توضيح يك امدادگر هلالاحمر درباره چرايي استفاده مسوولان از هليكوپترهاي این نهاد
بالگرد هلالاحمر يا تاكسي وزير؟
گروه اجتماعي| پس از حادثه سقوط بالگرد هلالاحمر كه حامل وزير ورزش و جوانان بود، كاربران فضاي مجازي از زاويهاي ديگر به موضوع پرداختند و انتقادات زيادي را درباره اينكه چرا بالگرد يك نهاد درماني بايد در اختيار وزير ورزش باشد؟ به گزارش «اعتمادآنلاين» كاربران شبكههاي اجتماعي در اين باره نوشتهاند كه:
«- با چه مجوزي وزير ورزش از هليكوپتر متعلق به سازمان هلالاحمر استفاده كرده است. رييس سازمان هلال احمر بايد پاسخگو باشد.
- هزينه بالگرد را بايد از شخص وزير ورزش و همراهان گرفت و به حساب هلال احمر واريز كرد.
- هيچ دليل امنيتي و اضطراري براي استفاده از بالگرد هلال احمر براي حمل و نقل وزير ورزش وجود نداشته و ايشان و همراهانش، شخصا ضامن هستند.
- چرا بايد هليكوپتر هلال احمر در اختيار وزير ورزش باشه؟! وزير ورزش چه كار ضروري و مهمي ميتونه داشته باشه كه بايد هليكوپتر بره سفر؟!
- بيشتر از اين عصبانيام كه هليكوپتر هلال احمر كه بايد نهادي مستقل باشه را براي دوردور وزرا و مسوولان مصرف ميكنيد و اينطوري به فنا ميدين. الان دولت هزينه اين خسارت رو ميده؟»
درباره اين انتقادات يكي از امدادگران هلال احمر كه در حوادث و سوانح فراواني بوده توضيحاتي براي «اعتماد» ارسال كرده كه در ادامه بخشي از آن آورده شده است: «بگذاريد تجربه يك امدادگر که چند كاور امدادي پاره كرده بيشتر را برايتان بگويم كه انصاف در كلام، موجب دلشكستگي خدوم داغدار يا دلشكستهاي در ايران نشود. لااقل بدانيم پروتكلهاي هليكوپتري جمعيت هلال احمر چيست. يكم: از خواننده ميخواهم از خود بپرسد تا به حال سوار هليكوپتر بل يا ميل ۱۷ شدهاند؟ اگر يكبار شده باشيد ميدانيد كه سفر به مناطق كور جغرافيايي يا صعبالعبور با هليكوپتر يك تفريح راحتطلبانه نه براي شما و نه مسوول و مدير بحران نيست.
صداي گوشخراش و حالت امنيجيب دلات باعث ميشود كه براي بار دوم تجربهاش را كنار بگذاري. چون يك پرنده در حال سياحت آسمان نيستي. يك آدم تحت فشار توي آسانسوري هستي كه ممكن است حمله هراس به شما دست دهد.
۲- اگر اشتباه نكنم در دوره رياستجمهوري نهم، هليكوپتر هلال احمر براي انتقال رييسجمهور در منطقه فيرزكوه دماوند، اعلام نياز كرد و همين ميل ۱۷، بالش به سيم فشار قوي خورد و نزديك بود رييسجمهور وقت كشته شود. بارها براي مسوولان بحران شرايط مرگ و زندگي پيش آمده چون ناوبري هليكوپتر سيار و در مناطق فرودگاهي نيست. نشستن در منطقهاي است كه ممكن است خاك و سنگ و يخ و برفش، هليكوپتر را سرنگون كند. يك سرعت باد نامناسب يا اوضاع جوي، خلبان و سرنشين را تا حد مرگ ميبرد.
۳- وظيفه هلال احمر در بخش هوايي، نقل و انتقال مجروح و بار و كمك و چادر است. ولي بخشي از آن پروژه خدمترساني به مناطق كور جغرافيايي و همكاري در آن است. مثلا يك پروژه محروميتزدايي در كرمان يا كردستان. اكسپت ماجرا براي شناسايي و اعزام براساس توجيه فني منطقه است نه هوس وزير و وكيل. توپولوژي مناطق ايران و بافت ۴ اقليمش گاهي ناگزير از سفر هوابردي است. فرقي نميكند هليكوپتر براي كشور است. با اورهال سنگين، سوخت گران و كمياب و تحريمهاي ظالمانه. اما گاهي يك ماموريت براي منطقهاي محروم به اندازه انتقال يك مجروح اهميت دارد. يك انسان يا يك روستایي محروم ايران، خرج نجاتش از مرگ يا محروميت گاهي يكسان است و جمعيت يا نهادهاي ديگر خرج و آبرو و امكان سانحه آن را ميپردازند.
۴- اگر تحريم تجهيزات و وسايل دوگانه (از جمله هليكوپتر) از سوي غرب نبود، كشور شايد اين وسيله را از بازار جهاني تهيه ميكرد و از جمعيت درخواست كمك نميكرد.
۵- كسي براي كيف و حال و خوشي و لذت پرواز سوار ميل ۱۷ جمعيت نميشود. اگر يكبار تجربه آن را داشتيد و خطرش را به چشم خود ميديديد، براي سلامتي دكتر سجادي و همراهان دعا، براي آن عزيز جانباخته مغفرت و بر جمعيت هلال احمر كه مرغ پرواز شناسايي و سيمرغ كمك به محرومان سوانح است مدد ميرسانديد. امدادگرش آنچنان مظلوم. كادر پرواز ماموريتش چنين غريب. جفا كشيم و ملامت بريم و به خاطر مردم ايران لبخند ميزنيم.»