محافظه كاران عليه يك محافظهكار
عزتالله ضرغامي چرا خود را به سيبل انتقادات و حملات محافظهكاران تبديل كرده است؟
محمدحسن نجمي
دستفرمانش، دستفرمان محمود احمدينژاد در 4 سال دوم است؛ از دل محافظهكاران برآمده ولي اقداماتي ميكند كه نوك تيز پيكان انتقادات همين طيف را به سمت خودش هدايت ميكند. عزتالله ضرغامي وزير ميراث فرهنگي دولت رييسي، معلوم نيست ميخواهد به اپوزيسيون محافظهكاران تندرو تبديل شود يا ميخواهد جادهصافكن براي تغييراتي باشد كه برخي از آن سخن ميگويند؛ هر نيتي كه داشته باشد، محافظهكاران سنتي و تندرو را عليه خودش شورانده است.
تك همشهري؛ پاتك ضرغامي
ضرغامي اخيرا مواضعي ميگيرد و اقداماتي انجام ميدهد كه اكثر محافظهكاران را مجبور به حمله به خودش ميكند. آخرين اقدامي كه او انجام داده و با حملات تندروهاي محافظهكار روبرو شده، مربوط ميشود به حضورش در يك كنسرت. آنها حتي رفتارهاي وزير دولت محافظهكار منسوب به خودشان را هم نميپسندند؛ تقريبا همان واكنشي را دارند كه به علي جنتي وزير ارشاد دولت روحاني داشتند اما خب حملات به جنتي بسيار تندتر بود و با دامنه گستردهتر. البته الان حملات محافظهكاران با نسبت رييسجمهوري مستقر تنظيم ميشود؛ هرچه باشد آن زمان روحاني بود و الان رييسي؛ بايد يك فرقي داشته باشند.
روزنامه همشهري كه با شهردار شدن زاكاني پايگاه روزنامهنگاران محافظهكار و بعضا تندرو شده، چند روز پيش حملات تندي به ضرغامي كرد: «يكي از وزراي محترم دولت كه اخيرا در كنسرت و مجلس آوازخواني زنان شركت كرده بود، احتمالا با هدف جذب قشر خاكستري جامعه ميگويد: بايد فضاي فرهنگي كشور را باز كرد و در پاسخ به منتقدان نيز ادامه ميدهد اگر تحريك ميشويد، نبينيد. اين تلقي آقاي وزير كه تصور ميكند براي نزديك شدن به مردم بايد از اصول خود كوتاه بياييم عجيب خطاي فاحشي است.» نويسنده كه از محافظهكاران تندرو محسوب ميشود و مديرعامل همشهري است، در بخش يادداشت، به وضوح و صراحت حركت پشت سر مردم را نفي و نهي ميكند و آن را مذموم ميداند: «راه نزديك شدن به مردم پشت سر مردم حركت كردن نيست، محبت كردن و رابطه صميمانه با آنهاست. راه نزديكي به مردم كوتاه آمدن از دين خدا و حرف نزدن از انقلابيگري نيست، راهش صداقت است.» اما ضرغامي در يادداشتي به اين حملات پاسخ داد: «همخواني اشعار آييني با محتواي متعالي، چه در نمايشگاه دستاوردهاي بانوان دولت و چه دختران جوان بسيجي در ميدان پاستور، حتم كار خوبي است». او از «هركس تحريك ميشود نگاه نكند» هم دفاع كرد و آن را «مرّ صريح دستورات شرعي و موضع امام خميني» دانست.
اما بخش اصلي پاتك ضرغامي به تك همشهري، اينجا بود كه نوشت: «اداره حكومت بايد با نگاه «اضعف مامومين» باشد. برخي سختگيريهاي حداكثري را براي زندگي شخصي خودمان حفظ كنيم؛ سختگيري به مردم، نتيجهاش همين است كه ميبينيد! راهي جز گفتوگو نداريم.... به جاي سليقههاي شخصي، فقط بر اساس آنچه شرع مقدس ميگويد، عمل كنيم. مردم را نسبت به دين خدا بدبين نكنيم». تقابل درونگروهي محافظهكاران از زمان روي كار آمدن دولت رييسي، پررنگتر شده است. آنها ديگر هيچ نيروي مخالف و منتقدي را در سطح نخست و حتي سطح دوم قدرت نميبينند و در اين شرايط فرصت را براي تسويهحسابها غنيمت ديدهاند. هركدام ميخواهند سهم بيشتري از كيك قدرت داشته باشند؛ كيكي كه در عدم حضور رقبا دستيابي به آن راحتتر و در عين حال سختتر شده است. راحتتر چون رقيبي خارج از اردوگاه محافظهكاران ندارند و سختتر چون طيف محافظهكاران، شاخههاي زيادي دارد و همين امر سهم بردن از كيك قدرت را سختتر و رقابتيتر ميكند؛ سنتي، ميانهرو، هواداران لاريجاني، هواداران قاليباف يا همان نواصولگرايان، پايداريچيها و طيفهاي جديدي كه از پايداريچيها تندروتر هستند.
ضربهگير دولت؟!
به نظر ميرسد ضرغامي مواضع و اقداماتش را هدفمند انتخاب ميكند و با اين اقدامات تندروها را در موضع تدافعي قرار ميدهد؛ به عبارت ديگر به آنها فرصت كنش نميدهد و در جايگاه واكنشي قرارشان ميدهد. گويا او بنا دارد با چنين حركاتي انرژي محافظهكاران تندرو را تخليه كند و به نوعي ضربهگير دولت برابر انتقادات احتمالي اين طيف باشد. البته كه محافظهكاران به صورت يكپارچه و با تمام قوا از دولت رييسي حمايت ميكنند ولي دولت بعضا بنا بر شرايط، مجبور به اقداماتي ميشود كه نه باب ميل خودش هست و نه هواداران محافظهكارش اما براي جلوگيري از بالا گرفتن اين انتقادات ضرغامي خودش را جلو انداخته است.
انتخابات؟ براي 1408 نه!
در عين حال، نظري هم وجود دارد كه معتقد است او قصد دارد با اين مواضع طيف به قول خودش خاكستري را جذب كند و دور بعدي انتخابات رياستجمهوري مقابل رييس فعلياش بايستد؛ البته اگر رييس فعلي برنامهاي براي حضور در انتخابات را دوباره داشته باشد. اين تحليل آخر، ميان محافظهكاران طرفدار زيادي دارد؛ آنقدر كه همين چند روز پيش، ضرغامي مجبور شد حضور در انتخابات رياستجمهوري آينده را رد كند: «در مورد انتخابات بدانيد كه اجمالا رياستجمهوري در ايران دو دورهاي است؛ در سال ۱۴۰۸ من هفتاد سال دارم و مناسب اين مسووليت نيستم. نه شوراي نگهبان صلاحيت من را احراز ميكند و نه ديگر علاقهاي به قضاوت آنان در مورد خودم دارم.» البته كه اين سخنان ضرغامي هوشمندانه بيان شده و او درباره انتخابات 1404 صحبتي نكرده و درباره انتخابات 1408 صحبت كرده است.
«علاقه نداشتن به قضاوت آنها»، كنايهاي است به ردصلاحيتش در جريان انتخابات رياستجمهوري 1400؛ آوردگاهي كه برخي محافظهكاران ردصلاحيت شدند و برخي ديگر كه تاييد صلاحيت ماندند و در طول مدت تبليغات انتخاباتي، به حمايت از ابراهيم رييسي پرداختند. برخي هم پيش از ردصلاحيتشان «انصراف» دادند و روغن ريخته رد صلاحيتشان را نذر حمايت از رييسي كردند! اما محافظهكاراني هم مانند علي لاريجاني بودند كه رد صلاحيت شدند تا ابراهيم رييسي خيالش راحت باشد كه حريفي قوي ندارد و هنگام پاسخ دادن استرسي نشود؛ مانند آنچه سال 96، حسن روحاني و اسحاق جهانگيري بر سر او آوردند! ضرغامي جزو دسته اول بود؛ يعني انصراف نداد و ماند تا ردصلاحيتش را ابلاغ و اعلام كنند.
شايد هم او بخواهد با معماري چهرهاي متفاوت از خود، همسو با نظرات جامعه جلوه كند. ضرغامي همواره در طول دوران مديريتش بر صدا و سيما سعي داشته كه در كلام خود را متفاوت نشان دهد و سعي داشت به عنوان چهرهاي متمايز با ساير مديران شناخته شود. شايد الان هم همينطور باشد.
آغاز حملات سريالي
حملات سريالي به ضرغامي از سوي محافظهكاران تندرو، از چند ماه پيش آغاز شد؛ زماني كه دعواهاي ضرغامي با ستاد امر به معروف و نهي از منكر به رسانه كشيده شد.
ماجرا از آنجا شروع شد كه محافظهكاران تندرو، انتقادهاي زيادي از وزارت ميراث فرهنگي كردند؛ بابت آنچه عدم رعايت «عفاف و حجاب» در اماكن گردشگري ميخواندند. اين انتقادات حتي در قالب كمپينهاي «درخواست مردمي» در يكي از خبرگزاري تندرو مطرح ميشد.
اوايل تابستان كه كار ستاد امر به معروف و نهي از منكر رونق ميگيرد، سخنگوي اين ستاد در سخناني از «وزارت گردشگري و ميراث فرهنگي براي عدم اهتمام جدي در جهت توسعه امر به معروف در جامعه» گلايه كرد.
ضرغامي آنچنان كه ستاديها ميخواستند، به اين گلايهها توجه نكرد. اما آنها دست برنداشتند؛ در اواخر تابستان گرما در حال افول بود و رونق كار ستاد هم مانند آن؛ همان موقعها بود كه دوباره يك تقابل ميان مجموعه وزارت ميراث و ستاد امر به معروف شكل گرفت.
يك خبرگزاري محافظهكار كه اتفاقا در دسته تندروها هم قرار ميگيرد، در گزارشي به بررسي آنچه «شرايط نامطلوب حجاب در اماكن گردشگري» خواند، پرداخت و با دو مقام از ستاد و وزارتخانه گفتوگو كرد.
اين گزارش را ميتوان آتشتهيه دعواي لفظي ميان وزارت ميراث و ستاد امر به معروف دانست. در اين گزارش آمده بود «گلايهها از وزارت گردشگري بالاست و آنچه مشاهده ميشود، شرايط نامطلوب حجاب در اماكن گردشگري كشور است. چه اماكن تحت نظر وزارتخانه و چه بوستانها و مراكز تفريحي، شرايط مطلوبي ندارند و بدحجابي و بيحجابي در اين اماكن زياد مشاهده ميشود.»
سخنگوي ستاد امر به معروف و نهي از منكر باز هم بابت «عدم اقدام در موضوع قانون عفاف و حجاب و همچنين عدم همكاري مطلوبي با ستاد از اين وزارتخانه «گلايه» كرد. علي خانمحمدي، همان موضعي را گرفت كه آن خبرگزاري نوشته بود: «اگر گشتي در اماكن گردشگري بزنيد، درمييابيد كه وضع اماكن گردشگري وخيم است و بدحجابي و بيحجابي در اين اماكن بسيار مشاهده ميشود و كاملا مشخص است كه هيچ برنامهاي براي مقابله با آن وجود ندارد.»
علي دارابي از مديران ضرغامي در زمان رياستش بر صدا و سيما كه در وزارت ميراث فرهنگي قائممقام آنجا شده، به ستاد امر به معروف تاخت كه «دوستان ستاد بدون اطلاع درباره برنامههاي ما نقد ميكنند و اي كاش قبل از اين صحبتها از ما درباره اقدامات سوال ميكردند.»
پس از اين اظهارات، دعواي ستاد و وزارت ميراث دوباره اوج گرفت. معاون دستگاه حاكميتي ستاد امر به معروف و نهي از منكر مدعي شد كه رييسي در جلسه هيات دولت به وزير گردشگري تذكر داده است.
فرصت مناسب براي ضرغامي
اما تنها چند روز پس از اين تقابل و كمپينها براي حجاب، مهسا اميني دختر 22 ساله كه در تهران ميهمان بود، از سوي گشت ارشاد بازداشت شد و در زمان حضورش در مقر پليس امنيت اخلاقي درگذشت. اين موضوع باعث شد تا اعتراضات گستردهاي به روند منتهي به جانباختن مهسا اميني در كشور آغاز شود؛ اعتراضاتي كه بنا به اعلام رسمي شوراي امنيت كشور 200 كشته بر جاي گذاشت.
در همان روزهاي اعتراضات مردمي، ضرغامي هم زمان را براي حمله به ستاد امر به معروف مناسب ديد و در توييتي نوشت: «مدتي پيش در مورد ستاد امر به معروف توييتي زدم و مورد گله قرار گرفتم كه چرا اين نهاد مقدس را تضعيف ميكنم؟ امروز كه ظاهرا همه آن دوستان به همين نتيجه رسيدهاند، ميگم: باباجون مردم اگر نخوان امر به معروف بشن بايد كيو ببينن؟»
اين توييت مانند بنزيني بر آتش خشم محافظهكاران بود؛ آنها كه به اندازه كافي از اعتراضات مردم خشمگين بودند، تحمل يك اپوزيسيون از درون دولت انقلابي را نداشتند. محافظهكاران حاضر در مجلس، نطقهاي آتشيني كردند و ضرغامي را با تندترين واژگان مورد حمله قرار دادند و تهديد به استيضاحش كردند. محمدتقي نقدعلي نماينده خمينيشهر در تذكري خطاب به رييسي گفت كه «به اين وزير بگوييد به حوزه كاري خودش همچون ميراث فرهنگي رسيدگي كند نه اينكه شب و روز مشغول توييتبازي باشد آنهم توييتهايي كه مربوط به حوزه كاري خودش نيست.» او خطاب به ضرغامي هم گفت «با اين وضعيت كمكم به «جوك و جفنگ» ميافتيد... سه سال ديگر زمان انتخابات رياستجمهوري دوره چهاردهم است پس برخي از آقايان اين كارها را انجام ندهند.» عباس مقتدايي نماينده اصفهان هم در اظهاراتي گفت كه «استيضاح وزير ميراث فرهنگي را مدتهاست رقم زدهايم؛ آقاي وزير ميراث فرهنگي به جاي طرح حرفهايي كه در حيطه كارياش نيست بايد كار كند؛ از هياترييسه تقاضا دارم اين موضوع را پيگيري كند.»
پس از حملات برخي نمايندگان، ضرغامي در يادداشتي درباره اظهاراتش توضيح داد و البته بر همان مواضع خود تاكيد كرد: «متاسفانه برخي از دوستان بدون توجه به صراحت من در توييت اول، صرفا براساس جمله كنايه و مطايبه توييت دوم كه كاملا روشن و قابل درك است، برداشت ناقصي از موضوع داشتهاند كه قابل احترام است. وظيفه ميدانم در مقابل فتنهها و كژيها با روش خاص خودم در فضاي مجازي نقشآفريني موثر داشته باشم.»
نيمه آبانماه او در دانشگاه شريف حاضر شد و به پرسش دانشجويان پاسخ داد؛ همان روزهايي كه اعتراضات مردم همچنان در خيابان و دانشگاهها ادامه داشت. «برخي روشهاي ما غلط است، اصلاحات از موضع قدرت است، ما را نترسانند از اينكه اگر از حدي عقب برويد، نظام نابود ميشود، نظام كجا نابود ميشود، شما نابود ميشويد. تعداد دختران كم سن و سال كه حجاب ندارند زياد شده، آيا نظام و انقلاب از ميان رفت؟! اينها كه اين حرفها را ميگويند، آدمهاي اصولا ترسو و محافظهكارند.... در خيابان تعدادي از خانمها و دختران ما بيحجاب شدهاند. آيا به زور ميتوانيم حجاب سر آنها كنيم»؛ اين سخنان ضرغامي باز هم محافظهكاران را خشمگين كرد؛ آنهايي كه از وضعيت آن زمان به قدر كافي خشم داشتند، باز هم در ميانه اعتراضات بايد سخنان ضرغامي را هم ميشنيدند؛ وبسايت رجانيوز نزديك به جبهه پايداري در يادداشتي به تندي از ضرغامي انتقاد كرد. اين وبسايت اظهارات ضرغامي را نه بابت «گفتمان» او قلمداد كرد و نه مرتبط با معترضان در خيابانها يا به قول رجانيوز، «شورشيان». تحليل وبسايت منتسب به تندروترين محافظهكاران از اظهارات ضرغامي اين بود كه او از «اتفاقات رخداده در سالهاي ۹۶ و ۱۴۰۰ كينه به دل گرفته و آن را به مثابه ترمزي در مسير روياپردازي خود ميداند.» احتمالا منظور رجانيوز عدم حضور ضرغامي در انتخابات رياستجمهوري اين دو سال باشد.
اين وبسايت تندرو «استراتژي مورد وثوق» افرادي چون ضرغامي پيرامون اعتراضات يا به قول نويسنده «اتفاقات اخير و شورش اقليت متوحش» را در جهت «وقيحتر شدن اين جماعت متوهم» دانست كه «بلاشك در آينده زمينهساز اتفاقات و شورشهاي ديگر نيز خواهد بود.»
اين يادداشت ضرغامي را جزو كساني دانست كه «با نرماليزاسيون مماشات صورتگرفته در قبال شورشيان و ايضا مطالبه بيجاي اصلاحات، خواهان اين هستند كه كشور را در اين دامي كه پهن شده انداخته و شورشهاي جديدي را به كشور تحميل كنند.»
رجانيوز باز هم به بدنه خاكستري اشاره داشت: «اين افراد در آرزوي ديرينه خود سعي دارند در مقاطع مختلف با اظهارات اينچنيني به قول خودشان بدنه خاكستري جامعه را جذب كرده و ايشان را در دامان انقلاب حفظ كنند... اصلا هم اهميتي ندارد كه در اين مسير و در آينده چه بلايي بر سر كشور خواهد آمد.... فرقي هم ندارد شومني، چون ضرغامي باشد يا تكنوكراتي، چون...».
كارنامه؟
هرچند ناظران معتقدند در جريان انتخابات پر حاشيه 1388، صدا و سيما به رياست عزتالله ضرغامي به سمت محمود احمدينژاد غش كرده بود، اما خود ضرغامي چنين اعتقادي ندارد و از عملكرد خود و سازمانش در آن دوره دفاع ميكند: «از نظر بنده عملكرد رسانه ملي در فتنه 88 يكي از قلههاي خوب كارنامه صدا و سيما در آن زمان است. كارنامه صداوسيما خيلي خوب است.» او مصاديقي كه به آن افتخار ميكند را هم گفته: «اتفاقاتي كه در عصر عاشوراي 88 اتفاق افتاد و پخش آن توسط صداوسيما از كارهاي خيلي خوبي بود كه انجام شد.»
از ديگر اتفاقاتي كه در دوران رياست ضرغامي بر جامجم رخ داد، پخش اعترافات تلويزيوني از افراد سرشناس بازداشتشده در جريان انتخابات 88 بود. البته كه اين موضوع يك سنت در تاريخ صدا و سيما بوده، اما ضرغامي هم پايبند به اين سنت ماند.
او كه سابقه عضويت در سپاه پاسداران را هم دارد، پس از انتخابات 1392، چندين مرتبه با دولت روحاني رودررو و حتي يك بار مانع از پخش گفتوگوي تلويزيوني حسن روحاني از تلويزيون شد. يا در زمان مذاكرات هستهاي كه از سال 1392 آغاز شد و تا 1393 كه او همچنان رييس سازمان بود، حملات تندي از سوي صداوسيما به مذاكرات صورت ميگرفت.
تحليل رجانيوز، حملات نمايندگان، واكنشهاي ستاد امر به معروف و ساير نشانهها از سوي محافظهكاران و به خصوص شاخه تندروي اين طيف، نشان ميدهد آنها كه اتفاقا نفوذ بالايي در قدرت دارند، برابر تغيير و اصلاح، اينرسي و مقاومت شديدي دارند. آنها حتي تحمل مطرح كردن كوچكترين موضوعي براي تغيير ندارند؛ حتي اگر يك محافظهكار و خودي مانند عزتالله ضرغامي باشد؛ كسي كه خدمات زيادي به اين طيف ارايه كرده است.
ضرغامي اخيرا مواضعي ميگيرد و اقداماتي انجام ميدهد كه اكثر محافظهكاران را مجبور به حمله به خودش ميكند. آخرين اقدامي كه او انجام داده و با حملات تندروهاي محافظهكار روبرو شده، مربوط ميشود به حضورش در يك كنسرت. آنها حتي رفتارهاي وزير دولت محافظهكار منسوب به خودشان را هم نميپسندند؛ تقريبا همان واكنشي را دارند كه به علي جنتي وزير ارشاد دولت روحاني داشتند اما خب حملات به جنتي بسيار تندتر بود و با دامنه گستردهتر البته الان حملات محافظهكاران با نسبت رييسجمهوري مستقر تنظيم ميشود؛ هرچه باشد آن زمان روحاني بود و الان رييسي؛ بايد يك فرقي داشته باشند
هرچند ناظران معتقدند در جريان انتخابات پر حاشيه 1388، صدا و سيما به رياست عزتالله ضرغامي به سمت محمود احمدينژاد غش كرده بود، اما خود ضرغامي چنين اعتقادي ندارد و از عملكرد خود و سازمانش در آن دوره دفاع ميكند: «از نظر بنده عملكرد رسانه ملي در فتنه 88 يكي از قلههاي خوب كارنامه صدا و سيما در آن زمان است. كارنامه صداوسيما خيلي خوب است.» او مصاديقي كه به آن افتخار ميكند را هم گفته: «اتفاقاتي كه در عصر عاشوراي 88 اتفاق افتاد و پخش آن توسط صداوسيما از كارهاي خيلي خوبي بود كه انجام شد»