از دنياي آموزش به ميدان سياست
محمود فاضلي
پس از بازگشت امام خميني از پاريس به ايران در بهمنماه 1357 در حالي كه هنوز شاهپور بختيار خود را نخستوزير قانوني ايران ميدانست، با پيشنهاد شوراي انقلاب و حكم امام در 15 بهمن 1357 مهندس مهدي بازرگان كه عضو شوراي انقلاب بود به نخستوزيري دولت موقت تعيين شد. ايشان ضمن حمايت جدي از بازرگان، دولت وي را دولت شرعي معرفي كرد و از آحاد ملت خواست تا از دولت او حمايت كنند. اين در شرايطي بود كه بختيار، نخستوزير منصوب رژيم محمدرضا پهلوي در مصدر قدرت بود. به دنبال آغاز به كار دولت موقت، امام از مردم خواست از طريق تظاهرات آرام، نظر خود را درباره دولت موقت اعلام كنند. پس از اين درخواست، جامعه روحانيت مبارز، مردم را به يك راهپيمايي بزرگ و همگاني دعوت كرد. تظاهرات مردمي در حمايت از دولت موقت بازرگان، تهران و شهرستانها را در بر گرفت. اين تظاهرات كه در حقيقت به نشانه اعتراض و مقابله با دولت بختيار صورت گرفت، نه تنها در تهران بلكه در سراسر كشور انجام شد و مردم حمايت خود را از بازرگان اعلام كردند.
راهپيمايي مردم در تاييد دولت موقت در 19 بهمن 1357 يكي از مهمترين رويدادهاي سياسي سال 57 و از مقدمات استقرار نظام جمهوري اسلامي بود كه در حمايت از اولين اقدام شوراي انقلاب و تشكيل دولت موقت بازرگان، به نشانه اعتراض و مقابله با دولت بختيار صورت گرفت. ميليونها نفر در سراسر كشور به راهپيمايي پرداختند و با شعار «درود بر خميني، سلام بر بازرگان» حمايت و پشتيباني خود را از دولت انقلاب، اعلام داشتند و با صدور قطعنامهاي، به همه دولتهاي جهان، اعلام كردند كه از نظر ملت ايران، تنها قراردادهايي اعتبار قانوني دارد كه به تصويب دولت مورد تاييد ملت رسيده باشد. تظاهراتكنندگان در تهران با سر دادن شعارهايي مثل «بازرگان بازرگان حكومتت مبارك»، «مهندس بازرگان نخستوزير ايران»، «بازرگان بازرگان مجري حكم قرآن»، «سلام بر بازرگان درود بر خميني رهبر آزادگان» و «نخستوزير بازرگان منتخب امام است» براي اعلام همبستگي، به طرف محل اقامت امام حركت كردند. اين حمايت در حالي صورت ميگرفت كه امريكا همچنان از بختيار پشتيباني و زمينههاي كودتا را در ايران فراهم ميكرد. اين راهپيمايي خط بطلاني بر تمامي افكار و نقشههاي سلطنتطلبان بود. در پايان اين راهپيمايي سراسري، قطعنامه هفتمادهاي قرائت شد و نخستوزيري بازرگان مورد تاييد قرار گرفت. بيستوهشت سال پس از درگذشت بازرگان در 30دي 1373، نازنين بنياسدي نوه دختري بازرگان كتاب خود با عنوان «پدر بزرگ من، بازرگان» را كه توسط انتشارات كوير مجددا تجديد چاپ كرده، در اختيار علاقهمندان قرار داده است. در اين كتاب محور مطالب، زندگي مهندس مهدي بازرگان است و در پرتو آن به اوضاع و احوال اجتماعي و رويدادهاي تاريخي اشاره شده است. راوي در مقدمه كتاب مينويسد: «از وقتي خود را شناختم، نگاهم به او بود. در ميان جمع، در خانواده و در تنهايي كسي بود كه مثل هيچكس نبود. ارمغاني از آرامش بود، او براي تمام چراهاي تمامنشدنيام هميشه پاسخي داشت. من او را در ميان باورها و انديشههاي ماندگارش هنوز زنده ميبينم. در طول اين سالها همواره احساس ميكردم بايد چيزي را روي كاغذ آورم، آنچه به مرور از مطالعه تاريخ معاصر و ژرفنگري در فراز و نشيب زندگي پدر بزرگ دريافت كرده بودم و اين همه را به نيت رساندن آن به مخاطب جوان ميهنم، لازم ميديدم. بازرگان تبلوري اصيل از ارزشهاي نسل گذشته، نمادي از لطيفترين و انسانيترين انگيزهها در جنبشهاي اجتماعي نيم قرن اخير است.» بازرگان پس از كودتاي 28 مرداد 1332 در جريان اعتراض به قرارداد كنسرسيوم، در پاسخ به دكتر سياسي (رييس دانشگاه تهران) كه به او گفته بود: «شما كه اوضاع را ميدانستيد، اين چه كاري بود كرديد؟ اين نامه و اعتراض چه فايدهاي داشت؟» پاسخ داده بود: «بله خوب ميدانستم كه نتيجه عملي ندارد و جلوي قرارداد كنسرسيوم را نخواهد گرفت، اما اين كار را كردم تنها براي آنكه بعدها كه پسرم بزرگ شد، نگويد پدرم مرد بيحميت و بيغيرتي بود. نسلهاي بعد از ايران نيز وقتي به تاريخ گذشته نگاه ميكنند، نگويند نهضت عظيمي چون ملي كردن نفت در اين مملكت به پا شد، بعد كودتا و اوضاعي پيش آمد و تمام آن اقدامات و افتخارات را به باد داد، ولي صدا از هيچكس درنيامد. ما اين كار را كرديم تا در آن روزگار كه نميدانم ده سال ديگر، صد سال ديگر يا چه وقت خواهد بود، ايراني اميد و اعتمادي به خود داشته باشد و شايد حركتي كند.»
كتاب 201 صفحهاي «پدر بزرگ من، بازرگان» در هفت فصل «ريشهها، كودكي، نوجواني، دور از خانه، در تلاش معاش، هواي تازه و از دنياي آموزش به ميدان سياست» تنظيم شده است.