• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5422 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۹ بهمن

امپراتوري جليلي در دولت رييسي

نيروهاي سعيد جليلي در سطوح مختلف در بدنه نيروي انساني دولت رييسي حضور دارند او رييس دولت سايه نيست، نيروهايش در روز روشن و در بخش‌هاي مختلف، دولت را در دست دارند

اعتمادآنلاين| سيما پروانه‌گهر

«با راي به سيدابراهيم رييسي او را در قبول مسووليت ياري كنيم». شايد هرگز در طول تاريخ متوجه نشويم زماني كه سعيد جليلي، يكي از كانديداهاي جريان اصولگرا، وقتي در بيست‌وششم خرداد سال 1400 اين جمله را در بيانيه انصراف خود نوشت و از عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي سيزدهمين دوره رياست‌جمهوري كنار كشيد، در دل و ذهنش چه مي‌گذشت. تصميم ياري او چه ابعادي داشت و قرار بود چگونه ياري‌دهنده‌اي باشد؟ آيا جليلي در آن زمان تصميم حضور در دولت رييسي را داشت يا از همان ابتدا مي‌دانست كه قرار است هيچ جايگاهي را در دولت قبول نكند تا نامش به عملكرد دولت سيزدهم گره نخورد؟ ابراهيم رييسي نيز بعدها گفت كه پيشنهاد حضور در دولت را به جليلي داده اما قبول نكرده است. همان زمان رسانه‌ها نوشتند سعيد جليلي مي‌خواهد رييس دولت سايه باشد؛ اما نه جليلي و جليليون در دولت رييسي، در سايه بودند و نه از نظر تعريف علمي، دولت سايه مي‌توانست در دست سعيد جليلي باشد. ادعاي جليلي بر دولت سايه، به دوران حسن روحاني بازمي‌گردد. آن زمان، با توجه به تفاوت‌هاي رويكردي و عملكردي دولت حسن روحاني با سعيد جليلي، شايد حداقل از نظر علمي اطلاق اين عنوان ممكن و منطقي بود. در ادبيات و علم سياست دولت سايه «به هيات دولت روي كار نيامده اطلاق مي‌شود كه با هدف در دست گرفتن كنترل دولت در واكنش به يك حادثه منتظر مي‌ماند». دولت سايه اصطلاحي سياسي در نظام‌هاي پارلماني است كه اغلب بزرگ‌ترين حزب مخالف خود را دولت سايه مي‌نامند. با اين حساب، با اغماض بسيار زياد نسبت به جزييات، شايد بتوان در دولت روحاني، سعيد جليلي را به نوعي رييس دولت سايه دانست اما در مورد دولت سيد ابراهيم رييسي و ادعاي خود رييسي و جليلي مبني بر اينكه «قرار است جليلي به رييسي كمك كند» اطلاق اين عنوان ممكن نيست. از طرف ديگر، اگرچه عنوان «رييس دولت سايه» از نظر مفهوم سياسي به كار سعيد جليلي در دولت سيد ابراهيم رييسي نمي‌آيد اما وقتي خود سعيد جليلي، با راه‌اندازي بخشي در سايت اختصاصي خود با عنوان «دولت سايه» اين نقش را براي خود تعريف كرد و جوانان تازه‌نفس اصولگرا هم كه با تابلوي انقلابي حركت مي‌كنند، بدشان نيامد چنين عنواني را از امروز براي روز مبادا به او تحويل دهند، بايد با دقت بيشتري ذره‌بين جليلي‌شناسي را روي دولت رييسي گرفت.

 مرور بخش‌هاي مختلف دولت رييسي نشان مي‌دهد كه امپراتوري جليلي از طريق نيروهايش در سطوح مختلف انساني در بدنه دولت گسترده است؛ بخش‌هايي از سياست داخلي تا برخي وزارتخانه‌ها.

سياست خارجي و علي باقري‌كني؛ يار بي‌وفا  و  سياست باوفا
«اگر بنده به رياست‌جمهوري مي‌‌رسيدم، برجام را امضا نمي‌كردم. چرا كه انديشه بنده متفاوت است». فروردين سال 1395 وقتي سعيد جليلي اين سخن را درباره وضعيت سياست خارجي دولت حسن روحاني گفت از هميشه روشن‌تر شد كه او، هم روياي رياست‌جمهوري را رها نكرده و هم به‌رغم امضاي برجام و نهايي شدن آن، دل خوشي از اين توافق ندارد.  مذاكره براي جليلي فرصتي براي «ابلاغ» يك پيام بود كما اينكه گفته مي‌شود در زمان مذاكره بخش‌هايي از پايان‌نامه خود را در جلسات مذاكره مي‌خوانده؛ «بنياد انديشه سياسي اسلام در قرآن» كه در سال ۱۳۸۱ در دانشگاه امام صادق(ع) در مقطع دكتري از آن دفاع كرد و «سياست خارجي پيامبر» كه عنوان پژوهشي از وي و گويا عنوان پايان‌نامه كارشناسي ارشد او نيز بوده است.
مواجهه با رويه مذاكره جليلي بر مبناي مفاهيم پايان‌نامه‌هايش در اردوگاه اصولگرايان، هم موافق داشت هم منتقد؛ اين رويه مورد قبول و افتخار اصلي‌ترين حاميانش يعني جبهه پايداري بود، تا جايي كه قاسم روانبخش، سخنگوي اين تشكل در سال 1392 اعلام كرد كه اين تشكل بر اساس مطالعه پايان‌نامه‌هاي جليلي او را به عنوان «كانديداي اصلح» در نظر گرفت. در مقابل علي‌اكبر ولايتي در مناظرات انتخاباتي سال 1392 شيوه مذاكره جليلي را «كلاس فلسفه» خواند و از آن انتقاد كرد.
ويليام برنز عضو تيم مذاكره‌كننده امريكا درباره تجربه مذاكره با جليلي در كتاب خاطرات خود مطالبي را نگاشته كه سايت انتخاب در بهمن سال 1399 آن را منتشر كرد. برنز در اين باره مي‌گويد: «او يك باورمند واقعي به انقلاب اسلامي بود. در طول جلسه دايما نوت‌برداري مي‌كرد و همزمان لبخند بي‌رمقي بر چهره داشت. جليلي و همكارانش بارها زيرچشمي من را نگاه مي‌كردند و به نظر مي‌رسيد كه حضور امريكا را نگران‌كننده مي‌دانستند».
ذكر اين مطلب در كنار لزوم توجه به رويكرد مذاكره جليلي، نكته حائز اهميت ديگري نيز دارد؛ «جليلي و همكارانش»؛ همكاري كه امروز سايه او در تيم مذاكره‌كننده است.
با گذشت زمان اندكي بعد از آغاز به كار دولت رييسي، شايعه احتمال انتخاب جليلي به عنوان وزير امور خارجه يا مسوول تيم مذاكره‌كننده همچون كف بر آب محو شد اما ظهور چهره‌اي جديد بر راس تيم مذاكره‌كننده بسياري را به اين نتيجه رساند كه قرار است دست به فرمان مذاكره به دوران جليلي- احمدي‌نژاد بازگردد؛ علي باقري كني شخصيتي با تركيبي از رويكردها و ادبيات محمدجواد لاريجاني و سعيدجليلي كه رياست ستاد او را در انتخابات رياست‌جمهوري سال ۹۲ را برعهده داشت، در راس تيم مذاكره‌كننده قرار گفت.باقري كني اگرچه از سال ۸۶ تا ۹۲ در كنار جليلي در تيم هسته‌اي ايران در دولت محمود احمدي‌نژاد حضور داشت، با كنار گذاشته شدن از تيم مذاكره‌كننده در دولت روحاني، در شبكه افق يا جمع دانشجويان بسيجي و انقلابي مشغول نق زدن عليه ظريف شد، نقدهايش عليه برجام در وب‌سايت «مدرسه كالك» وابسته به بسيج دانشجويي و «مركز رشد دانشگاه امام صادق» منتشر شد و مقدمه‌اي هم بر نسخه فارسي كتاب خاطرات وندي‌شرمن، مذاكره‌كننده تيم هسته‌اي نوشت. تا اينجاي كار به نظر مي‌رسيد سايه جليلي قرار است توسط باقري كني در تيم مذاكره‌كننده تجلي پيدا كند. وقتي باقري كني در همان روزهاي آغازين، در برنامه‌اي تلويزيوني از برجام به عنوان عروسي كه پدرخانواده از آن رضايت ندارد، نام برد، نخستين ظهور جليلي در دولت نمايان شد. اما به مرور رويكردهاي ظاهري باقري كني تغيير كرد؛ دست از نقد علني برجام برداشت و مسووليت احياي آن در مذاكرات را دنبال كرد. اين سكوت استراتژيك را برخي به عنوان «جدايي باقري كني از جليلي» تفسير كردند اما حالا 17 ماه بعد از آغاز به كار دولت رييسي و بي‌نتيجه بودن مذاكرات نشان داد هيچ جدايي در كار نيست. اگرچه همان زمان هم برخي تاكيد كردند كه اين تفاوت تنها در ظاهر است. به قول منصور حقيقت‌پور، نماينده اصولگراي مجلس نهم و مشاور علي لاريجاني در مجلس دهم، «آقايان باقري كني و جليلي از يك حوزه فكري و يارغار هم هستند و ترديدي نيست كه آقاي جليلي در پشت صحنه در حال هدايت كار است».
 گذر زمان هم نشان داد خروجي مذاكرات باقري كني و جليلي چندان تفاوتي ندارد و شايد باقري كني در ظاهر يار بي‌وفايي براي جليلي در «تخريب و نق نق عليه برجام» بود اما در عمل با ناكام ماندن مذاكرات برجام، او سهم خود را در «شيوه مذاكره جليلي» و «تجلي ديدگاه‌هاي ضدغرب» او ادا كرده و دست به فرمان تيم مذاكره‌كننده را بر اساس تابلوهاي جليلي جلو برد؛ مذاكره‌اي شعاري با نفرت از برجام در دل و تلاش براي راهنمايي كشورهاي غربي به مسير رستگاري. سعيد جليلي در هدايت هر جاي ديگري از دولت رييسي در سايه باشد، در سياست خارجي در متن بوده و احتمالا تا انتها نيز حاكم بلامنازع و در روشنايي اين حوزه باقي مي‌ماند.

صدا و سيما، امپراتوري جليليون
با مرور تغييرات در صداو سيما از شهريور سال 1400 - زمان آغاز به كار دولت رييسي- تا ارديبهشت 1401 شاهد چينش جدي نيروهاي برادران جليلي به خصوص «سعيد» هستيم.  نخستين نمونه حضور پسرخاله سعيد جليلي در راس مهم‌ترين بخش سازمان صدا و سيما بود؛ معاونت سياسي صدا و سيما كه بدون اغراق مهم‌ترين معاونت اين سازمان است به عليرضا خدابخشي رسيد؛ معاونتي كه تمامي بخش‌هاي خبري و توليدات سياسي را زير نظر دارد.
علاوه بر اين، محمدعلي صائب، دستيار ويژه و از چهره‌هاي حلقه نزديكان او نيز ابتدا به عنوان رييس حوزه رياست صدا و سيما منتصب و مدتي بعد به عنوان رييس خبرگزاري صدا و سيما منصوب شد. در سطوح پايين‌تر نيز مواردي قابل توجه است؛ چند روز پس از آنكه در ارديبهشت سال 1400، پيمان جبلي، رييس سازمان صداوسيما، محسن برمهاني را به‌ سمت معاونت سيما منصوب كرد، مديران شش شبكه تلويزيوني سيما تغييراتي به نفع جريان جليليون داشتند. نكته قابل‌توجه آنكه علي فروغي، مدير خبرساز و تندرو شبكه ۳ سيما، در منصب خود باقي ماند و در عوض جمعي از چهره‌هاي ناشناس و نسبتا جوان سر كار آمدند كه سابقه همكاري با نهادهاي نظامي و انقلابي مانند حوزه هنري، بسيج، سازمان رسانه‌اي اوج و جشنواره عمار را در كارنامه دارند و البته اغلب از حاميان سعيد جليلي بوده‌اند. برمهاني به جز سابقه حضور در صداوسيما، شركتي به نام «آيات مديا» هم تاسيس كرد كه در واقع بازوي پخش خارجي سازمان فرهنگي- رسانه‌اي اوج وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود. علاوه بر اين با مرور اسامي منتصب در آن ايام مي‌بينيم كه نقطه مشترك ديگر مديران جديد شبكه‌هاي ۱، ۲، ۴، آموزش، قرآن دو موضوع بود؛ هرگز در سطوح بالاي مديريت فرهنگي حضور نداشته‌اند و حاميان سعيد جليلي و در مواردي از نزديكان وحيد جليلي بودند. آذرماه سال 1400 وقتي پيمان جبلي وحيد جليلي را به‌ سمت «قائم‌مقام رييس سازمان در امور فرهنگي و دبير ستاد تحول در رسانه ملي» منصوب كرد، تغييرات سرعت بيشتري نيز گرفت؛ حامد بامروت‌نژاد، از ديگر چهره‌هاي نزديك به برادران جليلي و يكي از حاميان سعيد جليلي در انتخابات رياست‌جمهوري ۱۴۰۰ كه در صفحه اينستاگرامش مملو از متن‌هايي مبني بر اين بود كه جليلي «اصلح» را به «صالح مقبول» يعني ابراهيم رييسي ترجيح مي‌دهد، مدير جديد شبكه 2 شد. حسين شاهمرادي، متولد ۱۳۶۷ كه مدير شبكه ۴ شد هم فرد نزديك به تشكيلات سعيد جليلي است. او در زمان دانشجويي، عضو اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان و در سال ۱۳۹۶، از امضاكنندگان نامه دعوت از سعيد جليلي براي نامزد شدن در انتخابات رياست‌جمهوري بوده كه در توييتر نوشته بود «اين‌‌قدر كه جليلي برنامه داره، تلويزيون نداره». همين شد كه با سرازير شدن چهره‌هاي نزديك به سعيد و وحيد جليلي به صداوسيما تركيب پازل تغييرات در صداوسيما به نفع جليليون بود نه عدالتخواهان كه خوش‌خيال بودند كه جبلي بر صندلي رياست رسانه ملي تكيه زده است. البته نبايد از ياد برد كه خود پيمان جبلي در شوراي عالي امنيت ملي تحت راهبري سعيد جليلي حضور داشت. همچنين جريان عدالتخواه نيز با نيروهاي دو آتشه‌اش كه در برهه‌اي چندساله گوي سوت‌زني براي فساد در پروژه‌هاي دولت روحاني را از هم مي‌ربودند، تا پيش از اينكه افسار عدالتخواهان از دست نيروهاي اصولگرا خارج شود، ارادت تمام‌قدي به وحيد و سعيد جليلي  داشتند.

مديريت اقتصادي و طرح‌هاي بنزيني؛ از ديدگاه‌هاي مسكن تا مولدسازي  دارايي‌هاي دولت
به جز چهره‌هاي نزديك به سعيد جليلي كه در سطوح مديركل در وزارتخانه‌هاي اقتصادي دولت رييسي حضور پررنگ دارند، راهبردهاي اقتصادي سعيد جليلي به وفور در برنامه‌هاي اقتصادي دولت به خصوص دستوركارهاي سيد احسان خاندوزي ديده مي‌شود. «حل مشكل تورم با اقتصاد مقاومتي» يكي از اصلي‌ترين محورهاي برنامه‌هاي اقتصادي سعيدجليلي در ايام انتخابات رياست‌جمهوري 1400 و قبل از انصراف او است. او بارها در برنامه‌ها و سخنراني‌هاي اقتصادي خود بر دو موضوع «عدالت»، «اصلاح الگوي مصرف» و «حمايت از محرومان» تاكيد داشته است. شعارهايي كه عموما در دولت‌هاي اصولگرا شنيده مي‌شود و در ادبيات و بسته‌بندي ظاهري بسياري از تصميمات اقتصادي دولت نيز وجود دارد. سهميه‌بندي تمامي حامل‌هاي انرژي در قالب طرح «وان» نيز از مواردي است كه سعيد جليلي به آن اصرار دارد و البته از گزينه‌هاي مورد بحث در دولت در ارتباط با مديريت حامل‌هاي انرژي است. طرح وان تاكيد دارد كه بايد سهميه انرژي به افراد و هر كدملي تعلق گيرد نه به خودرو. اين ايده از نظر بسياري از كارشناسان حوزه انرژي جز با صفت احمدي‌نژادي قابل توصيف است و البته از مواردي است كه در جلسات كارگروه‌هاي دولت سايه بارها مورد تاكيد جليلي قرار گرفته است. ناگفته نماند كه طرح وان در ميانه مدل‌هاي توزيع يارانه و الگوهاي نوظهور در ايران در توزيع نقدينگي يا حامل‌هاي انرژي كه قابل خريد و فروش بين مردم باشد، طرح جديدي است كه موافقان زيادي نيز بين كارشناسان مستقل دارد. علاوه بر اين سعيد جليلي در ديدار با دانشجويان دانشگاه گيلان در دي‌ماه سال جاري تاكيد كرد كه دولت در مقام سياست‌گذار بايد به گونه‌اي سياست‌گذاري كند كه مشكل مسكن كشور حل شود اما لزوما به اين معني نيست كه خودش بايد مسكن بسازد. اين دقيقا همان دست‌‌فرمان دولت در حوزه مسكن در سال جاري است، بعد از آنكه مطالبه درباره ساخت 4ميليون مسكن در سال كه شعار محوري رييسي در زمان انتخابات بود اوج گرفت، مخبر معاون اول رييسي گفت كه قرار نيست دولت مسكن بسازد كه اين خود نشان از نزديكي ديدگاه‌هاي جليلي و دولت رييسي دارد.مهم‌تر از همه، ردپاي جليلي در طرح مولدسازي دارايي‌هاي دولت است. طرحي كه در سال 97 تصويب شده اما سعيد جليلي در ديدار كارگروه اقتصادي دولت سايه با سيد احسان خاندوزي- (فارغ از آنكه چه دليلي دارد وزير اقتصاد در كارگروه دولت سايه جليلي حاضر شود و به رهنمودهاي جليلي درباره مديريت حوزه اقتصادي گوش فرا دهد؟) به اهميت مولدسازي دارايي‌هاي دولت تاكيد كرده است. جليلي در اين ديدار در سوم شهريور سال جاري كه گزارش مبسوط آن در سايت حيات طيبه متعلق به سعيد جليلي منتشر شده به احسان خاندوزي، وزير اقتصاد و امور دارايي دولت رييسي كه به عنوان نيروي قاليباف در دولت شناخته مي‌شود، گفته است كه در بحث مولدسازي دارايي‌ها، مي‌توان به جاي واگذاري دارايي‌هاي دولت، از آنها به عنوان ابزاري براي تامين مالي پروژه‌هاي عمراني استفاده نمود. علاوه بر تعداد قابل توجه مديران كل در وزارتخانه راه و اقتصاد كه نيروهاي منتسب به سعيد جليلي هستند، جليلي حتي مي‌تواند نيروي قاليباف در دولت را به جلسات دولت سايه بكشاند و گزارش تصويري آن را هم منتشر كند!

وزارت بهداشت و بازي تاج و تخت 
جليلي  و   قاليباف
وزارت بهداشت گويا زمين بلامنازع حضور نيروهاي سعيد جليلي بوده است اگرچه طي يكسال و اندي گذشته از دولت رييسي جابه‌جايي نيز در معاونت‌ها و مديران كل اين وزارتخانه قابل توجه بوده است. ياركشي بين نيروهاي قاليباف و جليلي چيزي نيست كه از نظرها پنهان بماند.
از نظر قرابت‌هاي فكري و مديريتي نيز نزديكي‌هاي جدي بين عين‌اللهي و جليلي وجود دارد. هر دو مخالفان جدي طرح تحول سلامت هستند.
ادعاهاي جليلي در مورد توليد يا واردات واكسن نيز همخواني قابل توجهي به اصرار چهره‌هاي وزارت بهداشت دولت رييسي در زمان كار دولت روحاني دارد؛ اينكه واكسن بسازيم و وارد نكنيم به صورت روشن در گفته‌هاي جليلي قابل بررسي است. خرداد سال 1400 سعيد جليلي گفته است كه مي‌توانيم در توليد و صدور واكسن كرونا در جهان، پيشتاز باشيم.  علاوه بر اين بهرام عين‌اللهي از وزرايي است كه در جلسات كارگروه بهداشت دولت سايه حاضر شده است و همان سوال كه در مورد احسان خاندوزي مطرح بود در مورد وي نيز قابل طرح است. سايت حيات طيبه متعلق به سعيد جليلي در شهريور سال 1401 خبر داده است كه جمعي از كارشناسان كارگروه سلامت دولت سايه به منظور ارايه پيشنهادهاي كوتاه‌مدت و بلندمدت در خصوص مديريت بيماري كرونا و ديگر چالش‌هاي نظام سلامت، با وزير جديد بهداشت ديدار كردند.  در اين ديدار تاكيد شده است كه افزايش ظرفيت پذيرش دانشجويان پزشكي، براي جبران كمبود پزشك در كشور بايد جزو اولويت‌هاي وزارت بهداشت باشد كه البته وزارت بهداشت اين دست‌فرمان را نيز از سعيد جليلي گرفته است.
ماجراي ظرفيت پذيرش دانشجويان پزشكي به يكي از محورهاي مورد اختلاف نظر بين اصولگرايان تبديل شده است. يك گروه مي‌گويند با وضعيت سرانه تعداد پزشكان به هر شهروند در كشور، بايد تعداد پذيرش دانشجويان پزشكي را افزايش داد. گروه مخالف از محدوديت امكانات آموزشي و تربيت پزشكاني فاقد صلاحيت علمي در اثر اين تصميم مي‌گويند. وزير بهداشت دولت رييسي و البته سعيد جليلي و كارگروه دولت سايه‌اش در حالي مدافع افزايش اين ظرفيت هستند كه كميسيون بهداشت و درمان مجلس اصولگراي يازدهم و برخي چهره‌هاي نزديك به محمدباقر قاليباف در وزارت بهداشت از مخالفان سرسخت اين موضوع هستند. با اين وجود رويكرد وزير بهداشت در اين مقوله به رويكرد سعيد جليلي نزديك است. در همين ديدار هم دبير كارگروه جمعيت دولت سايه با اشاره به ارايه طرح پيشنهادي اين كارگروه به مجلس شوراي اسلامي در قالب طرح تعالي و پيشرفت خانواده و تكميل اين طرح از سوي كميسيون مربوط، بر لزوم اجرايي شدن آن توسط وزارت بهداشت تاكيد كرده است. با اين حساب مي‌توان ردپاي آشپز قانون جمعيت را در دولت سايه جليلي نيز جست‌وجو كرد.


جليلي  پسارييسي 
شايد در ابتداي امر تصور مي‌شد با فوت آيت‌الله مصباح‌يزدي، سعيد جليلي تنها شده و ممكن است در بده‌بستان‌هاي درون گعده‌هاي اصولگرايي ديگر كسي سهم چنداني براي وي قائل نباشد. واقعيت اين است كه با درگذشت نسل آيت‌الله مصباح‌يزدي و فروپاشي هژموني آيات ثلاث و با خالي شدن اردوگاه راست از چهره‌هايي همچون مهدوي كني و هاشمي شاهرودي و محمد يزدي، جريان تازه‌نفس اصولگرا، از پشت ميزهاي دانشگاه امام صادق تا دنبال‌كنندگان موسسه‌هاي سراج و مصاف مطالبه سازوكارهاي جديدتر و چهره‌هاي جديدتري را دارند. در اين شرايط، بدون شك، جليلي همان اندازه كه توسط آيت‌الله مصباح نورچشم خود خوانده مي‌شد در بين تازه‌نفس‌هاي انقلابي اصولگرايان نيز پايگاه دارد؛ پايگاهي كه از پايگاه قاليباف قوي‌تر و بيشتر است و حالا همچون رييسي نيز با كارنامه يك دولت زمين‌گير سنجيده نمي‌شود.   در اين شرايط قرعه فال به نام سعيد جليلي است؛ نه پرونده مفاسد اقتصادي دارد و نامش با عناويني با پسوند «گيت» گره خورده و نه مديريت اجرايي در دست داشته كه بخواهد مورد ارزيابي قرار بگيرد و ادبياتش نيز به دهان اين جوانان انقلابي شيرين است. با اين حال جليلي چالش‌هاي مهمي را پيش رو دارد: در مرحه نخست در بحث زنان او دست خالي دارد و حتي بعضا افاضاتي دارد كه مي‌تواند برايش در مواجهه با تقسيم‌بندي‌هاي جديد در جامعه دردسرساز باشد.او در قامت كانديداي انتخابات رياست‌جمهوري در سال 1396 گفته كه نقش زنان در ايران بايد در مقام مادر تعريف شود و بايد در برابر رويكرد كشورهاي غربي كه آنها (زنان) يك «ابزار اقتصادي» محسوب مي‌شوند، مقاومت كرد چرا كه «بهره‌گيري از زنان به عنوان شي و تضعيف جايگاه زن به سطح يك نيروي كار و ابزار اقتصادي با ديدگاه اسلام بسيار تفاوت دارد».دوم اينكه هر سرنوشتي كه ابراهيم رييسي پيدا كند هم قاليباف و هم جليلي، به دنبال سهم فدايي شده خود براي او هستند بنابراين رقابتي جدي بين آنها شكل خواهد گرفت، تا عزيز بعدي اصولگرايان باشند، جايگاهي مشابه سال‌هاي 96 و 1400 ابراهيم رييسي كه بايد همه آتش‌ها بر او گلستان مي‌شد.جليلي براي همين رقابت بي‌صدا مردان خود را راهي دولت كرده است و امپراتوري‌اش را در دولت رييسي بسط داد؛ امپراتوري براي همراهي در راستاي تشكيل دولت بعدي.


 مرور بخش‌های مختلف دولت ريیسی نشان می‌دهد که امپراطوری جلیلی از طریق نیروهایش در سطوح مختلف انسانی در بدنه دولت گسترده است؛ بخش‌هایی از سیاست داخلی تا برخی وزارتخانه‌ها
   هر سرنوشتی که ابراهیم رییسی پیدا کند هم قالیباف و هم جلیلی، به دنبال سهم فدایي شده خود برای او هستند بنابراین رقابتی جدی بین آنها شکل خواهد گرفت، تا عزیز بعدی اصولگرایان باشند، جایگاهی مشابه سال های 96 و 1400 ابراهیم رییسی که باید همه آتش‌ها بر او گلستان می‌شد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون