تاريخچه نسلكشي
محمود فاضلي
كتاب «تاريخچه نسلكشي» نوشته «نورمنام. ناثيمارك» ترجمه مرتضي منشي از سوي انتشارات كوير در هشت فصل منتشر شد. قبايل، طوايف و خاندانهاي بزرگ بهطور معمول عليه رقباي خود مرتكب اقداماتي از جنس نسلكشي ميشدند، درست به همان شكل كه امپراتوريهاي دوران باستان و دولت-ملتهاي مدرن، با كشتار جمعي، نفرت سبعانه خود نسبت به دشمنان واقعي يا احتمالي را ابراز داشتند.
طي قرون متمادي، نسلكشي هم ابعاد بيروني و هم ابعاد داخلي داشته است. رهبران سياسي جوامع كوچك و بزرگ مدرن و بدوي، در جهت حفظ امتيازات، جلوگيري از دگرانديشي، تحكيم قدرت و انباشت ثروت، حذف و ناديده گرفتن، گروههاي داخلي -قومي، مذهبي، نژادي، اجتماعي- را در دستور كار خود قرار دادهاند. آنها همچنين براي اهداف توسعهطلبانه سرزمينهاي همسايه (يا دور دست) را تسخير كردهاند و تحت سلطه خويش درآوردهاند و براي تسلط به بوميان آن مناطق و تصرف زمين و منابعشان، آنها را كشتار و سركوب كردهاند يا به عضويت جامعه خويش درآوردهاند.
هرگونه تامل و تحقيق در باب تاريخ جهاني نسلكشي بايد به تبيين ابعاد آن بپردازد، زيرا بسيار مهم است كه از آن به عنوان سرآمد همه جنايات درك درستي داشته باشيم تا در تفكيك آن از ساير قساوتهاي دهشتناكي كه طي قرون گذشته بر بشريت روا داشته شده به خطا نرويم. نسلكشي مقوله متفاوتي از ديگر اقسام جنايت است كه به عنوان مثال با جنايات جنگي تفاوت دارد و ابتدا توسط كنوانسيون لاهه در سال 1898 تعريف شد سپس در دادگاه نورنبرگ در سال 1946 و كنوانسيون ژنو در 1949 شرح و بسط بيشتري يافت. غارت، قتل گروگانها، استفاده از گاز و كشتن اسيران جنگي مواردي هستند كه مصداق جنايت جنگي هستند. نسلكشي همچنين با جنايات عليه بشريت كه طبق معاهده رم (1998)، قتل، نابودي، اسارت، كوچ اجباري يا كاستن از جمعيت بشريت ساكنان، شكنجه و انواع جرايم جنسي مانند تجاوز را شامل ميشود نيز تفاوت دارد.
اصطلاح نسلكشي خاستگاه خاص خود را دارد كه از تفكر و فعاليت «رافائل لمكين» حقوقدان يهودي لهستاني، سرچشمه ميگيرد. جامعه جهاني معاصر مفهوم نسلكشي را مديون لمكين و تلاشهاي او در انتشار كنوانسيون سازمان ملل متحد در سال 1948 در مورد پيشگيري و مجازات نسلكشي است. او اولين فردي بود كه رويكردي مبتني بر تاريخ جهان نسبت به نسلكشي به وجود آورد و در جهت تعالي آن گام برداشت.
افراد بسياري هستند كه معتقدند اصطلاح نسلكشي به شكل گسترده و تعميم داده شدهاي مورد استفاده قرار ميگيرد. آنها ترجيح ميدهند بسته به شرايط و ويژگي دقيق جمعيت موردنظر، از عبارات دقيقتري مانند كشتار سياسي، كشتار اجتماعي، كشتار قومي، كشتار حكومتي يا حتي كشتار جنسيتي استفاده كنند. اما اصطلاح نسلكشي در طول زمان جاي پاي خود را محكم كرده و مقبول عموم قرار گرفته است، بهطوري كه تعداد اندكي از اصطلاحات تازه ابداع شده توان رقابت با آن را دارند. ادبيات علمي و حقوقي به اندازهاي غني است كه ميتواند معنا و درك مشتركي ايجاد كند حتي اگر ادعاهاي مربوط به نسلكشي يا درخواستهاي ويژهاي مورد سوءاستفاده قرار بگيرد و دولتها و افراد از طريق اختلافي در تفسير، نسلكشي را كار كنند. اين كتاب نيز تاييد ميكند نسلكشي يك پديده جهاني تاريخي است كه از همان آغاز جامعه بشري وجود داشته است. موارد نسلكشي نيازمند تحقيق و بررسي هستند، زيرا در گذر زمان و با سازماندهيهاي مختلفي به وقوع ميپيوندند. آنها همچنين گهگاه به عنوان مجموعه وقايعي در يك روايت واحد با يكديگر مرتبط ميشوند، به اين شكل كه موارد قبلي بر بعدي تاثير ميگذارند. در بعضي موارد ميتوان به نمونههاي صريحي اشاره كرد و در برخي ديگر، اين تاثيرات در فرهنگهاي خاصي نهفته است. عهد عتيق به عنوان يك متن مرجع براي نسلكشي در تمدن غربي عمل ميكند، يك متن پر از فراز و نشيب كه طي قرنها در تفاسير و نمايشهاي ادبي، الگوهاي نابودي موردنظر خداي عبري را بازآفريني كرده و به اين شكل بر آنها اثرگذاري داشته است. «هانا آرنت»، فيلسوف و تاريخنگار آلماني يكي از اولين ناظران پيوندهاي بين وقايع نسلكشي بود كه در نوشتههايش به تاثير رفتارهاي وحشيانه استعماري و نژادپرستي بر توسعه و بسط سياستهاي نسلكشي هيتلر در اروپا اشاره كرد. همه نسلكشيها شبيه هم نيستند. بعضي در چند روز يا چند هفته و مابقي ممكن است در طول دههها رخ بدهند. در بعضي ميليونها و در بعضي ديگر هزاران نفر درگير ميشوند. برخي بسيار متمركز هستند.
هر مورد نسلكشي از جهاني منحصر به فرد است اما از طرفي اين نيز درست است كه ميتوان همه آنها را به لحاظ زماني و مكاني جزو وقايع خونين كم و بيش مشابه دانست. دورههاي تاريخي بين انواع و ماهيت كشتاري كه انسانها تجربه كردهاند نيز تمايز قائل شده است. بيترديد در مورد نسلكشيها در گذشتههاي دور و مناطق دورافتاده از نظر جغرافيايي و اطراف امپراتوريهاي بزرگ بدون سابقه نوشتاري نسبتا غني اطلاعات كمي وجود دارد. با گذشته سه هزار سال از تاريخ بشر، هنوز شباهتهاي بسياري در خشونتهاي مرتبط با نسلكشي ديده ميشود. موضوعاتي همچون «نسلكشي در جهان باستان»، «نسلكشيهاي جنگاوران»، «فتوحات اسپانيا»، «نسلكشيهاي مهاجران»، «نسلكشيهاي مدرن»، «نسلكشيهاي كمونيستي»، «نسلكشيهاي ضد كمونيست» و «نسلكشي در جهان بعد از جنگ سرد» سرفصلهاي اين كتاب 224 صفحهاي است.