مرتضي نجفياسفاد، حقوقدان در گفتوگو با «اعتماد»:
وزارت خارجه به انفعال در برابر عراق پايان دهد
گروه ديپلماسي
بعد از برگزاري مسابقات فوتبال كشورهاي خليج فارس در بصره، مقامها و شخصيتهاي برجسته عراقي، به ويژه نخستوزير اين كشور، بارها از عبارت جعلي درمورد خليجفارس استفاده كردند و در اظهارات و بيانيههاي خود، كلمه خليج عربي را به كار بردند. اين اقدام دولت عراق كه در دو دهه گذشته روابط نزديكي با جمهوري اسلامي ايران داشت و انتخاب نخستوزير جديد اين كشور، يك دستاورد براي ايران تلقي ميشد، باعث واكنشهاي تند در افكار عمومي ايران شده است. مرتضي نجفياسفاد، حقوقدان معتقد است كه بيتوجهي تهران به مطالبات باقيمانده ايران از جنگ تحميلي هشت ساله عراق عليه ايران و مسكوت گذاشتن اختلافات باقيمانده از جمله امضاي تواق ترك تخاصم و حل و فصل اختلافات ارضي ازجمله درخصوص اروندرود، باعث شده تا طرف مقابل به خود اجازه استفاده از چنين عباراتي بدهد. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با مرتضي نجفياسفاد، حقوقدان مطالعه ميكنيد.
فكر ميكنيد چرا مقامهاي عراقي به استفاده از عبارت جعلي به جاي خليجفارس تاكيد دارند؟
عراقيها هم خودشان از اين كلمه استفاده ميكنند. طه الهاشمي، رييس اسبق ستاد ارتش عراق، در كتاب خودش جغرافي العراق، از عبارت خليجفارس استفاده ميكند. مهمترين سند يك نامه است كه در تاريخ 5/3/1971 از دبيرخانه سازمان ملل متحد خطاب به همه ارگانهاي سازمان ملل متحد صادر شده است كه تاكيد ميكند در مكاتبات از عنوان خليجفارس استفاده كنند.
من متحيرم كه چرا از ناحيه نهادهاي حكومتي ابراز انزجار جدي عليه اين اظهارات انجام نميشود. در زمان پهلوي، يكبار كشورهاي عربي جنوب خليجفارس چنين غلطي كردند و بلافاصله حكومت دستور داد كه سفراي كشورهاي حاشيه خليجفارس از ايران خارج شوند و سفراي خود را فرا خوانديم. اين نخستينبار نيست كه اين اتفاق تكرار ميشود و اگر اين بيتفاوتي را در سياست خارجي خودمان ببينيم، آخرينبار هم نخواهد بود. تصور من اين است كه علت اين بيانات بياساس حقوقي زياد است. نخست اينكه موضعگيريهاي اخيري كه در بيانيه مشترك شوراي همكاري خليجفارس و رييسجمهور چين منعكس شده بود و ادعاهايي را در مورد جزاير سهگانه مطرح كردند، نشان ميدهد كه اين يك سياست حساب شدهاي است كه شروع شده است. البته اين مساله از گذشته وجود داشت و در سالهاي گذشته امارات متحده عربي درخواست ارجاع موضوع را به ديوان دادگستري بينالمللي مطرح كرد كه اصلا از لحاظ حقوقي قابل قبول نبود.
علت دوم بعضي از وقايعي است كه در ايران صورت ميگيرد. وقايع سياسي، اجتماعي و اقتصادي داخل ايران نمايشدهنده يكسري سياستهاي قابل انتقادي است كه در داخل اتفاق ميافتد و برخي سران كشورها را در خليجفارس تحريك ميكند كه موضعگيريهاي خاصي بكنند.
علت سوم اين است كه دولت عراق، كشوري است كه به لحاظ سواحل و كشتيراني يك كشور فلج يا Paralyzed تلقي ميشود، چون كشور عراق تنها از طريق بندر امالقصر به خليجفارس راه دارد. به ياد دارم كه در مذاكرات سازمان ملل متحد درخصوص تنظيم و تدوين كنوانسيون ۱۹۸۲ حقوق درياها، نمايندگان عراق بسيار تاكيد ميكردند كه خليجفارس يك درياي بسته اعلام شود. خواست آنها اين بود كه با تلقي كردن خليجفارس به عنوان درياي بسته يك رژيم حقوقي خاص با مشاركت كشورهاي ساحلي تدوين شود. البته اين درخواست پذيرفته نشد، چراكه خليجفارس از طريق تنگه هرمز به آبهاي آزاد متصل است. بغداد هميشه تلاش ميكند كه خودش را از وضعيت گرفتاري دريايي نجات دهد. امروز هم همين قاعده بر رفتار آنها حاكم است. اين اظهارات براي مقامهاي عراقي سنگي در تاريكي است كه شايد به نتيجه برسد.
چه اقدامي بايد از سوي تهران در واكنش به اين اظهارات صورت بگيرد؟
سياست انفعالي دولت ما باعث تكرار اين مساله ميشود. دولت ما بايد با شدت و كوبنده بلافاصله به اين اظهارات پاسخ ميداد. اين كار را نكردند و اگر هم واكنشي نشان دادند، بسيار واكنش نرم و لطيفي بود. فراموش نكنيم در دولتهاي گذشته، زماني كه محمود احمدينژاد رييسجمهور ايران بود، ايشان را به امارات متحده عربي دعوت كردند و ايشان را در محلي نشاندند كه بر سر در آن نوشته شده بود خليج عربي و هيچ واكنشي ديده نشد. اين اتفاقات است كه دشمنان ايران را تحريك ميكند كه اين اراجيف را ببافند.
بسياري از خانوادههاي شهدا و جانبازان به عنوان يك وكيل به من مراجعه ميكنند كه در داخل كشور يا دادگاههاي بينالمللي براي دريافت خسارات و غرامت از دولت عراق اقدام بكنم. متاسفانه دولت خود ما چندان مايل نيست كه اين اتفاق رخ دهد. عراق نزديك به ۲۰ نامه اعتراضي درخصوص مساله حقابه عليه ايران به وزارت خارجه ايران ارسال كرده است و تهديد هم كردهاند كه اين موضوع را به سازمانهاي بينالمللي ميكشانند، چرا ما در مقابل مطالباتمان از عراق ساكت ماندهايم؟ در مورد بدهي بيش از ۱۰۰۰ ميليارد دلاري غرامت جنگ، اظهارات خصمانه در مورد خليجفارس، مشكلاتي كه درخصوص مرزها در منطقه شيلر همچنان وجود دارد و در مورد لايروبي اروندرود سكوت اختيار كردهايم. كشتيهاي غرق شده در اروندرود و كشتيشكستگيها در حاشيه خليجفارس بر اثر جنگ، همه اينها مباحث حقوقي دارد، چرا در مورد اين مسائل اقدامي نميشود؟ همه اين مسائل وجود دارد و مسكوت مانده است، اما نخستوزير عراق، نه يكبار، بلكه چند بار با وقاحت از عبارت جعلي خليج عربي استفاده ميكند. اين خيلي براي حقوقدانان و متخصصان دردناك است. قوه مجريه ما بايد بسيار قاطعانه و محكم در مقابل اين صحبتها واكنش سياسي و حتي حقوقي نشان دهد.
در ميان كشورهاي جنوب خليجفارس، اين دست اظهارات رايج است، اما پيوستن عراق به اين گروه را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
به نظر من اين اتفاق از سوي عراقيها بسيار خطرناك است. عراق كشوري است كه ۸ سال جنگ عليه ما تحميل كرد و بسياري از جوانان ما را به شهادت رساند و بسياري از زيرساختها و پتانسيلهاي كشور ما را نابود كرد. عراق هنوز بعد از گذشت بيش از سه دهه، هنوز حاضر به امضاي قرارداد ترك مخاصمه و صلح با ايران نيست. غرامت سنگين ۱۰۰۰ ميليارد دلاري كه بعد از سه دهه قطعا رقم آن افزايش يافته، هنوز پرداخت نشده است. يكي از علتهاي بزرگي كه ديگران و كشورهاي ديگر را تحريك ميكند، همين نگاه باري به هرجهت به مساله جنگ، به مساله موضوع قرارداد ترك مخاصمه، به موضوع پيمان صلح، به موضوع اروندرود و گرفتن غرامات جنگ است. اين رويكرد اگر ادامه پيدا كند، ما در آينده از اين دست صحبتها بيشتر خواهيم شنيد و حتي ادعاهاي جديدي هم مطرح ميشود.
متاسفانه وزارت خارجه واكنش لازم و مقتضي را نشان نميدهد. وقتي دولتهاي خارجي و به ويژه دولتهاي معاند اين سياست خارجي را ميبينند و وقتي شرايطي را در داخل ميبينند كه احساس ميكنند ايران در وضعيت ضعيفي قرار گرفته، طبيعي است كه همين اتفاقها ميافتد.
بايد سياستي كاملا حساب شده، جدي و مداوم در وزارت خارجه تدوين و كارگروهي تشكيل شود تا در مقابل اظهارات بيپايه اينچنيني در زمان لازم جواب كوبنده و حساب شده و مستقل از دولتهاي شرقي و غربي بيان شود.
منظورتان از سياست مستقل از دولتهاي شرقي و غربي چيست؟
تكيه كردن به چين چه نتيجهاي داشت. رييسجمهور چين در عربستان خلاف تعهداتي را كه فكر ميكرديم يك شريك استراتژيك نسبت به حاكميت ملي و تماميت ارضي ما دارد، بيان كردند. تكيه كردن به كشورهاي شرقي توالي فاسد زيادي دارد. يكي از توالي فاسد اين سياست كه سياست خارجي مستقلي نيست، همين صحبتهاي بوداري است كه از سوي عراقيها مطرح ميشود.
اشاره كرديد به عدم امضاي توافق صلح ميان ايران و عراق. دولت عراق هنوز رسما حاضر نيست به توافق ۱۹۷۵ اروندرود هم بازگردد. فكر ميكنيد اين بازگشت رويكرد عربيگرايي در عراق، باعث تهديدي جديد عليه ايران ميشود؟
بله! زماني كه جلال طالباني رييسجمهور عراق بود، ايشان گفت كه قرارداد ۱۹۷۵ ارزش ندارد و اصلا اين قرارداد وجود ندارد، چراكه صدام آن را پاره كرده است و دسترسي به آن وجود ندارد. همان زمان وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران يك نسخه از اين قرارداد را براي رييسجمهور پيشين عراق فرستاد. عراقيها هنوز هم مايل نيستند كه قرارداد ۱۹۷۵ اعمال شود. در بحث عراق مساله اروندرود هنوز حل نشده است، كميسيون مشترك مربوط به لايروبي اروندرود مسالهاي است كه هنوز به سرانجام نرسيده است. عراقيها همواره در مورد كشتيراني در اروند با ما مشكل داشتند. اعتقاد ما و قرارداد ۱۹۷۵ اين است كه تالوگ يا خطالقعر يا خط ژرفنا مبناي مرز دو كشور است، اما عراقيها ميخواهند كه تمامي اروندرود را تحت حاكميت خود بگيرند. البته اين موضوع از زمان عثمانيها مورد اختلاف ايران و همسايه غربي بوده است.
يكي از علتهاي بزرگي كه كشورهاي ديگر را تحريك ميكند تا اظهاراتي اينچنيني در مورد خليجفارس بيان كنند، نگاه باري به هر جهت به مساله جنگ تحميلي، به مساله موضوع قرارداد ترك مخاصمه، به موضوع پيمان صلح، به موضوع اروندرود و گرفتن غرامات جنگ است. اين رويكرد اگر ادامه پيدا كند، ما در آينده از اين دست صحبتها بيشتر خواهيم شنيد و حتي ادعاهاي جديدي هم مطرح ميشود.