• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5439 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۱۱ اسفند

براي دكتر سيدجواد طباطبايي

پژوهشگري كه پرسش از زوالِ ايران را انديشيد

رحيم محمدي

خبر درگذشت استاد پيشين ما آقاي دكتر جواد طباطبايي (آذر ۱۳۲۴ ـ اسفند ۱۴۰۱) پس از سال‌ها بيماري، خبر خيلي تاثر‌انگيزي است. آنچه از تدريس و گفتار ايشان از اوايل دهه ۷۰ شمسي همچنان در ذهن اين دانشجو برجسته مانده است، يكي دقت سخت‌گيرانه ايشان در به كار بردن واژگان و مفاهيم بود كه از همان سال‌ها خصلتي در ذهن دانشجويانش مي‌كاشت كه در نسبت «زبان فارسي» و «علم مدرن» بسيار دقيق باشند و در اين نسبت بسيار فكر كنند. ديگري فراست فوق‌العاده ايشان در طرح پرسش بود، من در همه سال‌هاي دانشجويي، كمتر استادي ديدم كه مانند ايشان اهميت پرسش و پرسيدن را به دانشجويانش القا كند.
خاطرم هست حدود ۵ سال پيش كه نقد و بررسي چند تا از كتاب‌هاي ايشان در پژوهشگاه علوم انساني در چند سمينار مورد توجه دوستان قرار گرفت، در تلگرام خبر را به ايشان دادم كه معلوم شد ايشان از قبل مي‌دانستند و ناخرسند هم بودند. از ايشان خواهش كردم اگر مي‌توانند چيزي در مورد اين سمينارها و نقدها بنويسند تا به اطلاع دوستان برسانم، ايشان به اين مضمون پاسخ دادند؛ من همه كارها را تعطيل كرده‌ام حتي داوري يك رساله‌اي را كه در دانشگاهي (در اروپا) پذيرفته بودم، نتوانستم انجام دهم. گفتند؛ حال من ديگر مساعد اين كارها نيست. به هر حال من هم درگذشت ايشان را به خانواده و دانشجويان و دوستانش تسليت مي‌گويم.
شايد با احتياط بتوان گفت؛ طباطبايي غالبا ازتوقف و زوال و توسعه و تجددِ «امر ايرانشهري» در دوره‌هاي قديم و جديد طرح پرسش كرد كه ايشان خود از آن به «مساله ايران» ياد مي‌كرد و تعدادي از پرسش‌هاي اساسي اين حوزه را به دقت در پژوهش‌هاي خود ايضاح كرد و مهم‌تر اينكه او در پژوهش‌هاي خود، روشي از پرسيدن و پژوهيدن و انديشيدن را باب كرد كه پيش از او چندان مرسوم نبود. من اين را بسان ميراث اصلي طباطبايي مي‌فهمم كه در آثار اصلي او از جمله؛ خواجه نظام‌الملك طوسي، ابن خلدون و علوم اجتماعي، تاريخ انديشه سياسي در ايران، زوال انديشه سياسي در ايران، مجموعه چند جلدي «تاملي درباره ايران»، تاريخ انديشه سياسي جديد در اروپا، به ظهور رسيده است.
البته مدتي كساني از اهل سياست و رسانه كه او را نمي‌فهميدند و نسبتي با تفكر و پژوهش‌هاي او نداشتند، ايشان را به ايدئولوژي و سياست فروكاستند تا جرعه‌اي از او را در كاسه آلوده‌ ايدئولوژي و ناسيوناليسم سر بكشند و آنچه در حد خودشان بود از او حرف بزنند و با او معامله كنند. البته من كه باشم كه اين كسان را مذمّت ‌كنم و اصلا نكوهيدن چون مني چه تاثيري مي‌تواند داشته باشد؟ اما به هر حال بهتر مي‌بينم از اهل دانشگاه و پژوهش و تفكر خواهش ‌كنم؛ حالا كه او در ميان ما نيست و خيلي از قيودات دست و پاگير سقوط كردند، به مطالعه و تامل در «آثار اصلي و پژوهشي» طباطبايي همت كنند و كساني كه مي‌توانند به صراحت و به سختي به نقد و سنجش آثار و مفاهيم و نظريه‌هاي او بپردازند. من كم و بيش هنگام مواجهه‌ با «آثار و پژوهش‌هاي اصلي طباطبايي» متوجه اين نكته شده‌ام كه آثار او خيلي فوري پاداش هر منتقد و سنجشگري را مي‌پردازند، شايد بتوان گفت؛ هيچ منتقدي بي‌بهره از خرمن افكار و يافته‌ها و پرسش‌هاي او، نمي‌تواند از او جدا شود. 
در موقعيت كنوني كه «دانشگاه ايراني» به توسط سنت و تئولوژي و ايدئولوژي و سياست و عاميانگي به كلي محصور و محدود شده است و از دانشگاه ماشينِ بي‌خاصيتي به اسم «نهادِ آموزشِ عالي» ساخته‌اند، شايد ميراثِ اصلي پژوهش‌هاي طباطبايي مي‌توانند راهي به «خودآگاه شدن دانشگاه نگون‌بخت ايراني» باز كنند و اصولا اين انتظار از مسير مطالعه و نقد و سنجش و گاهي حتي واسازي آثار او و كساني مثل او ممكن مي‌شود.
يك چيز در آثار طباطبايي اغلب به شكل‌هاي مختلف جاري است و گاهي او را سخت خشمگين مي‌كند، به‌طوري كه گاهي بانيان و بازتوليدكنندگان آن را به سختي مي‌نوازد و آن مشكله «گريز از پرسش» است. وي در جايي به اين مضمون نوشته است: باري گريز از پرسش نشانه نبودن پرسش نيست، بلكه نشانه نا‌آگاهي ملتي است كه توان طرح خردمندانه پرسش و يافتن پاسخي به آن را ندارد... پرسشي كه طرح نشده باشد پاسخي در خور نمي‌يابد .... ايرانيان به واسطه اينكه دريافت خردمندانه‌اي از سرشت جامعه انساني را پيدا نكرده‌اند، آشكار شدن هرگونه بحراني را همچون آسيبي اجتماعي تلقي كرده و آن را به عنوان بيماري ننگين زير حجابي پنهان مي‌كنند و چندان با گلاب شست‌وشو مي‌كنند تا بوي الرحمان از همه اركان آن بلند شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون