• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5431 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲ اسفند

گزارش «اعتماد» از مصايب نشر آثار موسيقايي در سال‌هاي گذشته

هيهات‌‌هاي ناشرانِ آوا و نوا

آيا صنعت نشر آثار هنري در ايران به پايان عمر خود رسيده است؟

سيمين  سليماني

حوزه فرهنگ و هنر و اهميت آن در ايران، با وجود اينكه همواره موضوع شعارهاي سياستمداران و سياستگذاران امور فرهنگي بوده است، هميشه از چالش‌ها و گاه حتي بحران‌هاي جدي رنج برده است. اين چالش‌ها البته در دوره‌هاي مختلف با فراز و فرودهايي همراه بوده، اما اهالي فرهنگ و هنر هيچ‌گاه از گزند آنها در امان نبوده‌اند. امر نشر محصولات و توليدات هنري نيز به عنوان يكي از مهم‌ترين امور فرهنگي از اين قاعده مستثني نبوده و از آنجا كه انتشار يك اثر در واقع عمومي‌سازي آن اثر است، بار سنگيني را در اين حوزه به دوش مي‌كشد. وقتي يك آلبوم موسيقي يا يك كتاب موسيقي توسط دست‌اندركاران آن براي چاپ آماده شد، تازه مرحله خطير انتشار آن اثر آغاز مي‌شود. ناشران در جامعه ما اگرچه با مشكلات حوزه خود از ابتدا كم و بيش آشنا بوده‌اند، اما شايد به جرات بتوان گفت دوره كنوني براي آنها دشوارترين موقعيت‌ها را رقم زده است. فراگيري كرونا نفس ناشران را براي كار به شماره انداخت و پس از آن دوره، اميد مي‌رفت كه بتوانند از جا بلند شده و نفسي تازه كنند كه هنوز مدتي نگذشته با جريان اعتراضات و مهيا نبودن بستر براي ارايه آثار هنري مواجه شدند. حالا كه حوزه نشر در يكي از دشوارترين دوره‌هاي خود به‌سر مي‌برد، سراغ چند نفر از ناشران رفتيم تا از زبان خودشان بشنويم كه با چه مشكلاتي روبه‌رو هستند.

رفع سياست‌هاي محدودكننده  كارگشاترين اقدام
ارژنگ آقاجري، مدير نشر تلسك در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد: «ما با موضوعي كلان مواجهيم و آن مساله وضعيت توليدات فرهنگي، هنري در جامعه است. در موقعيت‌هايي ممكن است جامعه با بحران روبه‌رو شود، مي‌دانيم كه بحرا‌ن‌ها در تمامي عرصه‌هاي اجتماعي تاثير مي‌گذارند؛ از جمله آنها توليدات و فعاليت‌هاي فرهنگي و هنري است. كرونا هم با توجه به اينكه يك انقلاب زيستي را در سراسر جهان رقم زد، باعث شد كه در اولين تاثير خود، هم‌آيي‌ها و مجامعت‌هاي انساني و فرهنگي آسيب ببينند. اين مساله را در سينما، تئاتر و موسيقي تجربه كرديم. موسيقي توسط كنسرت‌ها و اجراهاي موسيقي در تمامي فستيوال‌ها و رويدادهاي هنري و حتي موسيقي كه در سراسر جهان به موسيقي خياباني معروف است و در خيابان‌ها اجرا مي‌شود، در اين دوره دچار آسيب جدي شد. در روزهاي ابتدايي شيوع بيماري اولين چيزي كه از رونق افتاد، اجتماعات گوناگون و متكثر مردمي بود. در نتيجه موسيقي براي مدت قابل ‌توجهي به سمت توليدات خانگي رفت و پنهان و رفته‌رفته كوچك‌تر شد و كمي طول كشيد تا توانست براي خود مفري پيدا كند كه آن هم فضاي مجازي و آنلاين بود. البته وضعيتي كه به واسطه كرونا در ايران و جهان رخ داد، باعث شد در ادامه شاهد افول شديد موسيقي و توليدات موسيقي باشيم و در واقع در اين برهه اقتصاد