براي درگذشت كيومرث پوراحمد
پايان تلخ قصههاي شيرين كيومرث
اميد جوانبخت
«كيومرث پوراحمد» هم رفت... حيف از آنهمه احساس و ذوق كه خودخواسته پرونده زندگياش در هفتادوچهار سالگي بسته شد درحالي كه هنوز پرونده آخرين فيلمش باز است، همچنان كه پرونده خاطرات بسياري را كه با آثار دلپذير و صميمياش همچون بيبي چلچله، گاويار، آلبوم تمبر، قصههاي مجيد، به خاطر هانيه، سرنخ و.. براي بينندگان آن سالها رقم زد در گذر ساليان بازاست. گيرم كه كارهاي اخيرش آنچناني نبود كه انتظار ميرفت همچنان كه آثار بسياري از همنسلانش نيست. تغيير دغدغهها بر مبناي شرايط اجتماعي و سني، تغيير توقعات و انتظارات نسل جوان، وضعيت آشفته توليد فيلم، تهيه سرمايه، هفت خوان مجوزها، نحوه اكران و توزيع، تاثيرات پيدا و پنهان دوران كرونا و تلاطمات اجتماعي كنوني نه فقط براي پوراحمد بلكه تقريبا براي همه فيلمسازان كاربلد، دغدغهمند و مستقل، دل و دماغ و مجالي نگذاشته تا بتوانند با خيالي آسوده برمبناي تجربيات و ذوقشان آثاري بيافرينند كه اثرگذار باشد و بلاتكليفي و احساس حضور در محيطي كه ديگر فرهنگي نيست، ميتواند در خلوت و تنهايي همچون خوره هنرمندان حساس و مستقل را از پا درآورد. و افسوس و صد دريغ براي محيطي كه زمينه انزوا، افسردگي و بيثمري هنرمندان و فرهيختگانش را مهيا ميكند. نبودِ كيومرث پوراحمد كه هنرمندي متين، نويسندهاي باذوق و شيريننويس و فيلمسازي كاربلد و بيحاشيه بود بسيار به چشم خواهد آمد.