود 48.000 توييت با كليدواژه «امروز» در ماههاي شهريور (پيش از مرگ مهسا اميني) و قياس آن با آذر 1401 (پس از فاصلهاي معنادار از مرگ مهسا اميني و قطعي گسترده اينترنت).
كم شدن روزمرهنويسيهاي طنز بعد از وقايع پاييز 1401
در اين گزارش كليدواژه «امروز»، در بازه زماني دو ماه شهريور و آذر 1401 در توييتر فارسي جستوجو (data mine) شد. با فرض بر اينكه افراد در توييتر از كلمه «امروز» براي روايتهاي روزمرهشان استفاده ميكنند، حدود 48.000 توييت استخراج شد. پس از تقسيمبندي لحن و موضوعي (kpi) توييتها، يافتهها نشان داد:
1- در آذرماه 1401 ميزان شوخي و روايتهاي طنز افراد نسبت به ماه شهريور همين سال كاهش داشته است و حتي مفاهيمي كه در شهريور دستمايه طنز بود، در آذرماه با لحني متفاوت، به يك وقايعنگاري تراژيك تبديل شد!
2- اگر كلمه «امروز» را جزو ثابتي از روايت روزمره افراد بدانيم، ميتوان ادعا كرد كه روزمرهنويسي كاربران در آذرماه نهتنها رنگ طنز نداشته ، بلكه بيشتر حول محور زنداني شدن دوستان و آشنايانشان و خبرهاي مرتبط با آزادي آنها بوده است.
در ادامه مهمترين مفاهيم ساخته شده با كلمه «امروز» در شهريور و آذر 1401 خواهد آمد.
كاربران توييتر فارسي در شهريور و آذر 1401 چه جملاتي با «امروز» ساختند؟
در شهريور ماه امسال، شوخي با «وضعيت اينترنت»، «روابط فردي و كاري»، «تورم» و «مهاجرت» بخش قابل توجهي از توييتهاي طنزآميز كاربران مورد بررسي را شامل ميشد. در حالي كه همين كليدواژهها در آذرماه، جز در موارد بسياركمي، بدون محتواي طنز در توييتها استفاده ميشد. «وضعيت اينترنت»، «انتظار و روزشماري آزادي يك زنداني»، «خبر ناگهاني زنداني شدن يكي از دوستان، همكاران»، «اطلاع از وضعيت آزادي يا ديدار با يكي از بستگان و همكاران زنداني»، «روايت ديدن زنان بدون حجاب در خيابان» و «تصميم به مهاجرت يا ماندن»، مهمترين روزمرهنويسي كاربران توييتر فارسي در آذرماه 1401 با كلمه «امروز» بود؛ جملاتي كه برخلاف شهريورماه همين سال جز در موارد بسيار كمي معنايي طنزآميز نداشت و جالب است كه بخش قابل توجهي از محتواي طنزآميز در ميان توييتهاي آذرماه، مرتبط با اظهارنظرهاي (بهزعم كاربران غيردقيقِ) مقامات رسمي خارج از ايران درباره حوادث اخير و بخش ديگري هم مرتبط با مرور خاطرات طنز دوستان زنداني بوده است. در مجموع با اين يافتهها ميتوان گفت كه مرگ مهسا اميني نهتنها در روزمرهنويسيهاي عادي كاربران تاثير گذاشته، بلكه پس از سه ماه از آن اتفاق، گويي همچنان كاربران را در خشم، بهت و سوگي جمعي نگه داشته است. از اينرو به نظر ميرسد كه سياستهاي مرتبط با حجاب، وضعيت اينترنت و كم شدن تابآوري اجتماعي افراد براي تحمل اخبار روزانه، نشانه نفوذ تاثير سياستهاي كلان مملكتداري تا نزديكترين لايههاي زيست و زندگي افراد است؛ تا جايي كه با مقايسه روزمرهنويسيهاي قبل و بعد از اتفاق مهسا اميني، ميتوان دريافت كه طنز و شوخي با خبرهاي اين مدت، جايي در روزمرهنويسي كاربران ندارد و لحن كلي را به نوعي خشم واضح و سوگ تبديل كرده است.
كارشناسان در اين باره چه ميگويند؟
بديهي است كه اين يافتهها را نميتوان به جامعه ايران تعميم داد، دسترسي به توييتر و به طورخاص توليد محتوا در آن، قشر كمي از افراد را شامل ميشود. از سويي هم در اين جستار، تعداد توييتهاي يك پروفايل محدود نشده و تمامي توليد محتواهاي مرتبط يك كاربر هم محسوب شده است، با اين همه جاي سوالات مهمي باقي است؛ آيا كم شدن شوخي با سوژههاي سياسي، نشاندهنده نوعي مقاومت آگاهانه يا تابآوري جمعي است؟ مرگ مهسا اميني چه تفاوتي با ساير وقايع سياسي دارد كه تاثير آن تا حدود سه ماه بعد از آن هم باقي است؟ كارشناساني از حوزههاي روانشناسي، ارتباطات، طنز و جامعهشناسي در اين باره به «اعتماد» ميگويند.