• ۱۴۰۳ شنبه ۲۶ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5452 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۴ فروردين

كارزار با الكليسم، نخستين شكست بزرگ گورباچف

مرتضي ميرحسيني

گورباچف از همان نخستين روزهاي رهبري بر شوروي، عزم به مبارزه با الكليسم داشت. حتي شايد پيش از آن هم به اين كارزار فكر كرده و تصميم به اجرايش گرفته بود. مي‌ديد كه اين «مساله»، كه به تعبيري بيماري ملي روس‌ها بود چه بلايي سر مردم و كشورش آورده است. فهرست عوارض الكليسم در شوروي، از مرگ‌هاي زودرس و افزايش جرم و خلاف و غيبت‌هاي پياپي از محل كار شروع مي‌شد و به فقر و فلاكت و فروپاشي خانواده‌ها مي‌رسيد. سالي كه او به قدرت رسيد، حداقل 9 ميليون مست را از خيابان‌ها جمع كرده بودند. اما ريشه اين بيماري، به پيش از دوره شوروي، به زماني كه تزارها بر روسيه حكومت مي‌كردند مي‌رسيد و بارها در ادبيات اين كشور، در آثار غول‌هايي مثل پوشكين و داستايفسكي و تولستوي به آن اشاره يا پرداخته شده بود. مثلا يكي از شخصيت‌هاي داستان «آن‌ها كه وقتي آدم بودند» نوشته ماكسيم گوركي به ديگري مي‌گويد «احمق جان! چرا اينجا بيهوده ول مي‌گردي؟ عرق مي‌خوري؟ نه! دزدي مي‌كني؟ بازهم نه! پس برو اينها را ياد بگير، وقتي آدم شدي بيا اينجا!» بيماري، بيماري مزمني بود و البته شوروي نيز درماني براي آن پيدا نكرد. شايد خواست كه پيدا كند، اما نتوانست. شايد هم اصلا نخواست. ويكتور شبشتين در كتاب «انقلاب‌هاي 1989» مي‌نويسد «كمونيست‌ها طي هفت دهه‌اي كه زمام كشور را در دست داشتند، كلا تلاش چنداني براي حل اين مشكل نكرده بودند. اين در حالي بود كه كارگران و فرودستان جامعه كه كمونيست‌ها خود را حامي آنان مي‌دانستند، بيش از هر قشر و طبقه ديگري از الكليسم صدمه ديده بودند. دولت‌هاي حاكم بر روسيه، از جمله دولت‌هاي تزاري، به اين نتيجه رسيده بودند كه سوءمصرف الكل موجب بي‌حسي و كرختي ملت مي‌شود و چنين ملتي مطيع‌تر و گوش‌به‌فرمان‌تر است و راحت‌تر مي‌تواند بر آن حكومت كرد.» خلاصه گورباچف كه مي‌خواست با رهبران قبلي كشورش متفاوت باشد و كم‌كاري‌هاي گذشته را جبران كند، تصميم به ريشه‌كن كردن الكليسم در سراسر شوروي گرفت. تصميم بزرگي بود. آنقدر بزرگ كه اجراي درست آن- حداقل در كوتاه‌مدت- از هيچ حكومتي برنمي‌آمد. چند نفر از سران حزب كمونيست و اعضاي دولت، در نشستي كه اين برنامه اعلام شد (آوريل 1985 در چنين روزي) از احتمال شكست آن صحبت كردند و كوشيدند گورباچف را از تصميمي كه گرفته بود منصرف كنند. اما رهبر جديد گوشش به اين حرف‌ها بدهكار نبود. حتي دليلي براي بحث درباره جزييات برنامه هم نمي‌ديد و مي‌گفت كار بايد بدون درنگ، به همان راه و روشي كه تعيين كرده‌ام انجام شود. ولاديمير دمنتسف كه آن زمان وزير اقتصاد شوروي بود كمي مقاومت كرد. گفت يكي از پيامدهاي اين برنامه - كه در آن توليد مشروبات الكلي به يك‌چهارم كاهش مي‌يافت-  كسري شديد بودجه است. 
اما آنهايي كه مخالف كارزار گورباچف بودند، به ناچار سكوت كردند. طرح كه شامل مجموعه‌اي از قوانين بود تصويب شد و به اجرا درآمد. پاسخ به اين پرسش كه نتيجه‌اش چه شد، در همان كتاب شبشتين وجود دارد. مي‌نويسد «صف‌هاي عظيمي در برابر مشروب‌فروشي‌ها شكل گرفت و يك‌شبه بازار سياه نوشابه‌هاي الكلي با ابعادي غيرقابل تصور ايجاد شد. بزرگ‌ترين مساله، توليد انواع عرق سگي در منازل شخصي بود. شكر كه براي توليد خانگي الكل جزو ضروريات بود، ناگهان از قفسه‌هاي فروشگاه‌ها ناپديد، و دولت مجبور به جيره‌بندي آن شد. كسري بودجه‌اي كه دمنتسف درباره‌اش هشدار داده بود، حتي بسيار بيشتر از چيزي بود كه او پيش‌بيني كرده بود. نرخ مرگ‌ومير ناشي از مصرف الكل تقلبي به‌شدت بالا رفت. باغ‌هاي انگور در گرجستان، كه قدمتي تاريخي داشتند، به دستور دولت نابود شدند و ديگر هرگز احيا نشدند.» گورباچف گند زده بود. طرحش شكست خورد. شكست بدي هم خورد. آنقدر بد كه خودش، در سومين سال اجراي آن به شكست اعتراف كرد و از ادامه كارزار عقب نشست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون