مديران باشگاه،فوتبال را با ورزشهاي ديگر اشتباه گرفتند
چرا انتخاب پاتر براي چلسي اشتباه بود؟
بهرام سرگوسرايي
يكي از اتفاقات عجيب فوتبال اروپا وضعيت مربيان در ليگ برتر انگليس است. براي يكي از معدود دفعات بيش از نيمي از مربيان شاغل در ليگ برتر در طول كمتر از يك فصل شغل خود را از دست دادند. در ميان اين مربيان نام گراهام پاتر سرمربي اخراج شده چلسي بيش از بقيه به گوش رسيد. كسي كه خودش در ميانه فصل جانشين توماس توخل شده بود اما حتي نتوانست به پايان فصل برسد. اين اتفاق در شرايطي رقم خورد كه خريدهاي چلسي اين تصور را به وجود آورده بود كه آنها يكي از قويترين تيمهاي اروپا هستند. تاد بولي مالك جديد آبيهاي لندن در نيمفصل به اندازه كل باشگاههاي ديگر بازيكن به تيمش اضافه كرد اما در نهايت وقتي تيم نتيجه نگرفت مجبور به قطع همكاري با پاتر شد.
شرايط چلسي و اخراج پاتر يكي از بحثهاي داغ فوتبال اروپا و انگليس در روزهاي گذشته بوده است. وبسايت espn نيز در يك گزارش تحليلي جالب به چرايي اشتباه استخدام پاتر توسط مديران باشگاه و روندي كه اين تيم پشت سر گذاشته پرداخته است كه در ادامه خواهيد خواند.
به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از espn، بزرگترين اشتباه چلسي در اين فصل اخراج توماس توخل سرمربي اين تيم در ماه سپتامبر بود. دومين اشتباه زماني رقم خورد كه به جاي توخل كه قهرماني در ليگ قهرمانان را در كارنامه داشت گراهام پاتر روي نيمكت شيرهاي لندن نشست.
انتخابهاي بد ديگري نيز در اين راه توسط مالكان جديد باشگاه وجود داشته است. كنسرسيومي به رهبري تاد بولي مالك بخشي از لسآنجلس داجرز در ابتدا 47.5 ميليون پوند خرج خريد رحيم استرلينگ از منچسترسيتي كرد. سپس جذب پير امريك اوباميانگ با رقم 10 ميليون پوند از بارسلونا به توصيه توخل شش روز قبل از اخراج او ديگر تصميم عجولانهاي بود كه به تيم كمك چنداني نكرد.
اما اگر اخراج توخل تنها به خاطر نتيجه نگرفتن در هفت بازي در اين فصل يك اقدام بد بود، با استخدام پاتر، مربي برايتون براي تصدي اين سمت اشتباه تشديد شد. اين قرار ملاقاتي بود كه توسط يكي از افراد سلسله مراتب مديريت باشگاه كه بيتجربه و سادهلوح بود تنظيم شد. كسي كه معتقد بود، ميتواند مدلي را كه در بيسبال Boehly’s Dodgers پياده كرده بود، در يك باشگاه ليگ برتر پياده كند. بولي و سرمايهگذاران همكارش در مدت زمان بسيار كوتاهي دريافتند كه فوتبال، به معناي واقعي كلمه، يك بازي توپي كاملا متفاوت است. در داجرز، بولي در سال 2015 ديو رابرتز را به عنوان سرمربي استخدام كرد، جايي كه او به عنوان طولانيترين مربي در اين رقابتها از دهه 1970 تا به امروز مشغول به كار است.
قرار بود پاتر يك مربي طولانيمدت شبيه ديو رابرتز باشد. مربياي كه با طرح گروه مالكيت جديد و سبك كاري آنها همراه شود و اصطلاحا دو طرف بتوانند همافزايي كنند. اما بولي و همكارانش اكنون با واقعيت سخت مواجه شدند و به حرف مايك تايسون، قهرمان سابق بوكس سنگينوزن جهان رسيدند كه ميگويد: «هر كسي تا زماني كه به صورتش مشت نخورده، برنامه دارد.» مالكان چلسي در اين فصل ضربات زيادي را با نتايج منفي دريافت كردهاند. همان مشتهايي كه تايسون ميگويد. پاتر در 11 بازي از 31 بازي خود به عنوان سرمربي پيروز شده و 11 بازي را باخته است. اين نتايجي غافلگيركننده است و از آن عجيبتر اينكه با چنين نتايج اين مربي اينقدر دوام آورد. اما اخراج او پس از كمتر از 7 ماه، در حالي كه تيم در رتبه يازدهم ليگ برتر قرار دارد، گواهي بر اين واقعيت است كه طرح بولي ريشه در واقعيت يا تجربهاي از فوتبال در سطح بالا نداشت. خيلي ساده بايد گفت پاتر جهش از برايتون به چلسي را نداشت. او به درستي به عنوان يك ستاره نوظهور در مربيگري پس از كارش در اوسترشوند سوئد، سوانسي و سپس برايتون در نظر گرفته ميشد، اما اعتباري كه به او ميدادند نيز احتمالا به دليل اينكه او يك مربي انگليسي در ليگ برتر بود، اغراق شده بود. چيزي كه در سالهاي اخير نادر است. او در سه فصل كامل خود در ليگ برتر در ورزشگاه آمكس، برايتون را به رتبههاي پانزدهم، شانزدهم و نهم رساند، اما به نظر ميرسد تلاشهاي او در حال حاضر توسط جانشين او، روبرتو دزربي، تحتالشعاع قرار گرفته باشد. بنابراين سخت است، ببينيم چه چيزي پاتر، مردي كه هيچ تجربهاي در ليگ قهرمانان به عنوان بازيكن يا مربي نداشت را براي چلسي جذاب كرده بود.
برخلاف توخل، مربياي با رزومه درخشان بود. شامل دو قهرماني ليگ يك، يك جام فرانسه، جام حذفي آلمان، سوپر جام يوفا، جام جهاني باشگاهها و يك ليگ قهرمانان اروپا. او در دوران حضورش در بوروسيا دورتموند، پاري سن ژرمن و چلسي تجربيات بزرگي را كسب كرده بود.
توخل در طول دوران حرفهاي خود تحت سيستمي كار كرده است كه در چلسي هم پياده كرده بود. اينكه مربي فقط بايد روي تيم متمركز باشد و نهايتا چيزهاي كوچك ديگري. اما مردي كه اكنون هدايت بايرن مونيخ را برعهده دارد، به صراحت و چالشبرانگيز بودن نيز مشهور است. زماني كه چلسي در تابستان گذشته به فكر خريد كريستيانو رونالدو، بازيكن كهنهكار منچستريونايتد بود، مخالفت توخل با اين قرارداد باعث شد تا آنها فكر ديگري كنند. اما پاتر هميشه كمتر احتمال داشت كه اهداف باشگاه را زير سوال ببرد. واقعيتي كه با جذب بازيكنان پراكنده در زمان سرمربيگري او تاييد شد. وقتي از او در مورد نتايج پنجره نقل و انتقالات پرسيده ميشد بهطور فزايندهاي او چيزي در ذهن نداشت.
برنامه بولي اين بود كه باشگاه با بهترين استعدادهاي بازي، پير و جوان قرارداد و مربي آن بازيكنان را به كار ببندد. توخل هرگز با اين رويكرد در پاري سن ژرمن راحت نبود و بعيد به نظر ميرسيد كه آن را زير نظر مالكان تازه كار در چلسي نيز بپذيرد. بنابراين اخراج او شايد اجتنابناپذير بود. اگرچه اين مسالهاي منطقي در فوتبال به حساب نميآمد.
اما پاتر بدون شك يك تيم با استعداد دراختيار داشت، البته تيمي بدون گلزن قابل اعتماد. از آن طرف اما او فاقد اعتبار و شخصيت براي انجام كار بود. اين مسالهاي است كه هميشه براي تيم قهرمان جام جهاني يا ليگ قهرمانان اروپا مشكلساز بوده. بازيكنان برتر از مربيان برتر انتظار دارند. آنها خواستار مربي با وضعيتي مشابه با خودشان هستند. موقعيتي كه يا با موفقيت به عنوان بازيكن يا مربي به دست ميآيد و پاتر هيچ كدام از اينها را نداشت.
پاتر به عنوان مدافعي كه دوران حرفهاياش تا حد زيادي در ليگهاي پايينتر انگليس سپري شد در طول 13 سال بازي فقط چند بار براي ساوتهمپتون در ليگ برتر بازي كرد. پاتر هيچ اعتباري در هر دو دسته بازيكني يا مربيگري نداشت. او با انتقال كل تيم همكار خودش در برايتون به چلسي، اوضاع را بدتر كرد. هيچيك از آنها به عنوان مربي هيچچيز قابل توجهي كسب نكرده بودند: بيلي ريد، دستيار سرمربي، بازيكني در ليگ پايينتر در اسكاتلند بود كه كل افتخارش به اوج رساندن يك آكادمي فوتبال بود. در حالي كه مربي دروازهبانهاي تيم بن رابرتز براي هواداران چلسي بيشتر به خاطر يك اتفاق شناخته ميشد: سريعترين گل در فينال جام حذفي هنگام بازي براي ميدلزبرو مقابل چلسي در سال 1997. براي تيم چلسي و پايگاه هواداراني كه به شخصيتهاي بزرگ و برنده مانند خوزه مورينيو، آنتونيو كونته و توخل به عنوان سرمربي عادت كردهاند، پاتر هرگز شخصيتي براي موفقيت در استمفورد بريج به حساب نميآمد. البته نميتوان پاتر را به خاطر آن سرزنش كرد. او همچنان مربي درخشاني است. او كسي است كه باز خواهد گشت و از دوران حرفهاي طولاني لذت خواهد برد. نبايد فراموش كرد او به عنوان يك مربي هرگز نميتوانست شانس مربيگري در چلسي را رد كند. اين تقصير بولي و مشاورانش در استخدام يك مربي است كه كاملا براي اين كار آماده و مجهز نبودند. نحوه درس گرفتن آنها از اين اشتباه تعيين ميكند كه آيا پروژه چلسي آنها موفق خواهد شد يا شكست خواهد خورد.