براي ابوالحسن مختاباد
سودايي نهاد مدني
كيوان فرزين
صحبت كردن در مورد دوستي كه ساليان سال با او بودهايد و همكاري داشتهايد، آنهم درست هنگام درگذشت كاملا غيرمنتظرهاش، كاري بس دشوار است. ارتباط كاري من و ابوالحسن مختاباد به اوايل دهه ۱۳۸۰ برميگردد هر چند به اسم و از روي نوشتههايش او را از پيشتر نيز ميشناختم. هنگامي كه من در سازماني مردمنهاد واقع در كاخ نياوران، به نام انجمن موسيقيدانان نياوران حضور داشتم و او در خانه موسيقي بود و با يكديگر همكاريهايي را آغاز كرديم. او از همان زمان علاقه داشت افراد و نهادهاي موسيقي را گردهم آورد. اين بود كه در همان ابتدا بدون هماهنگي قبلي در جلسه مطبوعاتي جشنواره موسيقي فجر همكاري با انجمن نياوران را كه در آن زمان فعاليتي چشمگير در برگزاري كنسرتهاي خارجي داشت به برگزاركنندگان جشنواره يادآوري كرد و باز در همان دوران از انجمن ما براي همكاري در برگزاري جشن خانه موسيقي دعوت كرد.
اما ارتباط نزديكتر ما از سال ۱۳۹۴ در ادامه برگزاري جلسات ضرب اصول و اولين دوره آن كه به بررسي عملكرد خانه موسيقي اختصاص داشت، بيشتر شد و در همان راستا تا به امروز ادامه پيدا كرد. حسن آن زمان هم در ايران نبود و به ارايه نظرات خود از طريق ويديويي پرداخت كه در اولين جلسه ضرب اصول پخش شد. پس از آن جلسات بود كه انتقادات خانه موسيقي شكلي جديتر، فراگيرتر و منسجمتري به خود گرفت و ادامه پيدا كرد.
به واسطه شبكههاي اجتماعي گردهمايي و تشكلهايي بين منتقدان موسيقي شكل گرفت كه ابوالحسن مختاباد هميشه به واسطه تجربهاش در خانه موسيقي و امور صنفي نقش مهمي در آنها ايفا ميكرد. اين ارتباطات در طول هفت الي هشت سال گذشته تا امروز ادامه پيدا كرد كه آخرين پرونده آن از حدود دو سال پيش ايده شكلگيري صفحه اينستاگرامي «ديدبان موسيقي ايران» بود. ديدبان موسيقي بنا به نظر جمع، همزمان با فعاليت خود در شبكههاي اجتماعي درخواست تاسيس پايگاهي خبري را هم به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ارايه كرد و در اين بين حسن عزيز با ارتباطات و روابط رسانهاي برآمده از پيشينه خود بسيار تلاش كرد كه اين مهم اتفاق بيفتد كه متاسفانه در نهايت با آن موافقت نشد، اما با اين وجود ما در همان صفحه «ديدبان موسيقي ايران» با حضور ۹ نفر از جمله ابوالحسن مختاباد به فعاليتهاي رسانهاي - صنفي خود در حوزه موسيقي همچنان ادامه داديم.
آخرين فعاليت مشترك ما با او هم به يك روز پيش از درگذشتش بازميگردد كه در ادامه پيشنهاد ديدبان به مديران خانه موسيقي براي برگزاري يك مناظره با نمايندگانِ منتقدانش و بيپاسخ ماندن آن براي تكرار اين پيشنهاد نامهاي تهيه شد كه در جلسه دوشنبه همين هفته خانه قرائت شد و البته قرار بود كه عصر دوشنبه نتيجه را به او اطلاع دهيم كه متاسفانه اجل مهلتمان نداد.
در عين حال كه ابوالحسن مختاباد در حوزه رسانه و پژوهش فعاليت بسياري داشت، در حوزه كار عملي موسيقي هم دستي بر آتش داشت و سهتار مينواخت و همچنين خوانندگي ميكرد اما دغدغهمندي او در حوزه مسائل مدني و صنفي نكتهاي بود كه در مورد او به هيچ عنوان نميتوان ناديده گرفت و پيش از هر چيز اين موضوع (فعاليتهاي صنفي) در فعاليتهاي او جلبتوجه ميكرد.
ترجيعبند انتقادات او از وضعيت خانه موسيقي، انجمن صنفي هنرمندان موسيقي و به شكل كلي فعاليت صنفي در حوزه موسيقي جملهاي بود كه همواره در ذهن من تكرار ميشود. او هميشه به اين نكته تاكيد داشت و ميگفت: «نهاد مدني نيازمند انسانهاي دموكراتيك است.» مختاباد معتقد بود اگر انساني از روحيه دموكراتيك برخوردار نباشد، نميتواند مدير موفق و موثري براي نهادهاي مدني باشد. اين روحيه، نخست بايد در ذات ما نهادينه شود و ناخودآگاه، انسانهايي دموكراتيك باشيم تا عملكرد ما به خصوص زماني كه موقعيت و قدرتي را دراختيار داريم، دموكراتيك باشد.
به گمان من، مختاباد تمام تلاش خود را در اين زمينه كرد تا انساني با چنين مختصاتي باشد. او همواره به نظر جمع احترام ميگذاشت و حتي زماني كه در ديدبان يا گروههاي منتقدان به شخصه با آنچه جمع مصوب كرده بود مخالفت داشت، باز هم آن را ميپذيرفت و در كنار ديگران ميماند و همراه آنها ميشد. او به آنچه خود ميگفت پايبند بود و البته بسيار ميكوشيد كه اين روحيه دموكراتيك را تا آنجا كه در توان دارد، در خود نهادينه كند. به عقيده من، ما به آدمهايي مشابه ابوالحسن مختاباد، بيش از اين، هم در جامعهمان و هم در ميان اهالي موسيقي نياز داريم تا بتوانيم بر مشكلات عديده جاري و تاريخي خود فائق آييم. نام و يادش گرامي باد.
٭نوازنده و منتقد موسيقي