ادامه از صفحه اول
هدف، فرسايش سرمايههاي ايران
درواقع ما تحت استراتژي فرسايش غرب قرار گرفتهايم و بعضا با عملكردهاي ناصواب و خطا شعلههاي تنور خسارتپذيري را افزون ميكنيم. درهر دو مقطع انتخابات خرداد 76 و 92 غربيان مجبور شدند تا كنار گذاشتن برخوردهاي خصمانه حداقل در ظاهر پيش روند و تحولات مثبتي را در ايجاد و گسترش روابط به وجود آورند ولي ما در اين زمينه سرمايهگذاري نكرديم و حتي فاصله اروپا از امريكا را كه بعضا نتايجي هم داشت كنار گذاشته به اتحادشان در برابر خود رضايت داديم!
كاملا طبيعي است كه بيگانگان روي گسلهاي اجتماعي و سياسي حساب بازكنند و مترصد موقعيت بمانند تاحداكثر استفاده را ببرند، آنكه نبايد چنين اجازهاي بدهد مردمند و مردم درصورت حضور واقعي و موثر و ارادهمند در سياستهاي خرد و كلان توان خلع سلاح كامل اغيار را دارند. مردم مشروعيتسازند و مشروعيت ثبات و استحكام وقتدار ميآورد. مخالفان واقعي استيلاي بيگانه زمينههاي رجوع به مردم و حاكميت آنها بر سرنوشت خود را فراهم ميكنند. در غيبت حضور قانوني و جدي مردم در ساحت سياست است كه تهديدها از هر سو فعال و گاهي كوچكترين مسائل تبديل به بحران ميشوند.
لغتسازي و مصوبه مولدسازي
بعيد است با افزايش عرضه زمين و ملك، ساختمان با روش موجود و فروش بالاتر از كارشناسي بتواند نقشي در اقتصاد و تعديل قيمتها براساس قوانين موجود بالادستي حتي با موقوف كردن بعضي از آنها بازي كند. روشن است تمام اين تلاشها براي بازآفريني ساختمان اقتصادي كشور انجام ميشود. ولي متاسفانه ساختماني كه روي شالوده يا پي يا به قول غربيها فوندانسيون محكم بنا نشود، محكوم به فروريزي است. قطعا راهحل ابتدا برگشت به روشهاي اعتدالي اداره جامعه است كه ميتواند كشور را به سمت توسعه متوازن پيش برد. لغتسازي فايدهاي ندارد. ميدانيم لغت استعمار به معناي طلب آباداني است ولي ميبينيم كه در ميان مردم دچار چه مفهومي است؟! بايد مواظب بود خدايي نكرده مولدسازي نيز چنين مفهوم و معنايي در جامعه ايراني پيدا نكند. اقتصاد ايران با پيروزي انقلاب اسلامي دچار مشكل خروج سرمايه و ارز از كشور و با التهاب در سياست خارجي مانند تصرف سفارت امريكا و بعد شروع جنگ تحميلي، با رشد نقدينگي روند تورمي تشديد شد. اختلافات داخلي و توطئههاي خارجي و دخالتهاي منطقهاي و بالاخره پرونده هستهاي سال به سال اثرگذاري تورمي بالايي در كشور ايجاد كرده است. لذا و بدون وجود شالوده محكم با اين روشها كه مرهمي بيش نيست و به صورتي استفاده از ارزش افزوده تورمي و رانت ايجاد شده براي حل مشكلات مالي دولت است و نه مردم، مشكلات اقتصادي كشور حل نميشود. انشاءالله با روشن شدن تعريف واقعي مولدسازي در مقاله بعدي به تركيب اعضاي هيات، دستگاههاي مشمول، دبيرخانه، مجري، وظايف و اختيارات هيات، ضمانت اجرايي مصوبات، مصونيت تصميمگيران و مجريان و مهلت دو ساله تعيين شده خواهيم پرداخت.
روز پاكي زمين
- اين جشن در يك محوطه بدون درخت در نزديكي شهرستان يزد هر سال در عصر دهم بهمن برگزار ميشود و با توجه به اينكه در گذشته وسايل ارتباط جمعي نبود، مردم به روال قديم فرصت ديدار يكديگر را در اين روز همراه با سنت آتشافروزي و دعا و نيايش غنيمت ميشمرند كه از لحاظ اجتماعي بسيار حايز اهميت است. اين مراسم مشابه كرمان است، زيرا در اين دو شهر زرتشتيان بسياري ميزيند .
- كنارههاي زايندهرود اصفهان از پشتههاي هيزم و خار پر شده، نوازندگان گرد آمده و همه شهر و گنبدها و منارهها با شمع و مشعل آراسته ميشود.به پاي پرندگان گردوهاي تو خالي پر شده به نفت و قير كه مشتعل شده بسته و آنان را رها ميكنند، ميگويند كه سلاطين وقت اينگونه مراسمي را كافي ندانسته و با شكوهتر از آنچه به خلاصه گفتيم انتظار داشتند به طوري كه در كتاب تاريخ بيهقي شرح جشني رفته است كه در آن آتش چندان بزرگ بود كه فروغ آن از ده فرسنگي از هر سو ديده ميشد.فردوسي در اين باره ميگويد:
بهشتم ببايد زآتشكده/ چو نزديك شد روزگار سده
- بيروني در كتاب التفهيم سبب نام سده را به عدد صد ارتباط داده و ميگويد:
اين جشن درست صد روز پس از آغاز زمستان كه پنج ماه بود و از اولين روز آبان آغاز ميشد، برگزار ميشود، زيرا كه ايرانيان باستان سال را به دو بخش ميكردند تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه.
- اين وجه تسميه و هنگام اصلي جشن به عهد ساسانيان ميرسد.
- وجه ديگر سده آن است كه ميگويند چون اولاد آدم به صد رسيد و مصادف با دهم بهمن بود آن را سده نام نهادند و در آن شب آتشبازي كردند و كوههاي آتش از هيمه و چوب برافروختند.
ز هوشنگ ماند اين سده يادگار/ بسي باد چون او دگر شهريار (فردوسي)
- بعضي جشن سده را به فريدون نسبت دادهاند:
سده جشن ملوك نامدار است / ز افريدون و از جم يادگار است (عنصري)
منوچهري ميگويد: آمد اي سيد احرار شب جشن سده شب جشن سده را حرمت بسيار بود
در اين روز پارسيان جشن مفصلي برپا ميكردند و آتش بسيار برميافروختند و ملوك و سلاطين وقت مرغان و جانوران صحرايي را گرفته دستههاي گياه خشك بر پاي آنان بسته و شعلهور ميساختند و رهايشان ميكردند تا آتش در همه كوه و صحرا افتد و سده هر چه باشكوهتر و و سيعتر برگزار شود.
وينك بيامدست به پنجاه روز پيش / جشن سده طلايهدار نوروز و نوبهار (منوچهري) -صد به صاد معرف سد به سين است، چون در كلام فرس قديم صاد نيامده و آن زمان صد را به سين مينوشتند:
شب سده ست يكي آتش بلند افروز/ حقست مر سده را بر تو، حق آن بگذار (فرخي)
- گويند واضع اين جشن كيومرث بود و او را صد فرزند دختر و پسر، چون به سن رشد و تمييز رسيدند در شب اين روز جشني ساخت و همه را كدخدا كرد و آتش بسيار افروختند و به اين سبب آن را سده ميگويند.
نظامي ميگويد: به نوروز جمشيد و جشن سده / كه نو گشتي آيين آتشكده
- در رابطه با دلايل زنده نگهداشتن اين سنت بايد اشاره كرد: تاريخ پرفراز و نشيب كشور ما پيوسته شاهد مبارزاتي پيگير براي دفاع سرسختانه از اصالت ملي در همه زمينههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، مذهبي و ... بوده و در اين راه پدران ما بهطور دايم با اشغال نظامي، فرهنگي، عقيدتي و... مبارزه كردهاند و موجوديت خود را كه با هويت، آيين، زبان، سنتها و فرهنگ خاص آنان درآميخته بود به شدت پاس ميداشتند.
دولت مستقل رستميه در شمال آفريقا به دست «عبدالرحمان رستم» رهبر نظامي و مذهبي خراساني و بعد آن «يعقوب ليث صفاري» و سپس «ابومسلم خراساني» و آنگاه ارتش ايراني ديلمي و اكنون نيز فرزندان برومند ما در هر كوي و برزن.
در قلمرو فرهنگي بالاخص رويارويي آريايي با فرهنگ مهاجم سامي، مبارزه حتي از روياروييهاي سياسي براي حفظ ارزشهاي ملي، شديدتر و پيگيرتر بود و تبار ايراني، گذشته پر افتخارش را به فراموشي نسپرد و آن را در تمام جلوههاي: ادب، هنر، شعر، موسيقي، فولكلور، رسوم روزمره خويش و بالاخره حفظ سنتها و از آن جمله جشنهاي نوروز، مهرگان، سده و ... همواره زنده نگه داشته و با عرق ملي فراوان بر پايداري آن مخصوصا در اين دوران كه از هر سو با گروههاي ضد وطن مواجه شدهاند، ميكوشد .
سنت فرخنده و شاديافزاي سده را كه خلاقيت و سلامتي فكر و روان را در پي دارد، مشابه گذشته افتخارآفرينمان با همه دردمندي از ستمگريهاي چند ماهه اخير پاس ميداريم و برگزاري آن را در رسالت خويش ميبينيم و نسل جوان را مسوول حفظ و گراميداشت اينگونه سنتها ميدانيم... كه چنين باد.