در رثاي مسعود سپهر
پشت آن عينك و چشمان شوخ
صالح تسبيحي
آخرين باري كه مسعود سپهر را ديدم دستش در گچ بود و طبق معمول شوخي ميكرد. شيطنت در نگاهش بود و نظم و نظام گرافيك برايش كم بود. يك چيزي ميگفت كه يك چيزي بگويي و با هم بخنديم. خيلي باصفا بود. دفتر انجمن گرافيك در نزديكي خانه هنرمندان. در كنار ابراهيم حقيقي، بهرام كلهرنيا، مجيد بلوچ و رياست مصطفي اسدالهي گروهي به شدت محافظهكار درست كرده بودند كه البته بسيار هم كارآمد بود. موزه گرافيك در اين دوره افتتاح شد و سپهر به شوخي ميگفت بيا روي گچ دستم يك چيزي بنويس ميخواهیم بگذاريم تو موزه. آقاي حقيقي ما را برد مجله انجمن در بياوريم و به جنبه بيروني و روابط عمومي انجمن سر و ساماني بدهيم تا بهروز شود كه نشد. به نظرم جاي مسعود سپهر در اين سالهاي آخر همراهي در گروه مسنتر طراحان گرافيك نبود. او ميتوانست با جوانترها راه بيفتد و بدنه كم رمقِ صنف طراحان گرافيك را سامان دهد. اما از آنجايي كه برخلاف اغلب معمرين هيچ علاقهاي به مراد شدن و دار و دسته جمع كردن دور خود نداشت، با آن هيكل نحيف و چشمهاي باهوش كنجي مينشست و آنچه صلاح ميدانست، ميكرد. آقاي سپهر جزو هنرمنداني بود كه در سالهاي سخت، ساختمان گرافيك ايران را ساختند. او و همنسلانش ميكوشيدند به هويت بصري مملكت خسته ما جان و رنگ تزريق كنند و در كنار مرتصي مميز و قباد شيوا و همدورههاي ديگر، طرح ميبافتند و كتاب در ميآوردند. سپهر زبان ميدانست و كتابي براي آغاز راه در گرافيك ترجمه كرد. ياد محسن وزيريمقدم ميافتم و تلاشش براي پيريزي آنچه هنرهاي تجسمي ميخوانيم و براي مملكت. سپهر در مباني (به قول خودش مبادي) پيشگام بود و معتقد بود زيربنا و ريشهها شاخههاي بالاتر را ميسازد. در اين كتاب به شكلي كاملا كلاسيك و با زباني ساده طراحي گرافيك از صفر توضيح داده شده و براي معلمهاي جوانتر هميشه نقشه راه بوده است.
در كتاب ديگري به شكل تخصصي طراحي نشانه را موشكافي كرده و آموزش داده است. اين كتاب براي صاحبان هر كسب و كاري روشنيبخش است و سفارشدهندهها اگر درست طراحي نشانه را بشناسند به طراح سفارش دقيقتري ميدهند. از اينرو سپهر در سالهايي كه هنوز طراحي گرافيك معناي دقيقي در جامعه ايران نيافته بود به لندن و پاريس رفت و دانش اندوخت تا بتواند اين عناصر بصري را به فرهنگ ما اضافه كند. او به درستي معتقد بود كه در عالم هنر، گرافيك علاوه بر طراحي، نيازمند جنبههاي نظري هم هست و ميگفت سفارشدهنده هم بايد به سطحي از دانش برسد تا بتواند كار بهتري در اختيار گيرد.
به عنوان طراح گرافيك، مسعود سپهر جزو طراحان كلاسيك طبقهبندي ميشود. آثار او اغلب قرينه و بسيار منظم بودهاند. او مانند يك نوازنده اركسترال همه چيز را با دقتِ يك محقق به جا ميآورد و خلاقيتش را در حفظ سنتهاي قرن بيستم ميدانست. جاي امثال او به عنوان استخوانهاي صنفِ طراحي گرافيك همواره خالي است و به راحتي پر نميشود. اما همچنان، براي لبخند شيطنتآميز و خاطرهانگيزش بيش از هر چيز ياد باد.