گفتوگو با محمدحسين لطيفي به مناسبت اكران فيلم «غريب»
انگ نزنيد، سفارشيساز نيستم
«غريب» مثل كتابي است كه در تاريخ سينما هر وقت بخواهيم، ميتوانيم به آن رجوع كنيم
تينا جلالي
اين روزها فيلم «غريب» به كارگرداني محمدحسين لطيفي روي پرده سينماهاست. روايتي از زندگي شهيد محمد بروجردي و شيوه فرماندهي او. فيلمي كه از زمان نمايش در جشنواره تا اكران بر پرده سينماها حواشي زيادي را پشت سر گذاشت. با محمدحسين لطيفي، كارگردان اين فيلم درباره ساختار و بحثهايي كه در خصوص اين فيلم مطرح است، گفتوگو كرديم.
آقاي لطيفي؛ موافق هستيد به گفتوگوي سينماييمان كمي رنگوبوي سياست بدهيم؟
(ميخندد) آخر من كه آدم سياسي نيستم؛ اساسا معتقدم هنرمندي كه وارد سياست شود، خالص نيست. هنرمند وظيفه جانبخشي دارد تا انسان بسازد. باور كنيد و باور كنند سياست انسان را خراب ميكند.
اما نكتهاي اين وسط وجود دارد؛ درباره شما نگاهي وجود دارد كه ممكن است وابسته به جريان خاصي باشيد. با اين حال استقبال از فيلم «غريب» به گونهاي بود كه طيفهاي فكري مختلف را به خود جذب كرد. نظر شما چيست؟
خير، من هر دو جناح را رد ميكنم و وابسته به هيچ جناحي نيستم. معتقدم انسانهايي در جامعه ما و اصلا در همه جاي دنيا وجود دارند كه زير بيرق خاصي قرار ميگيرند. حالا يا راست يا چپ و نكتهاي كه اين وسط وجود دارد، اين است كه همه آنها به دنبال خالي كردن جيب مردم هستند و مردم را دچار توهم ميكنند. همانطور كه گفتم اين فقط مربوط به كشور ما نيست. در ايتاليا، در امريكا و... سياستمدارها روي موج مردم سوار ميشوند. من نه نگاهي به جريان اصلاحطلب دارم و نه به اصولگرايان علقهاي دارم. من اعتقاد به اصالت انسان دارم. اصالت انسان است كه راه خودش را پيدا ميكند. به عنوان هنرمند نظرم اين است كه بياييم با خلق هنر با هم گفتوگو كنيم. اصلا باب گفتوگو با خلق آثار هنري است كه باز ميشود و ذات هنر است كه اين وظيفه را به خوبي ميتواند به عهده بگيرد. شما نگاه كنيد در جشنوارههاي خارجي چقدر راحت هنرمندان در كنار هم قرار ميگيرند و با هم گفتوگو ميكنند.
اتفاقا در مورد جشنوارههاي خارجي بحث زياد مطرح است كه سياستزده هستند.
اينجا من راجع به فيلمسازها صحبت ميكنم . از آن نظر بله. شما فكر ميكنيد جشنواره كن چگونه كن شد؟ اصلا بودجه اين جشنوارهها از كجا ميآيد؟ يا جشنوارههاي ونيز، برلين و... اتفاقا جشنوارههاي خارجي به مراتب سياسيتر هم هستند، چون آدمهاي سياستمدار و سياستگذار را در راس كارهايشان قرار ميدهند.
اينكه بعضي وقتها درباره شما صحبتي مطرح ميشود كه فيلمساز سفارشيساز هستيد، ناشي از نگاه سياسي است؟
سوال خوبي مطرح كرديد. معتقدم ما فيلمسازها نهايتِ نهايت، سه دسته هستيم. هر حكومتي هم عوض شود اين تفكر چپ و راست در ما هست. درست مثل الان كه يك عده با جناح راست همسويي بيشتري دارند و عدهاي هم نگاه چپ را ميپسندند. ولي اين وسط اگر براي فيلمي يا فيلمسازي هزينه شود انگار كه آن فيلمساز وابستگي جناحي دارد. دقيقا مثل الان من كه محكوم ميشوم به اينكه سفارشيساز هستم. جوابم به آقايان اين است كه انگ نزنيد، من سفارشيساز نيستم كه اگر سفارشيساز بودم بايد هر روز كار سفارشي ميساختم. من اگر كاري ميسازم قطعا با اعتقاد است. موضوع را قبول دارم و وارد كار ميشوم و پايش هم ميايستم. اگر «وفا» ميسازم آن عشق را قبول دارم. اگر «روز سوم» ميسازم به اين روايت اعتقاد دارم؛ اما حالا يك وقتي پيش ميآيد كه يك جايي پول ميدهد و براي اين فيلمها هزينه ميكند، چون نوع روايت اين فيلمها به گونهاي است كه ممكن است مردم براي آن بليت كمتري بخرند. چرا نبايد اعتقاداتم را بسازم؟ به نظرم فيلم «غريب» مثل كتابي است كه در تاريخ سينما هر وقت بخواهيم، ميتوانيم بيرون بياوريم و به آن رجوع كنيم. 22 روز قصه سنندج را روايت كرديم.
از مباحث سياسي فاصله بگيريم. جناب لطيفي وقتي كارنامه شما را مرور ميكنيم، تنوع ژانر يكي از مهمترين و اساسيترين خصوصيات آن است. به نظر ميرسد علاقه شخصي به كمدي داشته باشيد. موافقيد؟
ميتوانم بگويم كمدي ساختن براي من سادهتر است. شما به كارهاي جدي من نگاه كنيد. حتي در صاحبدلان هم كه قصه جدي داشت، آدمهايي بودند كه لحظاتي، فضا را شاد ميكردند. حتي در وفا هم يكسري شخصيتها بودند كه با روحيه شادي كه داشتند كار را به واقعيت و ملموس بودن نزديك ميكنند. ميخواهم با ايجاد فضاي شاد خستگي از مخاطب بيرون برود. از اين جهت براي من طنز كار كردن سادهتر است ولي وقتي كار سخت انجام ميدهم، اين باعث ميشود سلولهاي خاكستري بيشتري بسوزانم. (ميخندد)
با اينكه ميگوييد ساخت كارهاي طنز براي شما راحتتر است اساسا تمايل شما به كارهايي نظير «غريب» از كجا ناشي ميشود ميل به تجربهگرايي يا مباحث مالي؟
من ريسك در زندگي زياد ميكنم. معتقدم وقتي ريسك آگاهانه باشد بايد آن را بپذيريم. ريسكهايي هم كه ميكنم بيشتر آگاهانه است نه ناشيانه.
چطور؟
چون حق نداريم ريسك ما به گونهاي باشد كه سرمايه را بسوزانيم. مردم منتظر كاري درخور توجه هستند، من هم با اين شخصيت و با اين ژانر ناآشنا نبودم. تلاش بيشتري اين كار از من گرفت ولي قبول كردم. البته اينجا بگويم چنين كار سخت، پرريسك و پرمشقتي هم پيشتر تجربه كرده بودم ولي آدم بسيار دانا و فهميده و همراهي را در كنارم داشتم. فيلم «خوابگاه دختران» و ايرج طهماسب كه به نظرم در زمان خودش كار پرريسكي بود و خيلي از من انرژي گرفت و زمان برد، اما ريسك قابل قبولي بود. حالا داستان «غريب» هم همينگونه بود. اين فيلم را بعد از 16 سال از ساخته شدن فيلم «روز سوم» ساختم.
ميتوان از صحبتهاي شما اينگونه برداشت كرد كه علاقه شخصي باعث ساخته شدن فيلم «غريب» شد؟
خير، علاقه و ميل شخصي هم اگر داشتم ساخت فيلم «غريب» را قبول نميكردم.
مباحث مالي مطرح بود؟
خير.
كمي توضيح ميدهيد؟
وقتي به من گفته ميشود: لطيفي ميآيي اين فيلم را بسازيم، هستي؟ پاسخم قطعا اين است كه خير. براي اينكه قصه به فيلم بيوگرافيكي نزديك ميشود و داستان معاصر بسيار كار سخت و دشواري است. من يك زماني غياثالدين جمشيد كاشاني ميسازم و با هزار اعوان و انصار طرف نيستم،؛ فيلم درام ميسازم و هيچ كسي نيست در آن بحثي وارد كند؛ ولي وقتي فيلم معاصر ميسازم، راجع به شخصيت سوژه با هزار وارث غير از خانواده همراه هستم كه بايد جواب همه آنها را بدهم.
چه شد كه قبول كرديد اين فيلم را بسازيد؟
اين وسط يك اتفاق ويژه برايم ميافتد و آن حضور حامد عنقاست. فقط حضور حامد عنقا و اعتمادي كه به او دارم باعث شكلگيري اين همكاري شد. براي قلم و انديشه حامد عنقا ارزش و احترام زيادي قائلم. همين باعث شد كه 50 درصد مسير حل شد و جلو آمدم. مثل بازي فوتبال كه ميدانم وقتي من سانتر خوبي بزنم، گل بشود، دروازهبان چيرهدستي هم هست كه جلوي گلهاي حريف را بگيرد و همين ميشود كه با هم گلهاي زيادي را به ثبت ميرسانيم. ضمن اينكه شخصيت بروجردي هم به گونهاي بود كه وسوسهكننده بود.
و بسيار حساس.
دقيقا. او پدر معنوي و معلم بسياري از شهداي بعد از خودش بود. كسي بود كه مسيحگونه به اطرافش نگاه ميكرد. واقعا شهيد بروجردي را با تمام وجودم دوست دارم و اصلا هم براي ساخت اين فيلم مباحث مالي مطرح نبود. اگر مباحث مالي مطرح بود كه بايد بگويم آنقدر در سال به من به عنوان كارگردان پيشنهاد ساخت فيلم و سريال با مبالغ مالي بالا داده ميشود... وراي تمام اين مسائل، كار بسيار سختي بود. روز سوم هم در زمان خودش كار بسيار سختي بود، اما فيلم شهيد بروجردي خيلي كار سختي برايم بود. به سن من نگاه كنيد! جوان 35 ساله كه نيستم! 60 سال سن دارم. به همين دليل قاطعانه ميتوانم بگويم كه انگيزه مالي اصلا در اين فيلم براي من دخيل نبوده است.
جناب لطيفي حالا كه اين فيلم را ساختيد و تمام شد، از ماحصل كارتان رضايت داريد؟ چون نظرهاي متفاوتي پيرامون فيلم «غريب» خواندم. به عنوان نمونه يكي از كامنتها اين بود كه «لطيفي بهتر است فيلمهاي درام بسازد، نه تاريخي.» نظر شما چيست؟
با تمام احترامي كه براي مخاطبانم قائلم، اما در جوابشان ميگويم بيان اين صحبتها و جملات خيلي كار سادهاي است. از دور بنشينيد و ببينيد و قضاوت كنيد سادهترين كار است. به همين راحتي نيست كه هر چه دلمان ميخواهد بگوييم و از كنار ماجرا رد شويم. 24 دقيقه از فيلم براي اكران عمومي حذف شد و به من گفتند فيلمت كسلكننده است. 24 دقيقه حذف شد و قطعا زمان انتشار فيلم در شبكه نمايش خانگي با 24 دقيقه خواهد بود، اما من اعتقاد دارم كه اين 24 دقيقه كاملا اندازه فيلم است. تمام مباحث مطرح شده در جشنواره را كنار بگذاريم واقعا ساخت فيلم «غريب» كار سادهاي نبود. اين فيلم را با شرايطي ساختم كه فيلمبرداري زير 110 جلسه بود. حتي حق شليك نداشتيم. به دليل شرايط ناامني كه در كشور حاكم بود و براي حفظ امنيت اجازه حمل اسلحه به ما ندادند. اجازه جابهجايي اسلحه نداشتيم و اصلا به ما مجوز نميدادند. ما نميتوانستيم حتي انفجار ساده براي فيلم داشته باشيم. اينطور نبود كه ما در شرايط بسيار عالي و باغ سبز كار كنيم. خيلي سختي براي اين فيلم تحمل كردم.