موسيقي فلج شد. از طرفي متاسفانه سياست‌هاي درستي هم براي حمايت از فرهنگ و هنر اتخاذ نشد و بخش بزرگي از موسيقي كه بخش غيرپاپ موسيقي بود به محاق رفت و اقتصاد و تمام شرايط لازم براي بقاي آن منتفي شد. حتي با بهبود شرايطي كه كرونا رقم زده بود، شرايط موسيقي باز هم بهتر نشد؛ چراكه جامعه ما همواره به سمت بحران‌هاي جديدتر و جدي‌تر رفت و عامل اصلي آسيب‌زننده كه وضعيت اقتصادي بود روز‌به‌‌روز بدتر شد و نيازها و اولويت‌هاي جامعه هر روز دچار تغيير و تحول عميق‌تري شدند و موسيقي هم همين‌طور در فهرست اولويت‌ها به رتبه پايين‌تر سقوط كرد. در نيمه دوم سال جاري هم در پي اعتراضاتي كه رخ داد، جامعه نيازهاي فوري و آني خود را بازتعريف كرد و هنرمندان و اهالي فرهنگ و هنر هم به صورت طبيعي نسبت به اوضاع جامعه واكنش نشان دادند و همه اين مسائل باعث شد كه به‌طور طبيعي فعاليت‌هاي حوزه موسيقي نيز تحت تاثير قرار گيرد.»
آقاجري در پاسخ به اينكه آيا راهي براي برون‌رفت از اين شرايط وجود دارد يا خير، اين‌طور پاسخ مي‌دهد: «اولين نكته تشكيل و تخصيص بنيادهاي حمايتگر مالي است به شكلي كه به ‌صورت موثر و بدون تزريق هرگونه سليقه خاص يا تعيين هرگونه محدوده‌هاي ايدئولوژيك براي توليدكنندگان و خالقان فرهنگ و هنر، تنها نقش حمايتگر داشته باشند. اين موضوع منوط به راه‌اندازي نهادهاي عمومي است كه مسووليت خود را تنها در اجابت و اطاعت از سليقه و برنامه‌هاي پيشنهادي توليدكنندگان خلاق و تهيه‌كنندگان آثار هنري و نهادها و موسسات فعال بدانند. نهادهاي حمايتگر عمومي بايد علاوه بر حمايت مالي و ايجاد ضمانت‌‌هاي اقتصادي، تلاش خود را بر تنظيم ساختار سرمايه‌اي كه در بخش خصوصي است، منتقل كنند و مانع انحصارطلبي و تمركزگرايي شوند تا موسسات فرهنگي آزاد و مستقل بتوانند در يك هواي تازه و با استقلال نظر و راي و فضاي عادلانه اقتصادي دست به توليدات فرهنگي بزنند.
اقدام ديگري كه منجر به گشايشگري مي‌شود، برداشتن تمامي سياست‌هاي محدودكننده است كه در اين چند دهه بر موسيقي تحميل شده و مي‌توان گفت كارگشاترين، عاجل‌ترين و فوري‌ترين اقدام به شمار مي‌آيد. با برداشتن اين محدوديت‌ها با تنوع و تكثر آثار مواجه خواهيم شد و شرايط رقابت نيز بهبود خواهد يافت‌؛ از جمله‌ اين محدوديت‌ها، حذف شرايط انحصاري در موسيقي آوازي ايراني و دادن آزادي بي‌قيد و شرط براي حضور صداي زنان است. همين‌طور در راستاي حذف تمامي انواع و اقسام مجوزهاي مختلفي كه براي فعاليت هنرمندان صادر مي‌شود، ‌بايد شرايط نشر و توليد را به خود ناشران و توليدكنندگان تفويض و واگذار كنند. همچنين بايد از تعطيلي‌هاي سليقه‌اي برخي جريان‌هاي موسيقايي و رويدادهاي هنري جلوگيري شود. تعطيلي رويدادهاي موسيقي و لغو ناگهاني مجوزها و امثال آن در جاي‌جاي كشور، باعث يأس و نااميدي در تمامي اين سال‌ها بوده و هيچ‌گاه نبايد رخ دهد. واگذاري و رها كردن كليه مسائل مربوط به امور زيبايي‌شناسي آثار هنري و نيز مساله نقادي فرهنگ را هم به رسانه‌هاي آزاد، مستقل، نخبه‌گرا، علمي و دانشگاهي بسپارند و انتقال مرجعيت به آنها را به سرعت انجام دهند، چراكه آنها تنها مرجع صاحب صلاحيت در اين امور هستند و نقد عرصه‌هاي مختلف فرهنگ و هنر كه شرط لازم و كافي براي ارتقا و اعتلاي فعاليت‌هاي فرهنگي جوامع است بايد به دست آنها انجام شود. علاوه بر آن عامل ديگري كه مي‌تواند موثر باشد، برداشتن تمامي محدوديت‌هاي فضاي آنلاين و رونمايي از يك اينترنت آزاد و كارآمد است، چون فضاهاي آنلاين و مجازي، عرصه ارايه و نمايش مستقيم و بلاواسطه آثار هنري است كه باعث رشد آثار، بازاريابي موثر براي هنر و در نهايت رونق اقتصادي هنر مي‌شود و همين‌طور ارتباط رو در روي هنرمندان و مردم بدون هيچ نظارت و دخالتي در آنجا انجام مي‌شود. اين‌ بسترهاي كمكي كه بعد از فراگيري كرونا رونق بيشتري پيدا كرده بودند، اكنون در انسداد مطلق هستند و اين وضعيت هيچ نتيجه‌اي نخواهد داشت جز آسيب‌هاي عميق، مايوس‌كننده و جبران‌ناپذير كه تاثيراتش را نه تنها در زندگي روزمره به ‌شكل جراحات و صدمات خسارت‌بار در فرهنگ عمومي مي‌بينيم، بلكه هر آنچه از فرهنگ و تاريخ به شكل وظيفه‌ شهروندي تحويل آيندگان مي‌دهيم نيز دور از فخر و مباهات خواهد بود.»

صنعت نشر در ايران به پايان راه رسيده است
نيما جوان، مدير نشر و پخش جوان نيز به «اعتماد» مي‌گويد: «اگر بخواهم از مصايب صنعت نشر در ايران بگويم، ترجيح مي‌دهم شما را به مراسم تدفين دعوت كنم. ديگر اينجا انگار پايان راه است. نه به دنبال راهكار مي‌توان بود و نه مي‌شود خيال خام پروراند، نشر موسيقي در ايران شرايط وخيمي را تجربه كرده و هنوز در شرايط بحران غرق است و همه اينها به خاطر بي‌مسووليتي و بي‌كفايتي بسياري از مسوولان امر است كه چنين شرايطي را براي يك كار فرهنگي رقم زده‌اند. يكي‌يكي در حال تعطيل شدن هستيم. بخش مهمي از فرهنگ را مولفان موسيقيدان و ناشران توليد مي‌كنند، اصلا لزومي ندارد كه در مورد يك امر بديهي توضيحي بدهم كه توليد فرهنگ اصل و اساس يك سرزمين و حكومت‌داري است. متاسفانه مسوولان ما گويي به قتل عام موسيقي آمده‌اند، آن هم در هر حوزه‌اي. نفس‌هاي جامعه موسيقي با سياست‌هاي نادرست به شماره افتاده بود كه بيماري كوويد 19 وارد ايران شد، تمام كسب و كارها مختل شد چه برسد به موسيقي و نشر كه اصلا از ابتدا كسي به آن توجه نمي‌كرد و در اين ميان هيچ مسوولي، مسووليت مراقبت از بخش مهم موسيقي را نپذيرفت، كجاست حمايت‌ها و وام‌هايي قرار بود، اعطا شود. ما مانديم و حوض بي‌آب و ماهي‌مان، در اين بين بخش پاپ كه داراي گردش مالي بيشتري بود، قدري جان سخت‌تر ظاهر شد، اما شاخه‌ها و بخش‌ها و گونه‌هاي ديگر موسيقي، شكست و فرو ريخت و ما به عنوان ناشر شاهد اين فروريزي و اين تخريب عميق بوديم اما ديديم كه خم به ابروي هيچ مسوولي نيامد. نه برنامه‌ريزي و تدبيري صورت گرفت و نه حتي دلجويي زباني؛ هيچ. ناشران همچون هميشه روز به روز وضعيت بدتر را تجربه كردند. هر روز با يك بهانه و پس از فراگيري كرونا هم شاهد فضاي ملتهب جامعه بوديم، تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل كه هيچ‌گاه انگار بنا نبوده كه حوزه نشر موسيقي اندكي فراغ خاطر پيدا كند و هر روز تنها شرايط وخيم‌تر شده است.»
جوان عنوان مي‌كند: «حالا در اين ميان و در اين برهه كه عملا چيزي از پيكره نشر نمانده، زمزمه قطع شدن بيمه ناشران هم كه شنيده مي‌شود. گردش مالي در 99درصد از بدنه ناشران به صفر رسيده است و جالب اينكه به جاي حمايت از سوي مسوولان يك خبر عجيب هم به گوش مي‌رسد و آن اينكه معافيت مالياتي بخش موسسات فرهنگي هم در حال لغو شدن است. در اين شرايط ديگر حرفي براي گفتن نمي‌ماند كم‌كم ما متخصصان نشر، به سمت مشاغل ديگري بايد برويم كما اينكه همين الان ناشراني را مي‌شناسم كه در حال مسافركشي هستند. حالا انگار وقتش رسيده كه مسوولان زحمت نشر هم در كنار ديگر مسووليت‌هاي ديگرشان بر دوش بكشند، چراكه ديگر با اين اوضاع ناشري نمي‌تواند فعاليت كند. ما ديگر رسما چند وقت ديگر همه نشرها را در حال احتضار خواهيم ديد.»

تغيير در گرو فرهنگ‌سازي و آموزش است
افشين معصومي، مدير نشر نغمه حصار درباره اوضاع كنوني حوزه نشر به «اعتماد» مي‌گويد: «ما در چند ساله اخير با دو ضربه مهلك روبه‌رو بوديم. كرونا يك ضربه مهلك به بدنه فرهنگ و هنر زد و موضوع اعتراضات و تبعات آن هم ضربه ديگري به آن وارد ساخت. يكي به واسطه بيماري بود كه بدون علاج و راهكار بود و بايد منتظر مي‌شديم كه راهكاري پيدا شود. كرونا يك مشكل اساسي بود كه به دليل اپيدمي و پاندمي نمي‌توانستيم كنسرتي برگزار كنيم. دومي هم موضوع اعتراضات بود كه ما در واقع از فرهنگ خود ضربه مي‌خوريم اگر در دوران اعتراضات كنسرت‌ها كنسل ‌شد، به خاطر اين بود كه ديدگاه مردم و مسوولان نسبت به موسيقي نگاه جدي نيست، بلكه يك ديدگاه تفنني است و فكر مي‌كنند كه برگزاري كنسرت صرفا امري تفنني و تفريحي است، بنابراين بهتر است كه در اين موقعيت نباشد. در صورتي كه رفتن به رستوران، آرايشگاه، كافه و بسياري از امور ديگر از نظر آنها تفنني محسوب نمي‌شود. تنها چيزي كه به نظر من در اين مدت تفنني صِرف شد و اولويت بسيار پاييني داشت، موسيقي بود. اينها دو ضربه بودند كه از كرونا و اعتراضات به موسيقي وارد شدند. من هميشه به مساله فرهنگ‌سازي و آموزش تاكيد دارم و اينها دغدغه اصلي من هستند و ساليان سال است كه در امر آموزش در بستر فرهنگ، كاري صورت نگرفته است و انتظار داريم جامعه خود به خود به پختگي برسد كه اين مساله فقط در بستر آموزش اتفاق مي‌افتد. ولي ما هنوز در جامعه به اين نقطه نرسيديم و در پي آن به فرزندان خود آموزش نداده‌ايم كه موسيقي امري تفنني نيست، بلكه يك هنر جدي است كه مي‌تواند درآمدزا باشد؛ اوضاع با اين شرايط از اين بهتر نمي‌شود.»
او ادامه‌ مي‌دهد: «وقتي ما در شرايطي به سر مي‌بريم كه مميز مالياتي از من مي‌پرسد كه كارم چيست و من در پاسخ مي‌گويم كه در كار موسيقي هستم و هنرمندان آلبوم‌هاي خود را به ما مي‌دهند، ما آنها را توليد كرده تبديل به سي‌دي مي‌كنيم و به بازار ارايه مي‌دهيم و مميز مالياتي به من جواب مي‌دهد كه تمام موسيقي‌ها كه در اينترنت به صورت رايگان هست، يعني چه كه شما آنها را روي سي‌دي ريخته و آنها را دوباره به مردم مي‌فروشيد. ديگر چه مي‌توان گفت؟ ببينيد ديدگاه آنها به شكلي است كه موسيقي به صورت رايگان وجود دارد. وقتي ديدگاه مميز نسبت به موسسه فرهنگي و هنري به اين شكل باشد باقي ديدگاه‌ها نيز كاملا مشخص است. اين در حالي است كه مميزها اصولا بايد انسان‌هاي كاردان و كارشناسي باشند كه به حوزه مربوطه اشراف كاملي داشته باشند. من فكر مي‌كنم كه بهترين كار، فرهنگ‌سازي و آموزش است كه اين دو راه‌هاي برون‌رفت از چنين شرايطي هستند كه به نظرم بنيادين است و بايد هر چه سريع‌تر آغاز شود.»
معصومي عنوان مي‌كند: «موضوع ديگري كه مي‌خواستم بگويم، اين است كه اكثرا مي‌بينم، چشم همكارانم هميشه به دولت و حاكميت است كه اوضاع را درست كنند ولي از آنجايي كه من كاري با حاكميت ندارم و عقيده‌اي ندارم كه حاكميت بايد در فرهنگ و هنر دخالتي داشته باشد، چراكه كارش چيز ديگري است و اگرچه كه بايد اسپانسري و حمايت كند ولي وقتي ما در اين مدت حمايتي از سمت آنها نديده‌ايم، ديگر حرفي نيست. در مدتي كه فراگيري كرونا بود چندين وام مطرح كردند كه بايد اسم بنويسيد و ما وامي با اقساط بلندمدت بدهيم تا ضربه نخوريد ولي همه وعده‌ها پوچ بود. حداقل من كسي از همكارانم را سراغ ندارم كه موفق شده باشد و چنين وام‌هايي گرفته باشد. مسوولان از وام‌هاي ۱۰۰، ۱۵۰ و ۵۰۰ ميليوني و... صحبت مي‌كردند كه همه كذب است. من بر اين اعتقاد هستم كه اين صنعت به اندازه‌اي پول‌ساز و به حدي محكم و پويا مي‌تواند باشد كه هيچ گونه احتياجي به دفتر موسيقي ندارد. كما اينكه دفتر موسيقي خودش اين مساله را فهميده و مي‌داند كه دفتر موسيقي در واقع دفتر مجوزدهي است. نه برنامه بلندمدتي، نه راهكاري براي مشكلات موزيسين‌ها و نه چشم‌اندازي براي موسيقي كشور دارد كه در موسيقي پاپ، نواحي و كلاسيك چه اتفاقي قرار است، بيفتد و چه هدف‌هايي را بايد دنبال كند. اصولا ما چنين چيزهايي را نداريم. ما يك دفتر موسيقي داريم كه تنها يك دفتر مجوزدهي است. كار خاصي هم نمي‌كند. فقط عده‌اي كنار هم نشسته‌اند و از اينكه كاري انجام شود يا خير، ايراد مي‌گيرند. خب تمام اينها مشكلاتي است كه حوزه نشر با آن دست و پنجه نرم مي‌كند و در اين بخش هم تنهاست، چراكه كلا تصميمي براي حمايت نيست. همان‌طور كه در ابتدا تاكيد كردم فرهنگ‌سازي و آموزش آن هم در بلندمدت مي‌تواند شرايط را تغيير دهد.»
حوزه نشر و چالش‌هاي پي در پي
سيامك عزيززاده، مدير نشر رهاب كه در حوزه نشر كتاب‌هاي موسيقي فعاليت دارد اين‌طور به «اعتماد» مي‌گويد: «پس از ورود كرونا و فراگير شدن آن در سطح كشور، شاهد آن بوديم كه آموزشگاه‌هاي موسيقي به عنوان يكي از مصرف‌كنندگان اصلي كتاب‌هاي موسيقي تقريبا با تعطيلي مواجه شدند. بخشي از اين تعطيلي‌ها اجباري و توسط دولت اعلام شد و برخي نيز به علت ترس مردم از انتقال ويروس كرونا بود. به‌تبع اين موضوع فروش كتاب‌هاي موسيقي كاهش چشمگيري داشت و به همين علت ناشران حوزه موسيقي از نظر اقتصادي دچار چالش اساسي شدند. به موازات اين مشكل حذف كاغذ تعاوني و آزاد شدن آن نيز موجب افزايش قيمت تمام شده كتاب‌ها شد. اما مشكل به اينجا ختم نمي‌شد. درحالي كه كرونا تقريبا به دوران پاياني خود رسيده بود، اعتراضات آغاز و در اين مقطع نيز فروش ناشران كمتر شد.»
وي ادامه داد: «از سويي كاغذ به عنوان اصلي‌ترين مواد توليد كتاب كه به‌طور آزاد توسط ناشران تهيه مي‌شد هر روز با افزايش قيمت دلار گران و گران‌تر مي‌شد. در نتيجه قيمت تمام شده كتاب‌ها بسيار بالا رفت. از طرف ديگر قدرت خريد مردم به‌ شدت پايين آمده بود. مردمي كه براي تامين كالاهاي اساسي خود قدرت خريد ندارند چگونه بايد كتابي را كه قيمت آن چند برابر شده است را خريداري كنند در حالي كه كتاب را در اولويت خريدهاي خود نمي‌دانند. در چنين شرايطي بسياري از ناشران براي تامين هزينه‌هاي توليد كتاب و حتي اجاره محل كار خود با چالش بسيار جدي مواجه شده بودند و هنوز هم هستند. افزايش قيمت پشت جلد كتاب‌ها، افزايش قيمت دلار و كاهش قدرت خريد مردم باعث شده كه امروزه كتاب از سبد محصولات بسياري از خانواده‌ها حذف شود و شاهد بوديم كه برخي ناشران به همين علت تغيير شغل داده‌اند.»
عزيز‌زاده ادامه مي‌دهد: «يكي از موارد مهم و زيربنايي كه بايد توسط دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به آن توجه شود به رسميت شناختن و توجه بيش از پيش به موسيقي است. موسيقي علاوه بر اينكه بر روحيه و فرهنگ مردم تاثيرگذار است، هنري است كه مي‌تواند بيانگر فرهنگ ملي و اقوام كشورمان باشد. قطعا اين نگرش زيرساختي تاثير مستقيمي بر توليد آثار موسيقايي در كشور كرده و حوزه نشر موسيقي را نيز فعال‌تر مي‌كند. چالش ديگر در حوزه نشر موسيقي عدم رعايت قانون كپي‌رايت در كشور است كه بسيار درباره آن صحبت شده و اين مهم نظارت جدي مبادي ذي‌ربط را مي‌طلبد. به عنوان نمونه در حال حاضر يكي از كتاب‌هاي پرفروش ما توسط سودجوياني به صورت غيرمجاز چاپ و فروخته شد. به‌رغم مدارك و مستندات كافي دال بر تخلف سودجويان پس از 3 سال پيگيري نويسنده هنوز نتيجه‌اي در اين زمينه حاصل نشده است. در حالي كه طبق ماده 23 قانون حمايت حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان هر كس تمام يا قسمتي از اثر ديگري را كه مورد حمايت اين قانون است به نام خود يا به نام پديدآورنده بدون اجازه او يا عالما عامدا به نام شخص ديگري غير از پديدآورنده نشر يا پخش يا عرضه كند به حبس تاديبي از 6 ماه تا ۳ سال محكوم خواهد شد. به نظر مي‌رسد كنترل تورم و تثبيت قيمت‌ها و افزايش قدرت خريد مردم مي‌تواند راهكاري براي خروج از اين وضعيت باشد. از طرف ديگر دولت مي‌تواند به‌طور عادلانه به ناشراني كه توليد‌كننده واقعي كتاب هستند، يارانه يا كاغذ دولتي عرضه كند. همسو با اين موضوع، دادن بن‌هاي كتاب به اقشار مختلف مردم نيز مي‌تواند اين چرخه را بهبود ببخشد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون