تاثير جنگ اوكراين بر روزنامه نگاري در روسيه
اصلاحات قانون كيفري روسيه روايت خبري از جنگ اوكراين را نسبت به دوران شوروي هم سختتر كرده است
ترجمه: شهاب شهسواري
از زماني كه دولت روسيه اوان گرشكوويچ، خبرنگار روزنامه والاستريت ژورنال را به اتهام جاسوسي بازداشت كرده است، رسانههاي روسي در گزارشهاي خود به گمانهزني در مورد اين خبرنگار امريكايي پرداختهاند. روزنامه كومسومولسكايا پراوادا، از روزنامههاي پرتيراژ روسيه در گزارشي در مورد اين خبرنگار امريكايي شواهدي را منتشر كرده است كه به اعتقاد نويسندگان اين روزنامه نشان ميدهد اوان گرشكوويچ يك جاسوس ايدهآل است. نويسندگان اين گزارش علاقه خبرنگار والاستريت ژورنال به بازي فوتبال در دوران دانشگاه را نشانهاي از تناسب جسماني او و گزينشش به عنوان جاسوس عنوان كرده است. نيويوركر در گزارشي مينويسد: در روسيه هر اقدام عادي روزنامهنگاري، حتي جزييات معمولي در زندگي يك مرد جوان امريكايي ميتواند به عنوان شاهدي براي جاسوسي و خرابكاري تلقي شود. سال ۲۰۱۲ و در پي سركوب اعتراضات گسترده عمومي در روسيه توسط ولاديمير پوتين، روسيه تعريف خرابكاري و جاسوسي را توسعه داد و تقريبا هرگونه گزارش وقايع و اقدامهاي ديگر حرفهاي ميتواند از نظر قانون به عنوان جاسوسي تلقي شود. برخلاف عقل سليم، در روسيه الزاما جاسوسي به معناي كار كردن براي يك سرويس اطلاعاتي خارجي يا حتي يك دولت خارجي نيست، بلكه براساس تعريفي كه در اصلاحيه قانون ۲۰۱۲ آمده است به جمعآوري اطلاعات براي هر سازمان خارجي كه دولت روسيه به عنوان تهديدي براي امنيت خود تلقي كند، جاسوسي اتلاق ميشود.
سازمان اطلاعاتي روسيه، FSB، مدعي شده است كه گرشكوويچ اطلاعات طبقهبندي شده جمعآوري كرده، اما قوانين روسيه حتي جمعآوري اطلاعات قابل دسترس عموم را بدون اشتراك گذاشتن با ديگران جرمانگاري كرده است. نهايتا در قوانين روسيه، الزامي براي اثبات نيت سوء در دادگاه وجود ندارد. هنگامي كه قانون اصلاح ميشد، سازمان اطلاعاتي روسيه استدلال ميكرد كه «فقدان سند در مورد نيت متهم باعث ميشود تا امكان محكوميت خوانده از بين برود.»
اين قانون جديد تاكنون براي محكوم كردن چندين شهروند روس به خيانت به كشور مورد استفاده قرار گرفته است. در روسيه افرادي كه به جاسوسي يا خيانت به كشور متهم ميشوند، عمدتا در دادگاههاي غيرعلني محاكمه ميشوند، در نتيجه دنبال كردن فرآيند رسيدگي به پرونده توسط فعالان حقوق بشر بسيار مشكل است. دستكم چند نفر از افراد شناختهشدهاي كه تاكنون به اتهام خيانت به كشور محاكمه و محكوم شدهاند، اساتيد دانشگاهي بودهاند كه به دليل همكاريهاي آكادميك معمول محاكمه شدهاند. تعداد ديگر از افرادي كه به خيانت متهم شدهاند، شهرونداني عادي هستند كه در حمله ۲۰۰۸ روسيه به گرجستان و ۲۰۱۴ در مورد جابهجايي نيروهاي ارتش روسيه به ديگران اطلاعاتي را گفته بودند.
اين قانون ماه سپتامبر سال گذشته مورد استفاده قرار گرفت تا ايوان ساترونوف، رزونامهنگار ۳۲ ساله روس به جاسوسي محكوم شود. بخش اعظم محاكمه اين روزنامهنگار حوزه دفاعي، پشت درهاي بسته و بدون اطلاعرساني عمومي انجام شد، اما فعالان حقوق بشر روس معتقدند كه محكوميت او به دليل گزارشهاي رسانهاياش بود. درست يك ماه بعد از محكوميت ساترونوف، مقامهاي روسي عليه ولاديمير كارا-مورزا اعلام اتهام خيانت به كشور كردند. اين روزنامهنگار و سياستمدار روس، پيشتر به اتهام «بياعتبار كردن نيروهاي مسلح روسيه» بازداشت شده بود، اما بعد به اتهام خيانت به كشور محاكمه شد. ديدبان حقوق بشر معتقد است كه كارا-مورزا نخستين شهروند روسيه است كه به دليل مخالفت با جنگ در اوكراين در روسيه به خيانت به كشور محكوم شد. گرشكوويچ نخستين روزنامهنگار خارجي است كه بر اساس اين قانون محاكمه ميشود. به نظر ميرسد كه برخورد با او نيز مشابه همه شهروندان روس است كه به جرايم مشابه متهم شدهاند. بازپرسي از او پشت درهاي بسته انجام شده است. وكلاي گرشكوويچ اجازه نداشتند وارد ساختمان دادگاه شوند و يك وكيل تسخيري از سوي دولت براي او تعيين شده است. وكلا در سيستم دفاعي روسيه كار چنداني از پيش نميبرند و تقريبا هر كسي وارد دادگاه ميشود محكوم ميشود، اما وكلا به متهم اجازه ميدهند تا با جهان خارج ارتباط داشته باشد. گرشكوويچ تاكنون اجازه استفاده از خدمات كنسولي ايالات متحده در روسيه نداشته است. سهشنبه هفته گذشته براي نخستينبار وكلاي او توانستند با او ديدار كنند و اعلام كردهاند كه وضعيت سلامت او مناسب است.
زماني كه يك دهه پيش FSB و پارلمان روسيه قانون را بازنويسي كردند، به شكلي كه اجازه ميداد هر كسي به دليل هر اقدامي به جاسوسي متهم شود، در واقع يك ابزار ارعاب عمومي در روسيه ايجاد كردند. در گذشته نيز در طول دههها حكومت استالين، تعداد نامشخصي از شهروندان روسيه به اتهامهاي جاسوسي و خيانت به كشور زنداني و اعدام شدند. قانون دوران استالين كمتر از قانون كنوني موسع و مبهم بود، اما در هر صورت قضات و دادستانها به راحتي افراد را محكوم ميكردند. ماده ۵۸ قانون كيفري وقت كه جاسوسي، خيانت و هر اقدام ضدشوروي را غيرقانوني اعلام ميكرد، باعث رعب و وحشت در ميان شهروندان شوروي و مهاجران خارجي در اين كشور ميشد، هر چند كه اين قانون شامل حال روزنامهنگاران خارجي داراي مجوز نميشد. براي روزنامهنگاران خارجي، بدترين مجازات ممكن، اخراج از كشور بود. براي ماندن در شوروي آنها بايد به دقت قواعد خاصي را رعايت ميكردند و در مسكو ميماندند، مگر اينكه با كاروانهاي رسمي دولت اجازه بازديد از نقاط ديگر كشور را پيدا ميكردند. اين روزنامهنگاران مستمرا تحت نظارت بودند و تمامي گزارشهايشان را بايد در اختيار اداره سانسور شوروي قرار ميدادند.
بعد از عصر استالين، شوروي اندكي رفتار خود را نرمتر كرد و كنترل خبرنگاران خارجي كمتر شد. سانسور مستقيم گزارشها متوقف شد، اما خبرنگاران همچنان تحت نظر باقي ماندند. روزنامهنگاران بايد در چارچوبي زندگي ميكردند كه وزارت خارجه براي آنها ايجاد كرده بود، سيستمي كه مجوز كار آنها را هم صادر ميكرد. اين سيستم توسط يك سازمان با عنوان اداره مركزي خدمات نيروهاي ديپلماتيك يا GlavUpDK مديريت ميشد كه همچنان هم نسخهاي مشابه آن در روسيه وجود دارد. خبرنگاران در مجتمع مسكوني GlavUpDK زندگي ميكردند كه همه ساختمانهاي آن تحت شنود بود و مجبور بودند از رانندگان، مترجمان، كارمندان دفتري و كارچاقكنهاي GlavUpDK استفاده كنند. هرگونه اقدامي كه خارج از نظارت GlavUpDK انجام ميشد، مثلا سفر به خارج مسكو بدون مجوز وزارت خارجه يا استفاده از مترجمي غير از كاركنان GlavUpDK باعث ميشد تا مجوز روزنامهنگار خارجي لغو شود. از زمان آغاز جنگ تمام عيار روسيه عليه اوكراين، تعداد زيادي از خبرنگاران خارجي روسيه را ترك كردهاند. زماني كه گرشكوويچ بازداشت شد، تعداد زيادي خبرنگار غربي به صورت دايمي در مسكو مستقر نبودند. خاطرات خبرنگاران خارجي در مسكو بين سالهاي ۱۹۲۱ تا ۱۹۳۶ نشان ميدهد كه حتي در تاريكترين روزهاي شوروي هم جمعيت قابل توجهي از خبرنگاران خارجي در پايتخت اين كشور حضور داشتند. بازداشت گرشكوويچ و بعد از آن درخواست كاخ سفيد از همه امريكاييها از جمله روزنامهنگاران داراي مجوز براي ترك روسيه، باعث شده است كه وضعيت خبرنگاران خارجي در مسكو از هر زمان ديگر بدتر شود.
قرن شوروي به ما نشان داد كه در يك نظام اطلاعاتي محدود و رعبآور چه اتفاقي ميافتد. شايد بدترين نمونهها از اين رفتار با روزنامهنگاران، گزارشها از قحطي اوكراين باشد كه اكنون دروغ بودن آن بر ملا شده است. امروزه ما ميدانيم كه قحطي رخ داده است، توسط انسانها ايجاد شده بود و ميليونها نفر بر اثر آن جان باختند. در دهه ۱۹۵۰ هريسون اوانس ساليزبوري به روزنامه نيويوركتايمز التماس ميكرد كه زير گزارشهايش توضيح بگذارند كه اين نوشتهها سانسور شده است. امروزه ديگر چنان سانسوري وجود ندارد، اما چيزي كه وجود دارد رعب و وحشت و عدم امكان كامل گزارش از ميدان است. چگونه ميتوان براي اين موضوع توضيحي منتشر كرد؟
منبع: نيويوركر