خطر جدي است
نيوشا طبيبي
سيزدهم فروردين ماه در تقويم رسمي كشور، به نام روز طبيعت نامگذاري شده است. در اين روز طبق معمول هر ساله صدا و سيما مقاديري شعارهاي محيط زيستي و طبيعتمحور ميدهد، مردم را نصيحت ميكند كه در طبيعت و جنگل و صحرا آتش نيفروزند و يادگاري ننويسند و به درخت و شاخ و برگها آويزان نشوند و به حيوانات آزاري نرسانند و… البته كه گوشها پر است از اين نصايح بيحاصل كه پشت آنها اعتقادي به حفظ محيط زيست نيست. در همه ادواري كه ايران صاحب حكومتي به مفهوم مدرن شده است و دولتها در قامت سازمانهاي بوروكراتيك براي اداره كشور بر سر كار آمدهاند، هيچ دولتي به مفهوم واقعي كلمه نگران و حافظ محيط زيست نبوده است. معمولا طرفداران توسعه بدون چون و چرا و كساني كه از تخريب و بهرهبرداري گسترده و بيحد و اندازه منابع طبيعي ايران سودهاي هنگفت ميبردهاند توانستهاند با ضربههاي جبران ناشدني به پيكر طبيعت كار خود را پيش ببرند. احداث صنايع آلاينده و سد، در مناطق مختلف سبب آسيبهاي جبرانناپذيري شده است. برپايي نيروگاه حرارتي كه مانند ديوي تشنه تمامي آبهاي زيرزميني اطراف خود را ميمكد، در دشت و صحرا چه توجيهي دارد؟ گيرم، پنج سال، ده سال نيروي برق مناطق اطراف اين نيروگاه تامين شد، بعد از آن با بياباني كه ديگر مرده و هرگز احيا نخواهد شد چه بايد كرد؟ با پديده فرونشست در اثر مكش آبهاي چند ميليون ساله و خالي شدن سفرههاي زيرزميني چه بايد كرد؟ كدام مصلحت چشم را بر روي چنين فاجعه جبرانناپذيري ميبندد؟ مردم آن ناحيه ده سال برق داشتند، اما كشاورزي و هزاران شغل مرتبط با آن در آنجا از بين رفته يا ميرود و دهها هزار نفر بيكار بر جاي ميمانند كه به شهرها يا مناطق ديگر مهاجرت خواهند كرد و معضلات بيشماري به وجود خواهد آمد. هيچ نگراني محيط زيستي به معناي واقعي در سطح مديريت اجرايي كشور هرگز وجود نداشته است. از ابتداي تدوين برنامههاي توسعهاي در ايران، در نظر گرفتن عوارض و آسيبهاي احتمالي به محيط زيست امري تجملي و متعلق به افراد بيدغدغه محسوب ميشود. دولتها هر كدام كه ادعاي بيشتري در كار كردن داشتهاند، ضايعات محيط زيستي بيشتري از خود به جا گذاشتهاند. اين مدل و روش توسعه در كشورهاي پيشرفته جهان از دهه هفتاد اندكاندك كنار گذاشته شد. در كنار آن موضوع محيط زيست به صورت امري ضروري و حياتي براي ادامه زندگي نوع بشر بر روي كره زمين در مدارس تدريس شد. اروپا نمونه خوبي از فائق آمدن بر مشكل تخريب محيط زيست است. فرهنگ دوري از آسيب زدن به طبيعت از كودكي در اروپا آموزش داده ميشود و به صورت جزیي از سنت و بايستههاي اخلاقي درآمده است. زباله ريختن در طبيعت تقريبا ريشهكن شده است و به ندرت زباله و كيسه پلاستيك در طبيعت ديده ميشود. باعث ناراحتي است كه بگوييم منظره دشتهايي كه جادهاي از ميان آنها گذشته و پوشيده از كيسههاي رها شده توسط مسافران عبوري است در كشور ما فراوان ديده ميشود. رودخانههايي كه از فرط آلودگي تمامي سطح آنها پوشيده از زباله است كم نيستند. در شهرهاي شمالي كه از ميانشان رودخانههاي كوچك و بزرگي جريان دارند ميتوانيد در هر نقطه، اين اجتماع زبالهها را در گوشه و كنار ببينيد. در كارون زيبا و دوست داشتني در هر گوشهاش هزاران قطعه زباله و بطريهاي نوشابه و كيسههاي پلاستيكي بر روي آب شناور هستند. باعث تاسف است كه ميتوانستيم همه اين زشتيها را با تدابيري در طول يك دهه به ميزان بسيار زيادي كاهش دهيم. آموزش صحيح و اصولي و بر پايه اعتقاد به كودكان دهه هفتاد ميتوانست ايران امروز را پاكيزهتر كند. عرض ميكنم بر پايه اعتقاد، يعني دستگاه مسوول آموزش اعم از تدوينكنندگان كتابها و مواد درسي، مربيان و معلمان، خودشان به لزوم آموزش صحيح كودكان و نقش مهم اين آموزش در حفظ كشور ايمان داشته باشند. خودشان هم با استفاده از تجربيات جهاني و ملي آموزش كافي ديده باشند. در كنار آن عزم جدي دولتها براي حفظ ميراث طبيعي ايران به عنوان سرمايهاي ملي و متعلق به تمامي ساكنين اين سرزمين از ازل تا به ابد و سرمايهاي غير قابل جايگزين ميتواند منجر به تدوين قوانين و راهحلهاي موثر با ضمانتهاي جدي اجرايي شود. دور نگهداشتن مساله امر محيط زيست از موضوعات امنيتي و سياسي، در نجات سرزمينمان از خطر بسيار نزديك نابودي طبيعت بسيار لازم است.