• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5425 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۴ بهمن

گفت‌وگوي «اعتماد» با يكي از حاميان كارتن‌خواب‌هاي دره فرحزاد در 15 سال اخير

ستم این سوز سرد

روايت يك بهبوديافته از طاقت آوردن در سرماي زمستان

بنفشه سام‌گيس 

«كارتن‌خوابي در هواي سرد يعني گرسنه و سرمازده از كنار خونه‌هاي گرم رد ميشي ولي مي‌دوني توي هيچ كدوم از اين خونه‌ها جايي براي تو نيست. من بارها اين موقعيت رو تجربه كردم؛ به مرز يخ زدن رسيده بودم و از كنار چراغاي روشنِ خونه‌هاي گرم رد مي‌شدم و مي‌دونستم توي هيچ كدوم از اين خونه‌ها، حتي خونه خودم، منو راه نميدن. زمستونا و شبايي كه سرما به اوج مي‌رسيد و دماي هوا چند درجه زير صفر بود، چشمم به آسمون بود كه چه وقت صبح ميشه و خورشيد بالا مياد كه برم روبه‌روي آفتاب بشينم و گرم بشم.... حدود يك‌سال در حاشيه شهر اصفهان كارتن‌خواب بودم؛ منطقه‌اي خارج از شهر كه زمين باير بود و كارتن‌خوابا اونجا پناه گرفته بودن. صبح يكي از شباي خيلي سرد، وقتي بيدار شديم ديديم دو تا از كارتن‌خوابايي كه اون شب دورتر از ما بودن، از سرما يخ زده بودن. به شهرداري خبر داديم و اومدن جنازه شونو بردن .... حدود سه سال، كارتن‌خواب ترمينال جنوب و باغ آذري و دروازه غار بودم. از آخر پاييز مي‌رفتم سمت ترمينال جنوب كه ساختمون و سقف و ديوار بود و جلوي تندي سرما رو مي‌گرفت چون توي باغ آذري نمي‌تونستي دووم بياري؛ دورش باز بود و پر از درخت و باد و سوز دورِت مي‌پيچيد. مي‌رفتم طبقه بالاي ساختمون ترمينال، اونجا تا نيمه شب پناه مي‌گرفتم. ساعت 12 شب، در ترمينال رو مي‌بستن و منو بيرون مي‌كردن و بايد مي‌رفتم توي خيابون تا صبح. يكي از شباي سرد زمستون، مواد كشيده بودم و بدنم هنوز گرم بود. حواسم نبود كه توي اين هواي سرد، بعد از سه، چهار ساعت كه توي سرما بموني، خون توي بدن مي‌ماسه. نزديك 4 صبح بود كه حس كردم دارم از سرما بي‌هوش ميشم. رفتم سراغ سطل آشغالايي كه توي محوطه باربري كاوه؛ نزديك ترمينال جنوب بود. دنبال چيزي مي‌گشتم كه خودم رو بپوشونم. يك كاور پلاستيكي پتو پيدا كردم. اون كاور پلاستيكي براي من حكم اتاق گرم يك هتل 5 ستاره رو داشت....... يك شبي، بعد از 4 شب بي‌خوابي، از ترمينال بيرون اومدم و يادم افتاد كه هيچ سرپناهي ندارم و بايد اين سرما رو تحمل كنم. گرسنه بودم، تشنه بودم، خمار بودم، بي‌پول بودم. پياده رفتم سمت پارك بعثت. به ورودي پارك كه رسيدم، ديگه چيزي يادم نبود. سرما حواسم رو برده بود. نشستم كنار جدول خيابون. سرم رو گذاشتم لبه جدول و توي همون سرما، بي‌هوش شدم از گرسنگي و خماري. سرما رو حس مي‌كردم ولي هيچ قدرتي براي بلند شدن نداشتم. نزديك صبح، سرما به اوج رسيده بود. توي همون بي‌هوشي، حس كردم چيزي روي تنم انداخته شد. احساس گرما كردم. انقدر بي‌حس بودم كه هنوز توان باز كردن چشمم رو نداشتم. در همون حال نيمه بي‌هوشي، بوي پتو رو فهميدم. بوي پتوي سربازي رو فهميدم. چشمم رو باز كردم. ديدم دو تا پتوي سربازي روي تنم انداخته شده. دور و برم رو نگاه كردم. هيچ كسي نبود. اون موقع پامو زير پتو دراز كردم. با گرما خوابم برد. بعد از 7 سال، هنوز وقتي توي خونه، توي سرما پامو زير پتو دراز مي‌كنم، ياد اون شب و اون حس مي‌افتم.........»

اينها حرف‌هاي امير است. امير، 3 سال از سال‌هاي پاياني اعتيادش، كارتن‌خواب بود. كارش به قمير و كوره‌خوابي نكشيد اما خاطرات تلخي از زمستان‌هاي بي‌خانماني‌اش داشت. امير، پيش از آنكه گرفتار بند مواد شود، طلاساز بود. ديروز روزهاي پاكي‌اش در جمع بچه‌هاي «طلوع بي‌نشان‌ها» را شمرد: « 8 سال و 4 ماه و 17 روز» امير امروز صاحب يك مغازه ميوه‌فروشي نزديك همان خياباني است كه بارها كنج خرابه‌هايش، به سياهي شب چشم دوخت تا سپيدي صبح برسد .....
كوروش گرامي؛ مدير مرکز کاهش آسیب اعتیاد در شمال پایتخت، از 15 سال قبل تا امروز، تابستان و زمستان، پاييز و بهار، در جوار وسيع‌ترين پاتوق مصرف مواد پايتخت؛ دره فرحزاد، به صدها معتاد بي‌خانمان مستاصل غذاي گرم و لباس و سرنگ و چاي داده و مي‌گويد امروز بچه‌هايي هستند كه 15 سال است که ساكن دره هستند و 15 سال است که معتادند و 15 سال است که به مركز كاهش آسيب كوروش مي‌آيند و پا به پاي شب و روزهاي سياه دره‌اي كه قباله اقبالش با قصه مرگ و فراموشي و گم شدگي بسته شده، پير شده‌اند و به خط پايان، نزديك‌تر. سه ساعت بعدازظهر دیروز كه كوروش گرامي درباره وضعيت مراجعات معتادان بي‌خانمان ساكن دره برايم تعريف مي‌كرد، بارش برف ادامه داشت و دماي منطقه به دو درجه زير صفر رسيده بود. 
«10 ساعته (از 5 بامداد تا 3 بعدازظهر) كه بارش برف ادامه داره. الان اينجا ارتفاع برف به حدود 50 سانت رسيده و دماي هوا داخل دره كه سردتره، 5 درجه زير صفره. دره فرحزاد بابت سرماي هوا بدترين نقطه تهرانه. وقتي در باقي مناطق شهر، بارون مي‌باره، اينجا برف به سر كارتن‌خوابا مي‌ريزه. بچه‌هاي دره، وقتي پيش ما ميان كه از برف و بارون خيس شدن، لباسشون گلي شده، سردشونه يا گرسنه هستن. وقتي توي دره برف مي‌باره و دماي هوا به زير صفر مي‌رسه، آدم عادي هم نمي‌تونه بيشتر از دو ساعت دوام بياره. اين بچه‌ها، در بهترين حالت و اگه موادشون رو هم كشيده باشن، وقتي دو ساعت زير برف و در هواي زير صفر بمونن، بدنشون خالي مي‌كنه و هر چي كشيده بودن، بي‌اثر ميشه و چون همه‌شون هم سوءتغذيه شديد دارن، اون موقع است كه اگر كمكي بهشون نرسه و سرپناهي نداشته باشن و به مكان گرمي منتقل نشن، يخ مي‌زنن. البته چند ماهه كه تعداد كارتن‌خواباي جنوب دره كم شده چون از تابستون امسال، نيروي انتظامي داخل دره مستقر شده و كارتن‌خوابا به شمال دره و مناطق دورتر از دسترس رفتن. در اين چند هفته كه بارندگي در كل دره ادامه داشته، گشت سيار ما سراغ كارتن‌خواباي شمال دره رفته كه بهشون خبر بده ما در اين ايام پذيرش شبانه‌روزي داريم و هر موقع خواستن، مي‌تونن بيان و هم داخل مركز استراحت كنن و هم غذا و لباس گرم بگيرن و امكان استحمام و درمان رايگان بيماري‌هاي عفوني شون هم با اعزام به بيمارستان امام فراهم شده. خوشبختانه تا امروز و با وجود اينكه امسال سرماي هوا خيلي خيلي شديدتر بود، فوت به علت يخ‌زدگي نداشتيم و هر شب تعداد زيادي از بچه‌هاي دره به مركز ميان. براي پذيرش همه‌شون جا داريم و به همه‌شون پتو و لباس و غذاي گرم مي‌ديم. اين چند شب، براي بچه‌هاي داخل دره؛ اون بچه‌هايي كه نمي‌خواستن از پاتوقشون بيرون بيان يا اونايي كه نقاط دورتر بودن و توان اومدن به مركز نداشتن هم پتو و لباس گرم برديم، 80 دست شال گردن و كلاه بافتني نو و 50 شلوار پشمي بين‌شون توزيع كرديم كه كمتر سردشون بشه. آسمون دره كمي باز بشه، براشون زغال مي‌برم كه مثل پارسال، توي پيت حلبي آتش روشن كنن....» 
گرامي مي‌گويد كه در اين چند هفته كه سرماي هواي دره فرحزاد، ركورد چند ساله‌اش را شكست، تزريق هرويين بين بچه‌هاي دره بيشتر شده چون شيشه و هرويين، قدرت نگهدارندگي بالاتري در مقايسه با ساير روانگردان‌ها يا مخدرهاي سبك دارد علاوه بر اينكه وزش باد و توفان و بارش برف و باران هم عامل ديگري براي تصميم به تزريق به جاي تدخين است، چون وزش باد و توفان، باعث پخش و پراكنده شدن هرويين از روي كفي مي‌شود و بارش برف و باران هم هرويين و كفي را خيس و نمدار و غير قابل مصرف مي‌كند. غير از اينها، عامل مهم‌تري كه در نيمه دوم امسال باعث افزايش تزريق دوا  بين بچه‌هاي دره شده، گراني سرسام‌آور قيمت خرده‌فروشي هرويين و شيشه در پاتوق‌هاي دره بوده؛ دوا؛ گرمي 200 تا 250 هزار تومان، شيشه، گرمي 200 هزار تومان. از آنجا كه اغلب بچه‌هاي ساكن دره، چند مصرفي و مصرف همزمان شيشه و هرويين دارند، روزي 400 هزار تومان هزينه مواد براي معتاد كارتن‌خوابي كه جز جمع كردن ضايعات و گدايي و فروختن فال و دود كردن اسفند سر چهارراه‌ها، هيچ امكان ديگري براي تامين هزينه مواد ندارد، گزينه آخر را همان اول پيش پاي كارتن‌خواب‌هاي دره گذاشته و بچه‌ها به انتخاب اقتصادي‌ترين روش مصرف ناچار شده‌اند. گرامي همه اينها را مي‌داند و مي‌شنود و مي‌بيند و هر طور شده، هزينه تهيه يك وعده غذاي هفتگي با گوشت قرمز، گوشت مرغ، برنج يا ماكاروني را جور مي‌كند تا اين بچه‌ها كه با اين تورم بازار عرضه مواد، ديگر تواني براي اعتياد كم خطر ندارند، حداقل از فقر كالري جان ندهند. 

كارتن‌خواب‌ها چطوري يخ مي‌زنند؟ 
سيد صادق شيرازي، پزشك عمومي و درمانگر اعتياد است. مي‌گويد كه كارتن‌خواب‌ها فقط در يك صورت در معرض خطر يخ زدن هستند؛ نشئه يا خمار باشند و تنها باشند و در سرماي زمستان، به خواب نشئگي يا بي‌هوشي خماري بروند .
«احتمال يخ زدن معتادان بي‌خانمان در فصل زمستان و در هواي سرد معمولا كم است، چون در هواي سرد، موقع مصرف مواد پاي آتش و دور هم مي‌نشينند و حواس‌شان هم متوجه احوال همديگر هست و در اين شرايط به ندرت ممكن است دچار سرمازدگي و مرگ بر اثر يخ‌زدگي بشوند. يخ‌زدگي و مرگ بر اثر سرما موقعي اتفاق مي‌افتد كه كارتن‌خواب تنها باشد و چه در زمان خماري يا بعد از مصرف و در زمان نشئگي، بي‌حواس شود و در يك خواب عميق ناشي از خماري يا نشئگي فوت كند. يخ‌زدگي، بر اثر سرمازدگي اندام‌ها و زماني كه درجه بدن انسان از دماي محيط پايين‌تر بيايد، اتفاق مي‌افتد. ارگان‌هاي بدن در يك دماي معمول عملكرد دارند اما وقتي دماي بدن كاهش پيدا مي‌كند، عملكرد ارگان‌ها مختل مي‌شود و در واقع فرد بر اثر نارسايي ارگان‌ها فوت مي‌كند. مشكلي كه امروز با آن مواجهيم، كاهش اعتماد كارتن‌خواب‌ها براي مراجعه به سرپناه‌هاي شبانه و گرمخانه‌ها به دليل موارد متعدد بازداشت و دستگيري معتادان خياباني از اين مكان‌ها براي انتقال به اردوگاه درمان اجباري است. كاهش اعتماد معتادان بي‌خانمان از مراجعه به مراكز حمايتي، به خصوص از حدود سه ماه قبل كه قيمت هر گرم هرويين به بالاي 250 هزار تومان رسيد، در اين هواي سرد و به خصوص در مناطقي مثل دره فرحزاد يا بيابان‌هاي اطراف تهران كه به دليل باز بودن اطراف منطقه، سوز و سرماي مشابه مناطق شمالي شهر دارند، مي‌تواند آنها را در معرض سه خطر جدي قرار دهد؛ يخ‌زدگي به دليل بي‌سرپناهي در برف و سرماي خيابان، افزايش تزريق مواد و اوردوز بر اثر مصرف بالا، شيوع دوباره اچ‌آي‌وي و هپاتيت C بين مصرف‌كنندگان تزريقي مواد.»

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون