به بهانه زادروز عصمت باقرپور
آن نام و نواي دلكش
گروه هنر و ادبيات| اوايل اسفند سال 1303 عصمت باقرپور، معروف به دلكش در بابل زاده شد. او يكي از خوانندگان كمنظير ايران به شمار ميرود كه نامش را در تصنيفهاي اصيل ايراني و پاپ و همچنين موسيقي فولكلور نيز ميبينيم. برخي حجم بالاي صداي دلكش و مضاف بر آن قدرت و وسعت صدايش را با صداي دوران جواني و ميانسالي ابوالحسنخان اقبال آذر مقايسه كرده و گفتهاند كه دلكش نيز همانند او از سينه ميخواند.
دلكش فقط خوانندگي نكرد، با آن صداي بينظير در عرصههاي ديگر هنر نيز سر كشيد و ظاهر شد. او در چند فيلم سينمايي بازي كرد و همچنين در چند مورد با تخلص نيلوفر ترانهسرايي هم كرده است؛ از جمله ترانههايي كه او خود نوشته و خوانده، ميتوان به ترانه «ساز شكسته» اشاره كرد. عصمت باقرپور ترانههايش را به دو زبان فارسي و مازندراني خوانده است.
گفته ميشود كه روحالله خالقي براي آغاز حرفه عصمت، نام هنري «دلكش» را برگزيد. دلكش نام گوشهاي از دستگاه ماهور است. در مدت زمان كوتاهي كه از پيوستن دلكش به راديو گذشته بود، در حالي كه او تنها ۲۱ سال داشت، به جمع بزرگان راديو پيوست. به دلكش القابي چون «زن حنجره طلايي» و «بانوي آواز ايران» را هم دادهاند.
دلكش هم از آن دسته از خوانندگان منحصر به فرد و كمنظيري به شمار ميرود كه خوانندگي و هنرش را پس از انقلاب كنار گذاشت و در وطن ماند و در تهران زندگي كرد. در حالي كه مردم صداي او را به خاطر داشته و دارند، صدايش در ايران خاموش شد. او در گفتوگويي خاطره شنيدن صداي خودش را در تاكسي اينطور تعريف كرده بود: «يك روز سوار تاكسي شدم. راننده تاكسي كه ۲4-۲5 ساله بود، نوار چند تا از ترانههاي منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. ميخواستم بزنم زير گريه. راننده تاكسي كه فكر كرده بود تحتتاثير ترانه قرارگرفتهام، گفت: مادر ميبيني چي ميخونه! گفتم: ميدوني كيه؟ گفت: اسمش دلكشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما كه با صداش حال ميكنيم. همتاش پيدا نشده! نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: اين صداي منه! من دلكشم! تا آخر مسير ديگه هيچكس را سوار نكرد. هر ده متر به ده متر برميگشت و به من خيره ميشد. بالاخره تاب نياورد و ضبط صوت ماشين را بست. قبل از اينكه بخواهد و بگويد، خودم برايش همان ترانهاي را كه نيمه كار قطع كرده بود، آرام آرام خواندم...»
چند اثر ماندگارِ دلكش
آتش كاروان به آهنگسازي علي تجويدي و ترانه بيژن ترقي يكي از آثار ماندگار و مشهور دلكش است؛ اين ترانه در سالهاي دهه ۳۰ ساخته و خوانده شده است. بعد از مقدمهاي كوتاه تجويدي فرم آهنگ را به گونهاي طراحي كرده كه شنونده تنها صداي دلكش را بشنود با يك ساز ريتميك بدون همراهي سازهاي ملوديك كه در ادامه با جواب اركستر به خواننده ترانه امتداد مييابد.
بردي از يادم به آهنگسازي مصطفي گرگينِزاده و كلام پرويز خطيبي و همراهي ويگن دردريان با دلكش در شمار آثار محبوب اين خواننده ميآيد. البته ويگن در چند فيلم و ترانه ديگر هم با دلكش همراهي كرده است، اما اين اثر به ياد ماندنيترين آنهاست.
سفركرده (كجا سفر رفتي، چه بيخبر رفتي؟) به آهنگسازي علي تجويدي و شعر رحيم معيني كرمانشاهي، ترانهاي شش دقيقهاي در مايه چهارگاه كه از جمله نقطههاي اوج همكاري دلكش با علي تجويدي به شمار ميرود.
بازگشته به آهنگسازي علي تجويدي و شعر رحيم معيني كرمانشاهي نيز از ديگر آثار بسيار شنيدهشده دلكش است. اين ترانه در دهه ۳۰ سروده شد. برخي بر اين باورند كه مثلث تجويدي، دلكش و رحيم معيني كرمانشاهي در سالهاي ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۰ را بايد خالق بهيادماندنيترين قطعات در موسيقي اصيل ايران دانست.
فريدون فرهي، درباره دلكش گفته «قدر مسلم اين است كه دلكش يكي از درخشانترين چهرههاي هنري ما در سه نسل گذشته بود و تاثير بسيار زيادي روي هنرمندان و مردم ايران گذاشت. گرچه زندگي بسيار دشواري داشت و در مجموع بسيار به او سخت گذشت، اما هيچوقت نخواست و نگذاشت كه هنرش بهطور دربست و كامل به كالا تبديل شود، شخصيت او آرام آرام با رشد فكري و هنري او شكل گرفت. صداي بسيار بسيار خوبي داشت، همچنان كه حرف ميزد، آواز ميخواند، بدون تظاهر، بدون اينكه تغييري در صداي خودش بدهد.»
پرويز ياحقي نيز درباره صداي دلكش اينطور گفته بود: «دلكش از صداهايي بود كه در تاريخ موسيقي كمتر يافت ميشوند.» علي تجويدي باور داشت كه هيچ خوانندهاي به خوبي دلكش قدرت فراگيري شعر و آهنگ و آميختن درست اين دو با هم را ندارد. اين صداي كمنظير سالها در وطن خاموش ماند و زمان حياتش گاه كه ترانههايش را برخي خوانندگان ميخواندند، مورد انتقاد دلكش نيز قرار ميگرفتند. دلكش از اينكه شماري از خوانندگان تصنيفهاي وي را به غلط و بد اجرا ميكنند و به بازار ميفرستند بهشدت دلگير بود. صاحب صداي ماندگار آتش كاروان وقتي كه 79 سال داشت، در تهران ديده از جهان فروبست. دلكش مدتي در بيمارستان بستري بود و سرانجام ۱۱ شهريورماه سال ۱۳۸۳ در بيمارستان «ايرانمهر» تهران به دليل بيماري كليوي درگذشت.