نگاهي به كتاب «نفت خام و سراب آباداني/ تجربه نفت در ادبيات داستاني مدرن ايران»
سراب مدرنیته
رنج كارگران و رويارويي با استعمار فصل مشترك داستانهايي است كه در اين كتاب بررسي شدهاند
شبنم كهنچي
در اين سرزمين، مردم همواره براي داشتن «حق» زندگي آزاد و شايسته جنگيدهاند؛ با جانشان و زندگيشان. از «جان» به معناي روحِ انسان و از «زندگي» به معناي حيات او حرف ميزنم. از روحِ بلندپروازانه ايرانيها كه با فرهنگ و هنر عجين است و براي جنگ آنها را به ميدان ميطلبد؛ جنگ با زشتي، كجفهمي، خشونت، بيعدالتي، نااميدي حتي. از خوني كه سالهاست بر زمين ريخته شده براي گرفتن حقِ زندگي كردن: شايسته زندگي كردن. دور نرويم، به ايران نگاه كنيم، از انقلاب مشروطه تا امروز و جانهايي كه ايستادند و خونهايي كه ريخته شد. انقلاب مشروطه، نوعي آغاز براي روشنفكري و روشنگري در جامعه ايراني محسوب ميشود و نفت... جرقه مدرنسازي جامعه. از پژوهش «مشروطه و نفت» كه در سايت موزه نفت منتشر شده جملهاي وام ميگيرم كه گوياست: «نفت و مشروطه دو نهال همزمان در خاك ايران بودند كه هر چه پيشتر رفتند و گستردهتر شدند، ارتباط و تاثيرگذاري آنها بر سرنوشت ايران و ايراني بيشتر توجه را به خود جلب كرد.»
نميتوان منكر تاثير نفت و وقايع اجتماعي و سياسي آن بر جريان داستاننويسي ايران شد. نفت نه تنها بر ادبيات تاثير گذاشت بلكه تاريخ ايران را تغيير داد. در پي كشف نفت، صنعتي شدن شهرها و روستاها در جنوب ايران، تصميمات و حاكميت پهلوي اول و گذران روزهاي جنگ جهاني دوم، كودتاي 28 مرداد، اقتدار پهلوي دوم، انقلاب 57 و جنگ... به ادبيات ايران شكل دادند. اين اعتقاد بسياري از افراد ازجمله «رويا خوشنويس» است كه به تازگي كتابي در اين حوزه منتشر كرده است.
طي سالهاي اخير در حوزه ادبيات داستاني و نفت، كتاب «از نفت تا داستان؛ بررسي تاثير صنعت نفت بر داستاننويسي جنوب» نوشته شبنم حاتمپور (1399)، كتاب «طلاي سياه در مس داستان؛ درآمدي بر بازتاب نفت و غرب در ادبيات داستاني و خاطرات ايرانيان» نوشته نسيم خليلي (1399) و كتاب «ادبيات نفتي؛ نقش و تاثير نفت در ادبيات جنوب ايران» كار اردشير صالحپور (1401) منتشر شده است. در اين ميان، كتاب «نفت خام و سراب آباداني» نوشته رويا خوشنويس و ترجمه علي قاسمي منفرد كه به تازگي وارد بازار كتاب شده، پژوهشي كامل و مطالعهاي متمركز و مفصل از زمان استخراج تا جنگ ايران و عراق با محوريت نفت و نقشي كه در مدرنسازي ادبيات امروز داشته، محسوب ميشود.
ناشر در يادداشت خود بر اين كتاب آورده: «فرض نويسنده آن است كه مواجهه با نفت -كه همزمان با وقوع انقلاب مشروطيت صورت پذيرفت- و برآمدن ادبيات مدرن در ايران همزاد يكديگرند و آنچه نويسنده نام آن را مدرنيته نفتي ميگذارد نه فقط سكوي پرتابي بود براي ادبيات امروز ايران، بلكه با طرح پرسشهاي اجتماعي و فرهنگي، ذهن روشنفكران كشور را به سمت مفاهيم جديدي سوق داد كه همگي در بالندگي اين ادبيات سهيم گشتند.»
داستان، فيلم، شعر و نفت
رويا خوشنويس پيش از ورود به جهان داستان، دو قصيده ملكالشعراي بهار را تحليل ميكند، سپس يازده اثر ايراني را كه بين دهه 1320 تا 1390 نوشته شده را با محوريت نفت مورد بررسي قرار ميدهد؛ يك رمان، داستان بلند و داستان كوتاه. اين داستانهاي نفتي يا «پتروفيكشن»ها، علاوه بر پرداختن به درونمايههاي جهاني داستان نفتي، به لحاظ نظري به مفاهيمي مانند تمثيلهاي ملي، مركز و حاشيه و روابط جنسيتي نيز ميپردازند. اين يازده اثر عبارتند از: قضيه خر دجال (صادق هدايت)، سرگذشت كندوها (جلال آلاحمد)، اسرار گنج دره جني (ابراهيم گلستان)، پسرك بومي، شهر كوچك ما و همسايهها (احمد محمود)، چراغها را من خاموش ميكنم (زويا پيرزاد)، اهل غرق (منيرو روانيپور)، سياسنبو و اكو سياه (محمدرضا صفدري)، سرود مردگان (فرهاد كشوري)، عاشورا در پاييز و تابستان همان سال (ناصر تقوايي).
علاوه بر اين خوشنويس داستانهاي ديگري را نيز مورد اشاره و بررسي كوتاه قرار ميدهد ازجمله اين داستانها ميتوان به شهرهاي نمك (عبدالرحمن مُنيف)، دايره خرد (آميتاو گُش)، تكزاكو (پاتريك شاموزو)، يك ماه و يك روز: روزنوشتهاي حبس (كن سارو ويوا)، نفت! (آپتون سينكلر)، گرينوو (جورج مكاي براون)، مرداني زير آفتاب (غسان كنفاني)، رز سفيد (بي. تراون)، نفت، نفت (گوستاو ميرينك)، رمان مصور نفت و آب (استيو دوين و شانن ويلر) و... اشاره كرد.
اما تنها داستانهاي ايراني و خارجي نيستند كه منبع و مرجع تحليلهاي نويسنده قرار گرفتهاند. نويسنده به مقالات منتشر شده در ايران و خارج ايران و نيز پژوهشهايي كه در غالب كتاب منتشر شدهاند نيز ارجاعهايي دارد. همچنين در فصلي مستقل با عنوان «مواجهه نفتي در سينماي ايران...» كارنامه كارگاه فيلم گلستان به صورت خلاصه مرور شده است.
تاريخ ادبيات، مشروطه، شكست، تعهد و نفت
اين كتاب در عين حال كه با محوريت «نفت» به بررسي رويدادها و اثرشان بر ادبيات ميپردازد، كتابچه تاريخ كوچكي است كه افت و خيز جامعه ايراني را از زمان مشروطه مرور ميكند. نه تنها تاريخ جامعه ايراني را بلكه سايهاي از تاريخ ادبيات ايران را نيز ميتوان در اين كتاب ديد. خوشنويس به ادبيات كلاسيك ايران در قرن چهارم هجري اشاره ميكند كه با آثار فردوسي طوسي پديدار شد و به دوره اوج ادبيات در زمان مولوي و سعدي در قرن هفتم و حافظ در قرن هشتم ميرسد. سپس به دوران حاكميت سلسله قاجار و تقليد ادبيات از قالبهاي كلاسيك (آثار فرخي سيستاني و خاقاني) و دوران «بازگشت» اشاره ميكند. اين مرور كوتاه به زماني ميرسد كه شاعران در پي اصلاح زبان به دنبال زباني گشتند كه به زبان مردم عادي نزديك باشد، از قالبهاي كلاسيك دوري ميكردند كه سرشار از لغات عربي و ارجاعات به ادبيات عرب بود. آنها به دنبال فرمي بودند كه با افكار جديدي مانند نياز به نظام حقوقي جديد، آموزش و آزادي زنان سازگار باشد. تاريخ كوتاهي كه رويا خوشنويس در ابتداي كتاب آن را شرح ميدهد اينجا به ادبيات مشروطه ميرسد و افكار انقلابي كه نهايتا زباني صريح در ادبيات به وجود آورد. او به چهرههاي ادبي مانند ايرج ميرزا، محمدتقي بهار و ميرزاده عشقي اشاره ميكند كه چهرههاي انقلابي ادبيات بودند و مينويسند: دوران انقلاب مشروطه، ادبيات و سياست درهمتنيده شدند به گونهاي كه ادبيات اصليترين رسانهاي بود كه پيامهاي انقلابي را به مردم ميرساند.
در اين مرور، خوشنويس به علي اسفندياري معروف به نيما يوشيج به عنوان يك نويسنده تجددطلب اشاره ميكند و محمدعلي جمالزاده و پس از آن مشفق كاشاني را معرفي ميكند. سپس به دورهاي از ادبيات مدرن ايران به نام «ادبيات متعهد» اشاره ميكند كه ادبيات نفتي، بخشي از آن است. نويسنده كوتاه و روشن، براي خواننده مشخص ميكند كه چگونه نويسندگان ايراني پس از كودتاي سال 32 خود را متعهد ديدند كه مساله نفت را كه موضوع اصلي سياست ايران بود، بازنمايي كنند و اينها همه در دوراني بود كه مبارزه بر سر ملي كردن نفت ادامه داشت و دولت مركزي فرآيند مدرنسازي دستوري را پيش ميبرد.
هيولاي ادبيات
رويا خوشنويس در كنار مروري كه بر وقايع سالهاي پيش از كودتاي 1332 و پس از آن دارد، نشانمان ميدهد ادبيات چگونه بزرگ و بزرگتر شد و بخشي از آن از قالب هنر صرف بودن خارج و تبديل به سلاحي براي مبارزه شد. او از قول «حميد دباشي» جامعهشناس و متخصص فرهنگ و پژوهشهاي اسلامي ميگويد كودتاي 32 كه با دستگيري نويسندگان، فعالان سياسي و روشنفكران همراه بود، دوره «شمايل ملي مدرنيته» بوده است. او مينويسد: «ازجمله دلايل شكوفايي ادبيات مدرن فارسي طي دو دهه پايان دوران پهلوي، محبوبيت ادبيات متعهد و ادبيات رئاليسم سوسياليستي، غالب آمدن تفكرات ضدعربي، افزايش بهرهگيري از استعاره، نماد و تمثيل براي گريز از سانسور و بيان انتقادات و همچنين جريان ترجمه بود.» اين تعريف همان چيزي است كه حسن ميرعابديني آن را در يك عنوان خلاصه كرده: «ادبيات بيداري و خودآگاهي». كامران تلطف نيز نام «ادبيات انقلابي» را براي آن برگزيد.
خوشنويس در ادامه بررسي ادبيات در دو دهه پاياني دوران پهلوي به نقد و تحليل كامران تلطف استناد كرده است؛ پژوهشگر ادبيات و جامعهشناس فرهنگي كه در كتاب «سياست نوشتار در ايران» نويسندگان اين دوره را به دو دسته تقسيم كرده. دستههايي كه يكي ادبيات ناب و ديگري ادبيات متعهد را خلق كردند. «يكي گروهي كه در آثارشان از مردم حمايت ميكردند و با اهداف انقلابي به بيان تعهداتشان ميپرداختند و ديگري گروهي كه به موضوعات اجتماعي و سياسي اهميتي نميدادند و به دنبال ادبيات «ناب» بودند.» نويسنده در اين مسير، نقبي به نخستين كنگره نويسندگان ايران در تابستان 1325 در سفارت روسيه در تهران ميزند و به حزب توده ميرسد كه ادبيات برايش ابزاري براي ارتباط گرفتن با توده بود. اينجاست كه دوباره خوشنويس به سرنخ قبلي خويش ميرسد كه در داستانهاي نفتي مورد بررسي قرار داده: تمثيل و استعاره. استعارهاي كه پس از واقعه سياهكل در سال 1349، شكل تازهاي يافت.
نويسنده «نفت خام و سراب آباداني» در مسير معرفي افت و خيزهاي ادبيات، پس از اشاره به غربزدگي جلال آلاحمد و ماهي سياه صمد بهرنگي به دوره طلايي ترجمه نيز نگاهي مياندازد و دهه چهل و پنجاه را دوره شكلگيري جنبش ترجمه معرفي ميكند. سپس وارد دوران انقلاب اسلامي ميشود و به جنگ ايران و عراق ميپردازد.
دوران كشف و شهود با هدايت، جلال و بهار
خوشنويس دوره آگاهي از نفت را منحصر به سالهاي 1290 تا 1332 كرده و چند اثر ادبي در اين دوره را مورد نقد و بررسي قرار داده است. اولينش دو قصيده از بهار يكي در ستايش حضور انگليسيها (قصيده مسجدسليمان) و ديگري در نكوهش مداخله انگليسيها (نفرين به انگلستان) است كه در فاصله قبل و آغاز جنگ جهاني دوم سروده شده است.
داستان «قضيه خر دجال» نوشته صادق هدايت نيز در اين دوره نوشته شده كه خوشنويس آن را مورد بررسي و تحليل قرار داده است. داستاني كه به زبان تمثيلي نوشته شده و در سال 1323 در قالب مجموعه ولنگاري منتشر شد. اين داستان به ظهور و سقوط رضاشاه ميپردازد كه با دوره اوج شركت نفت انگليس و ايران همزمان بود. نويسنده اين داستان را نخستين داستان در ادبيات فارسي ميداند كه نفت را گوهر به شمار ميآورد. داستان درباره گله گوسفندي است (نشانگر ايرانيها) كه تنبان به پا ميكنند و روزگارشان را در كشور «خر در چمن» (ايران) ميگذرانند. سرگرم نشخوارند كه از طرف شغالها (روسها) تهديد ميشوند. شغالهايي كه وانمود ميكنند از سرزمين گوسفندها در مقابل روباهها (انگليسيها) محافظت ميكنند. دو شخصيت ديگر داستان دوالپاي لندهور (رضاشاه) و كفتار (سيدضيا) است. نكته اصلي داستان اين است كه گوسفندان تا زماني كه علف براي چريدن و نشخوار داشته باشند، راضي و خشنودند.
سرگذشت كندوها، نوشته جلال آلاحمد داستان ديگري است كه يك سال پس از كودتا نوشته شد و در آن عسل جاي گوهر داستان هدايت را گرفته است. در اين داستان عسل (نفت ايران) را بلا (انگليس) و مورچهها (خاندان پهلوي) به يغما ميبرند. خوشنويس تحليل و نقد مفصلي بر اين داستان نوشته است.
دوران نبرد بر سر نفت با تقوايي، صفدري و محمود
خوشنويس در شرح دوره كشمكش بر سر نفت و بازنمايي آن در جهان ادبيات از داستانهاي احمد محمود، ناصر تقوايي و محمدرضا صفدري استفاده كرده است؛ سه نويسنده قدرتمند. او ميگويد آثار نوشته شده در اين دوره از جمله بحثبرانگيزترين آثار از جهت سياسي در ادبيات مدرن فارسي هستند و منتقدان اين آثار را در دسته «ادبيات متعهد» جاي ميدهند.
نويسنده به سخن آلاحمد تكيه ميكند كه داستانهاي ناصر تقوايي را يكي از نخستين آثار ادبي در ايران معرفي كرده كه به وضعيت كارگران در محيطهاي صنعتي پرداخته و مينويسد: «اين مجموعه نخستين اثري در ايران است كه به شكلي صريح به تنش فزاينده ميان افراد محلي و حكومت ميپردازد، حكومتي كه براي بهبود زندگي كارگران تلاشي انجام نميدهد.... اين مجموعه اثري مهم در ادبيات داستاني نفتمحور ايران است زيرا، بيش از هر چيز، در پي برجسته كردن تجربهها و ناكاميهاي كارگران صنعت نفت است... همچنين نشان ميدهد كه زنان تحت تاثير نفت قرار دارند. شخصيتهاي زن اين مجموعه در حاشيه هستند: آنها يا تنفروشاند، يا پرستار يا تصوير بيجاني بر يك پوستر.» سپس دو داستان عاشورا در پاييز و تابستان همان سال را مورد تحليل و بررسي قرار ميدهد. دو داستاني كه در مجموعه داستان «تابستان همان سال» منتشر شده و به تابستان سال 32 و كارگران پالايشگاه آبادان اشاره دارد.
خوشنويس، احمد محمود را مشهورترين نويسنده تقابل نفتي در ايران ميداند و سه اثر او را كامل مورد بررسي قرار ميدهد. او ميگويد، احمد محمود بيشترين نسبت را با رئاليسم سوسياليستي داشت و از اين منظر نقش پررنگي در آگاه كردن خواننده درباره انگيزه شورشهاي كارگري و رويارويي افراد محلي با نفت ايفا كرد. از سوي ديگر ناصر تقوايي و محمدرضا صفدري را نويسندههايي با كمترين درگيري با ادبيات متعهد و رئاليسم سوسياليستي معرفي ميكند كه در عوض جنبههاي هنري داستانگويي آنها مانند فرم، زبان خيالي و شاعرانگياش پررنگ بوده است.
او سه اثر احمد محمود را بررسي ميكند و مينويسد: «محمود به جريان رئاليسم سوسياليستي تعلق خاطر داشت و هدفش رساندن پيام به گوش تودهها بود. مقابله با شركت نفت انگليس و ايران از دغدغههاي اصلي جريان رئاليسم سوسياليستي در ايران بود كه بر كودتاي 32 و شكست برنامه ملي كردن صنعت نفت تمركز داشت. بازنمايي محمود از زواياي ناشناخته و مبهم زندگي در شهركهاي شركت نفت، همچنين بازنمايي ناتواني افراد محلي از درك و دريافت دقيق جريان صنتيسازي استعماري كه بر آنها چيره شده، او را به يكي از مهمترين نويسندگان داستان نفتي در ايران بدل كرده است. سالها پيش از آنكه اصطلاح داستان نفتي (پتروفيكشن) رواج پيدا كند، محققان ادبي در ايران محمود را نويسندهاي ميدانستند كه به خوبي ميتواند عملكرد نفت را به عنوان محصول و به عنوان محرك اصلي توليدات فرهنگي در شهركهاي نفتي ايران درك كند.»
خوشنويس سپس سراغ محمدرضا صفدري ميرود با دو داستان سياسنبو و اكو سياه. دو داستاني كه سال 58 در كتاب جمعه منتشر شد اما چهارده سال طول كشيد تا توانست مجوز انتشار آنها را بگيرد. دو داستان بههم پيوسته كه در پالايشگاه آبادان ميگذرد و خشونتي بيسابقه را در داستان نفتي به نمايش ميگذارد. نه تنها خشونت فيزيكي عريان بلكه خشونت جنسيتي كه به واسطه صنعت نفت رخ ميدهد. خوشنويس مينويسند: «سياسنبو، نخستين نمونه در ميان داستانهاي نفتي ايراني است كه در آن يك كارگر به واسطه فرآورده واقعي نفت كشته ميشود. قير، خشنترين حالت نفت...»
اهل غرق، رمان منيرو روانيپور كه سال 68 نوشته شده نيز ازجمله آثاري است كه در دوران نبرد با نفت مورد بررسي قرار گرفته است. اين رمان درباره تاثيرات جدي توسعه نامتوازن و صنعتيسازي تحميلي و شتابزده در جنوب ايران در دهه 1350 است. خوشنويس از منيرو روانيپور به عنوان اولين زن نويسندهاي كه به مواجهه نفتي پرداخته ياد ميكند كه در سبك رئاليسم جادويي مينويسد و ميگويد: «او بر اين باور است كه آنچه در مركز رئاليسم جادويي مينامند، در حقيقت، واقعيت موجود در زادگاه اوست. او عقيده دارد تقليل اثرش به اين ژانر به معناي نايده گرفتن واقعيت زندگي در جفره است، به عبارت ديگر، آنچه درنظر ديگران امر جادويي است در آنجا بخشي از واقعيت است.»
خوشنويس يك فصل را به رمان منيرو روانيپور و يك فصل را به رمان زويا پيرزاد اختصاص داده كه نشاندهنده اهميت اين دو رمان است.
رمان «من چراغها را خاموش ميكنم» از نظر خوشنويس به دليل كاوش در كشمكشهاي زنان درون نظامي به شدت مردسالار كه شركتهاي نفتي بخش مهمي از آن را تشكيل ميدهند، شايسته ملاحظهاي جدي و موشكافانه است. او به شخصيت زن اين رمان لقب «خانم شركتنفتي» را ميدهد؛ عنواني كه دكارد براي توصيف زنان خانهداري به كار ميبرد كه در پايگاههاي استخراج نفت زندگي ميكنند. خوشنويس به صورت مفصل به تحليل اين رمان با محوريت صنعت نفت پرداخته است.
و اما رمان «سرود مردگان» نوشته فرهاد كشوري كه سال 1390 منتشر شد آخرين اثري است كه در اين كتاب مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. او با تحليل دقيق ساختار اين رمان، اظهار ميكند اين رمان داراي دو مشخصه «تكرار» و «تاخير» است. خوشنويس با تحليل رمان سرود مردگان در كنار عكسهاي مواجهه نفتي كه در موزه صنعت نفت ايران نگهداري ميشود، تجارب آسيبزاي مردمان محلي كه به مجبور به زندگي در مناطق شركت نفتي مانند مسجدسليمان بودند را بررسي ميكند. در اين بخش تاريخچه صنعت نفت در مسجدسليمان را خواهيم خواند و با ماجراهاي تجربه نفتي از زبان عليمراد فدايينيا، نسيم خاكسار و بهرام حيدري آشنا خواهيم شد. او در اشارهاش به مجموعه داستان «لالي» نوشته بهرام حيدري مينويسد: «لالي اگرچه از درختان نخل و بوي ماهي و دريا ميگويد، اما برخلاف ديگر داستانهاي جنوب از زبانها و گويشهاي تركيبي بهره ميگيرد.» اين جمله را خوشنويس از كتاب «داستان مسجدسليمان و شركت نفت» نوشته شاپور بهيان وام گرفته است. اما در مجموعه داستان كوتاه «لالي» كه داستاهاي بههم پيوستهاي هستند نشاني از بوي دريا و ماهي نيست... لالي روستايي دور از درياست و در اين مجموعه داستان، تصويري شگفتانگيز از دشت و كوه و طبيعت سبز ميبينيم كه بهرام حيدري با مهارت ترسيمش كرده است.
در اين بخش به صورت كوتاه درباره نويسندگاني مانند فتحالله بينياز، داريوش احمدي و قباد آذرآيين كه درباره مسجدسليمان داستان نوشتهاند نيز توضيحاتي داده شده و به تاريخ ايل بختياري و تعاملشان با ديگر ايرانيان و خارجيها، به ويژه در پايگاههاي استخراج نفت به صورت مختصر پرداخته شده است.
نفت و سينما
پيش از اين اشاره شد كه خوشنويس در بازگويه خلاصه تاريخ ادبيات ايران پس از دوره مشروطه به ادبيات متعهد ميرسد. ادبياتي كه پيوند نزديكي با سينماي موج نو پيدا كرد: «مسيري كه با فعاليت ابراهيم گلستان، عضو سابق حزب توده، براي شركت نفت در آبادان آغاز شد» كارگاه فيلم گلستان، آبادان را به كانوني براي فعاليتهاي روشنفكرانه تبديل كرد. خوشنويس مينويسد: «انگليسي زبان اول پالايشگاه و زبان دوم شهر بود. سينما همراه با زبان انگليسي شالوده آن چيزي را تشكيل ميدادند كه «فرهنگ آباداني» خوانده ميشد.» همين زبان انگليسي و فرهنگ آباداني بود كه افرادي مانند نجف دريابندري و صفدر تقيزاده را به كار ترجمه سوق داد و چهرههاي مطرح ادبيات جهان را به حلقههاي ادبي ايران معرفي كرد.
در اين بخش خوشنويس دو مستند «آتش، موج، مرجان و خارا» و «اسرار گنج دره جني» را مورد تحليل و بررسي قرار ميدهد و در كنارش به مستندهايي كه ابراهيم گلستان درباره جنوب و نفت ساخت، اشاره ميكند.
اين كتاب، پژوهشي آكادميك درباره داستانهاي نفتي و تاثير صنعت نفت بر ادبيات مدرن ايراني است. نقطه مشترك تمام داستانهايي كه در اين كتاب مورد بررسي و تحليل قرار گرفتهاند، رنج كارگران و رويارويي با استعمار است. اين داستانها فرآيند نفوذ مدرنيته نفتي را به نمايش گذاشتهاند و نشانگر قدرت جادويي نفت در تغيير و تحول هستند: «گوياي اثرات مدرنيته تحميلي و بدون پشتوانه فرهنگي».
هيولاي نفتي، چندين دهه در ادبيات سياسي و اجتماعي ايران با شدت و حدت به كار ميرود تا آسيبي كه نفت به كشور وارد كرده را برجسته كند.
اين كتاب، پژوهشي آكادميك درباره داستانهاي نفتي و تاثير صنعت نفت بر ادبيات مدرن ايراني است. نقطه مشترك تمام داستانهايي كه در اين كتاب مورد بررسي و تحليل قرار گرفتهاند، رنج كارگران و رويارويي با استعمار است. اين داستانها فرآيند نفوذ مدرنيته نفتي را به نمايش گذاشتهاند و نشانگر قدرت جادويي نفت در تغيير و تحول هستند: «گوياي اثرات مدرنيته تحميلي و بدون پشتوانه فرهنگي».
نويسنده در شرح دوره كشمكش بر سر نفت و بازنمايي آن در جهان ادبيات از داستانهاي احمد محمود، ناصر تقوايي و محمدرضا صفدري استفاده كرده است؛ سه نويسنده قدرتمند. او ميگويد آثار نوشته شده در اين دوره از جمله بحثبرانگيزترين آثار از جهت سياسي در ادبيات مدرن فارسي هستند و منتقدان اين آثار را در دسته «ادبيات متعهد» جاي ميدهند.