انتخاب بابك حميديان براي اين نقش چطور صورت گرفت؟ اين سوال را از اين جهت پرسيدم كه درباره اوضاع دستمزد بازيگران حرفهاي زيادي مطرح ميشود. آيا بابك حميديان با نقش شهيد بروجردي همدلي داشت كه اين شخصيت را بازي كرد يا مباحث ملي براي او بيشتر مطرح بود؟ شنيده شده كه گوشياش را زمان برگزاري جشنواره خاموش كرده بود كه براي حضور در جشنواره به او دسترسي نداشته باشند. البته به بازي او، هم نقدهايي وارد كردهاند و هم از آن تعريفهاي زيادي شده.
ببينيد، در جشنواره امسال فشار و حاشيه زيادي روي همه بازيگران بود؛ براي بابك حميديان هم همينگونه بود، براي اينكه بازيگران در جشنواره نباشند، ميدانم خيلي اذيتشان كردند؛ اما صادقانه بگويم كه بابك حميديان، شهيد بروجردي را عاشقانه دوست دارد و ميدانم با علاقه شخصي اين نقش را بازي كرده است. آنهايي كه به بازي او نقد دارند، پيشنهاد ميكنم يك دوره كلاس بازيگري بروند تا ياد بگيرند بازي حميديان را نقد كنند. به جرات ميتوانم بگويم از 100 درصد او 90 درصد اكت و بازي خوبي داشت. شك نكنيد.
از همان ابتداي نگارش فيلمنامه حميديان در ذهن شما بود؟
همان ابتدا به او فكر ميكردم. اصلا چه كسي را ميتوان جاي او قرار داد؟ بابك حميديان براي فيلم «غريب» است. همانطور كه ديديد حتي دختر شهيد بروجردي هم جايزه را به بابك حميديان تقديم كرد.
با اين علاقهاي كه شما از آن صحبت ميكنيد، عجيب است كه در جشنواره حاضر نشد.
قطعا به خاطر جو رواني كه بر همه بازيگران بود.
به نظر شما چرا كانديدا هم نشد؟
به نظرم اين سوال را از هيات داوران جشنواره بپرسيد.
بحث ديگري كه ميتوان به آن پرداخت، اين است كه شما در اين فيلم چقدر از تخيل خود استفاده كرديد و چقدر به موضوع دخل و تصرف داشتيد؟
تمام تلاشم اين بود كه حق مطلب ادا شود. قطعا دخل و تصرف كرديم، چون ما كه مستندساز نبوديم بخواهيم بند به بند زندگي او را روايت كنيم.
با توجه به روايات متفاوتي كه درباره اين شهيد وجود دارد، از چه منابعي بهره برديد؟
كاملا به استنادات تكيه داشتيم. از حدود 10 ماه قبل از آغاز فيلمبرداري يك گروه 6 نفره روي اين پروژه تحقيق و بررسي داشتند؛ از خانواده گرفته تا دوستان شهيد با همه حرف زدند.
با خانواده شهيد به اختلاف نظر برنخورديد؟
وقتي فيلم كاملا آماده شد، به خانواده شهيد نشان داديم. اين نكته را بگويم كه خيليها پيش خانواده شهيد بدگويي ما را كردند. با اين جملات كه اين فيلم مشكل دارد و... اما خوشحالم كه نظر خانواده شهيد همانطور كه همه ديديم مثبت بود.
اينكه تا زمان آماده شدن فيلم، صحنههاي آماده شده را به خانواده شهيد نشان نداديد، ريسك نبود؟
اگر كوچكترين ناراحتي يا نگراني از آنها ميديدم قطعا فيلم را منتشر نميكرديم؛ اما خوشبختانه استقبال خوبي شد. سميه خانم، دختر شهيد، روزهاي ابتدايي سر صحنه حاضر شد و به صورت افتخاري كار صدابرداري يك صحنه را انجام داد.
فيلم ساختن درباره چنين شخصيتهايي كه ديدگاهها و نكات زيادي راجع به آنها وجود دارد، همانطور كه گفتيد دشوار است. شما براي نشان دادن تصوير واقعي شهيد بروجردي با سانسور مواجه نشديد؟
بله، شهيد بروجردي ابعاد شخصيتي متفاوتي دارد و براي او اتفاقات عجيب و غريب زيادي افتاده ولي ما با فيلمنامهنويس سعي ميكرديم به تعادل برسيم. به آن صورت حاد خير، اصلا خودمان وارد بخشهايي كه ممكن بود با سانسور مواجه شود، نشديم. به نظرم اگر شهيد امروز هم زنده بود با اين ويژگيهايي كه در فيلم بيان كرديم، توفيري نداشت.
اشاره كرديد به اتفاقاتي كه در چند وقت اخير در سطح كشور رخ داد. به نظر شما اگر شهيد بروجردي زنده بود درباره وضعيت امروز چه نظري داشت؟ از اين جهت پرسيدم كه فيلم، پلان بحثبرانگيزي دارد كه كاملا با وقايع روز جامعه همخواني دارد.
به نظر من سكوت نميكرد و صريح انتقاد ميكرد. در فيلم هم ميبينيم كه بعضي فرماندهان عليه او گزارش رد ميكردند، اما او كار خودش را ميكرد.
همه ما آدمها مجموعهاي از صفات خوب و بد داريم،؛ اما شما در فيلم «غريب» شأن و شخصيت شهيد بروجردي را مقدس نشان داديد. چرا؟
باور كنيد من در حق شهيد اجحاف كردم. او هميني بوده كه در فيلم ميبينيد. كل زندگياش چنين شخصيت مومني داشته. ما با آدم بسيار عجيب و غريبي طرف بوديم كه روايتهاي متفاوتي درباره او وجود دارد، اما ما در فيلم تمام ابعاد او را نشان داديم، گاهي نعره ميزند و براي ديگران دوندگي ميكند و گاهي هم آدمهاي اطرافش را به صبوري دعوت ميكند.
اشاره كرديد كه براي ساخت اين فيلم با سختي زيادي همراه بوديد. خيلي از فيلمسازاني كه در اين حيطه كار ميكنند چنين نظري دارند. اگر دوباره ساخت چنين فيلمي به شما پيشنهاد شود، قبول ميكنيد؟
خيلي خستهام. بخشي از خستگي هم به اين دليل است كه نهادها و ارگانهايي كه بايد حمايت كنند، حامي نيستند. زمان جشنواره حمايت ميكنند ولي زمان اكران اصلا... خودمان هستيم و فيلم كه اكران شده. فعلا كه خيلي خستهام.
واقعا ساخت فيلم «غريب» كار سادهاي نبود. زير 110 جلسه فيلمبرداري داشتيم. حتي حق شليك نداشتيم؛ به دليل شرايط ناامني كه در كشور حاكم بود و براي حفظ امنيت، اجازه حمل اسلحه به ما ندادند؛ اجازه جابهجايي اسلحه نداشتيم و اصلا به ما مجوز نميدادند. ما نميتوانستيم حتي انفجار ساده براي فيلم داشته باشيم... خيلي سختي براي اين فيلم تحمل كردم.
اگر سفارشيساز بودم بايد هر روز كار سفارشي ميساختم. من اگر كاري ميسازم قطعا با اعتقاد است. موضوع را قبول دارم و وارد كار ميشوم و پايش هم ميايستم. اگر «وفا» ميسازم آن عشق را قبول دارم. اگر «روز سوم» ميسازم به اين روايت اعتقاد دارم؛ اما حالا يك وقتي پيش ميآيد كه يك جايي پول ميدهد و براي اين فيلمها هزينه ميكند، چون نوع روايت اين فيلمها به گونهاي است كه ممكن است مردم براي آن بليت كمتري بخرند. چرا نبايد اعتقاداتم را بسازم؟
به نظر من اگر شهيد بروجردي امروز بود، [در مورد وضعيت جامعه] سكوت نميكرد و صريح انتقاد ميكرد. در فيلم هم ميبينيم كه بعضي فرماندهان عليه او گزارش رد ميكردند، اما او كار خودش را ميكرد.