پيروي چشم بسته اروپا از امريكا
جامعه اروپا در كاربرد مفاهيم اساسي از فرهنگ لغات امريكايي بهره ميگيرد
محمد عارف فصيحي دولتشاهي
غالبا تصور بر اين است كه در كشورهاي موسوم به جهان سوم به دليل تاخر علمي و فرهنگي كه دارند، مفاهيم و واژگان انساني از معناي واقعي خود تهي و در چنبره تنگ غرايز و عصبيتها گرفتار آمده است اما وقتي نمايندگان پارلمان قاره اروپا را كه در توسعه، علم و مدنيت خود را پيشگام ميدانند موردمطالعه قرار ميدهيم به اين نتيجه ميرسيم كه بهصورت كلي جهان غرب نيز نسبت به اين مفاهيم دچار غلط فهمي است و اين واژگان با عصبيت و تنگنظريها سوءگيري ميشود. واقعيت اين است كه احساسات و عواطف در انسان غربي درونمايههاي مخاطرهآميزي از اين مفاهيم پديد آورده است.
همانگونه كه در برخي كشورهاي جهان سوم ظلم سيستماتيك، عدالت، خيانت و خدمت جرم تلقي ميشود، در كشورهاي موسوم به جهان اول نيز از اين فرمول پيروي ميشود. براي مثال كشتار مردم بيدفاع يمن، سوريه و فلسطين هيچ حس انساني را در انسان غربي برنميانگيزد. در دايره واژگاني غربيها اسراييل مستحق هرگونه ترحم و حمايت تلقي ميشود؛ ولي كودكان و زنان بيدفاع فلسطين كه در سرزمين آبايي و اجدادي خود به خاك و خون ميغلتند هيچگاه در نگاه انسان متمدن غربي عاطفه بشري را جريحهدار نميسازد. مثال درخور ديگر، مجاهدين خلق است. اين گروهك تروريستي كه دستش تا مرفق به خون بيگناهان غرق است در نگاه غرب مستحق هرگونه تمجيد و پاداش است. در اين نگاه بهجاي اينكه از «مقتول» در برابر «قاتل» دفاع شود از «قاتل» در برابر «مقتول» حمايت ميشود!
پارلمان اروپا بارها ميزبان سران گروهك تروريستي منافقين بوده و از آنها حمايت مالي و فكري كرده است. مريم رجوي در سال 2004 در اين پارلمان سخنراني كرده و مورد تشويق قرار گرفت. همچنين به مناسبت روز جهاني حقوق بشر در سال 2014 نيز ميهمان اين پارلمان بود. در سال 2018 نيز اعضاي پارلمان در نشست مجازي اين گروه شركت كردند. اين دل دادنها و قلوه گرفتنها با كدام چارچوب مفهومي از نوع انساني قابل توجيه است؟
جز اينكه گفته شود:
ذرهذره كاندر اين ارض و سما
ميكشاند جنس خود چون كهربا
آيا حمايتهاي اروپاييها از اين گروه و سازمانهاي مخوف دنيا بدين معنا نيست كه جاي قاتل و مقتول، ظالم و مظلوم، تروريسم و ضد تروريسم، ناقضان و مدافعان حقوق بشري دچار دگرديسي شده است؟
فن درلاين، رييس كميسيون اروپا در مقام تمجيد و تعريف از اوكراينيها از مفهوم كليدي «شجاعت» بهره گرفت: «امروز شجاعت يك نام دارد و آن نام اوكراين است». اين در حالي است كه مردم سوريه كه در برابر تروريسم بينالملل قهرمانانه ميجنگند و نيز مردم فلسطين كه در برابر تروريسم دولتي اسراييل نستوه و مقاوم ايستادهاند، در نگاه تعصبآميز اروپا و بلوك غرب مستحق هرگونه سرزنش و ملامت شناخته ميشوند. آيا اين «دوگانهانگاري»ها يا «سياست يك بام و دو هوا» از شگفتيهاي يك تمدن نيست كه «حزبالله لبنان» در فهرست سازمانهاي تروريستي قرار بگيرد ولي گروهك آدمكش منافقين در ليست سبز اروپاييها جايگاه ارجمندي را از آن خود بسازد؟
فن درلاين خوب است توضيح دهد كه آيا در قاموس و دايره واژگاني غرب مفهوم به نام شجاعت مردم يمن، فلسطين و لبنان وجود دارد؟ يكي از معماهاي حلنشده اين است كه چرا تروريستهايي كه در كشتار انسانهاي مظلوم سوريه، عراق، افغانستان و يمن دخيلند در پايتخت كشورهاي غربي زندگي لاكچري دارند و غرق در حمايتند؟
واقعيت اين است كه جهان غرب به دليل استفاده از فرمول «تروريسم خوب و بد» و «بمب كثيف و تميز» تمام جهان را گرفتار عذاب، رنج و درد ساخته است.
جامعه اروپا در كاربرد مفاهيم اساسي، از فرهنگ لغات امريكايي بهره ميگيرند. در فرهنگ امريكايي واژگان كاملا با منافع اين كشور سوءگيري ميشوند. در قاموس امريكاييها شليك آگاهانه به هواپيماي مسافربري نشانه شجاعت است؛ اما تلاش خستگيناپذير سردار بينالملل شهيد سليماني و ديگر نيروهاي مقاومت براي نجات جان، مال و ناموس مردم پابرهنه از جهنم سوزان داعش و حاميان آنها خطاي نابخشودني است. تحريم سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه برآمده از متن انقلاب و آموزه امام خميني است با همين نگاه قابل تحليل و بررسي است. درحاليكه سپاه در راهبردهاي دفاعي- امنيتي خود و نيز در عرصه ميداني دشمني خود را با تروريسم و نابودي آن به اثبات رسانده است؛ اما در نگاه تعصبآميز و احساساتي پارلمان اروپا اين نهاد مقدس در فهرست سازمانهاي تروريستي قرار ميگيرد. در دستگاه مفهومي امريكاييها جنگ و لشكركشي به كشورهاي ضعيف و ورشكسته صلح دموكراتيك و تلاش براي زندگي مسالمتآميز بينالمللي عمل تروريستي نام گرفته است. پرواضح است كه مفاهيم حقوق بشري، حقوق بينالملل، تروريسم، حتي جنگ و صلح با معيار منافع سياسي، ژئواستراتژيك و ژئوپليتيك امريكا معنا مييابد. خلق ادبيات و بازتوليد واژگان در غرب بر بنياد منافع امريكا برساخته ميشود. وقتي به خلبانهايي كه در هيروشيما و ناكازاكي ناقوس مرگ را از طريق فروريختن بمب هستهاي به صدا درآورد مدال شجاعت داده شد و آزار و شكنجه زندانيان گوانتانامو، بگرام و ابوغريب كه مغاير با مفاد كنوانسيونهاي بينالمللي است يك اقدام حقوق بشري تعريف و تلقي ميشود، اروپاييها را بر آن ميدارد كه در مسائل روزمره به پيروي كوركورانه از امريكاييها مبادرت كرده و در كاربرد مفاهيم نيز پاي خود را جاي گام امريكا بگذارد. بدينترتيب ميتوان گفت: «مهمترين انگارهها در اروپا توسط مفاهيمي هدايت ميشوند كه در امريكا ساخته و پرداخته ميشوند».
مر مرا تقليدشان در باد داد
اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد