ماجراي حضور شبانگاهي وزير سابق در بانك مركزي
آيا قرار بوده كه آقاي وزير پشت در اتاق رييس كل بانك مركزي، «بست» بنشيند تا اين قفل باز و پول فرهنگيان واريز شود؟
سوم- مفهوم پول، آن چيزي نيست كه در دنياي مدرن استفاده ميشود. پول از حالت «كاغذي» به صورت «اعتباري» درآمده. در واقع، نظام بانكي به جاي پول، اعتبار در اختيار افراد ميگذارد. وقتي شما حقوق ميگيريد، پول به صورت فيزيكي دريافت نميكنيد. بلكه يك «اعتبار» در «حساب بانكي» شما، «شارژ» ميشود. اين اعتبار را به بازارهاي مختلف ميبريد و خريد ميكنيد. براي همين است كه اگر به خودپردازها مراجعه كنيد از هر 5 تا، يكي پول نقد به شما ميدهد و كارتخوانها هستند كه همه كار ميكنند. همين الان اگر 5 درصد از مردم به بانكها مراجعه كنند و به جاي اعتبار، «اسكناس» بخواهند، نظام بانكي با بحراني مانند آن چيزي مواجه ميشود كه در دي ماه 96 روبهرو شد. بنابراين در اين پروسه، بانك مركزي قرار بوده چه كاري انجام بدهد كه در آن نيمه شب آخر سال انجام نداده است؟
چهارم- با اين تفاصيل و براي نتيجهگيري رخدادهاي به وجود آمده، بايد گفت كه حضور شبانگاهي وزير سابق در بانك مركزي چه معنا و مفهومي دارد جز اينكه ايشان درخواست تامين پول مورد نياز از محل فشار به منابع پايه پولي و به عبارتي چاپ اسكناس (يا شارژ اعتبار) داشته است؟ ميتوان تصور كرد كه ايشان بعد از حضور در دفتر رييس كل بانك مركزي يا معاونان ايشان، درخواست تامين پول را داشته و احتمالا با جواب منفي هم مواجه شده، چراكه حقوق و عيدي معلمان بعد از دو هفته هنوز بهطور كامل پرداخت نشده. شايد مديران بانك مركزي به ايشان گفتهاند كه نميشود همين الان دو تا از دستگاههاي چاپ پول را به برق زد و پول چاپ كرد. شايد گفتهاند كه نميتوانند در دفاتر و حسابهاي ملي اين اعتبار را بگنجانند تا به حساب فرهنگيان واريز شود. هر چه كه هست؛ شكل و نحوه كار است. وزيري در مصاحبه تلويزيوني وعده ميدهد كه «مطالبات فرهنگيان پرداخت شود.» بعد ميگويد: «من دارم ميروم به بانك مركزي تا اين پول را بگيرم.» بعد نيمه شب وارد بانك مركزي ميشود و ديگر خبري نميشود تا امروز كه استعفا ميدهد. همين قدر آشفتگی و به هم ريختگي وجود دارد كه در نهايت نتيجهاي هم به بار نميآورد.